• ۱۴۰۳ يکشنبه ۱۶ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4063 -
  • ۱۳۹۷ پنج شنبه ۲۳ فروردين

چند شعر از مسعد عکیزان- یمن

نوشتن

ترجمه: حمزه کوتی

چه بنویسم اکنون

جز آنچه به‌مانند رویاها

در پایانِ سخن

برباد رفته است

و شعر

اندوهانِ مرا در ایستگاه‌های درهم‌شکسته‌ام

می‌نویسد.

چقدر با تو مدارا کنم چقدر

ای درد نهان در زوایای دلتنگی

و چقدر سالیانِ بی‌حاصل را

ملامت کنم؟

 

انگاره ابري

لوئيس كاردوزايي آراگون- / گواتمالا

ترجمه تقي هنرور شجاعي/ حشمت‌الله كامراني

من آرامش باران تو را كه بر دريا مي‌ريخت به ياد مي‌آورم

نگراني پيچك وفادارت را

و نگراني دختركي را كه دوباره دوستش مي‌دارند

افسوس‌هاي انديشناكت را

و شادي غمبارت

و هيجان خميده‌ات را بر قلبم و در ستارگان صبحگاهي

انگاره ابري‌ات را، بي‌مانند و آرام

بر فراز آسماني از زخم‌ها

از گريه بي‌ثمر بر مرگي ناب

و دستي متروك در فراخناي تني كه خود را تسليم مي‌كند.

مي‌دانم كه از من بيرون نيستي

در باد، يا در وداع، در گور يا در شكست

يا در برف كه گاه، سايه نسيان و پژواك هرگز را ممتد مي‌دارد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

آيتن موتلو

ترجمه صابر مقدمي

چه به جا مانده از نگاه تو

جز سايه‌اي فرسوده

جنگلي دور

گلي مغموم

براده‌هاي رنگ‌هاي يك بهار؟

پرنده‌ها چگونه به فقدان يك آسمان عادت مي‌كنند؟

آه، من از شناختن باران جا مانده‌ام

به اناري عريان مي‌مانم، مغلوب و رنجيده

نگاه قديمي تو چون پاييزي زنگ خورده

با طنين زنگ‌ها تركم مي‌كند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون