• 1404 شنبه 14 تير
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 4080 -
  • 1397 يکشنبه 16 ارديبهشت

هاشمي به روايت هاشمي (62)

اگر از خوانندگان ثابت روزنامه باشيد مي‌دانيد كه از ماه‌هاي پاياني سال گذشته به‌صورت دنباله‌دار، خاطرات ‌آيت‌الله هاشمي را در اين ستون چاپ كرده‌ايم و چاپ و انتشار قسمت‌هاي بعدي‌اش ادامه دارد. ‌آيت‌الله هاشمي‌رفسنجاني در اين شماره به خاطرات بعد از زندان مي پردازد. در اين شماره هاشمي از فعاليت ها در حسينيه ارشاد و كانون توحيد صحبت كرده كه در زير مي‌خوانيم.

 

از فعاليت‌پيش از انقلاب در حسينيه ارشاد بگوييد؟

مثلا در حسينيه ارشاد كساني بودند كه رژيم خيلي به آنها بدبين نبود. ما هم مي‌آمديم اينجا سخنراني مي‌كرديم، تو برنامه‌ها نفوذ مي‌كرديم. مطالبي كه آنجا بايد گفته بشود كه دكتر شريعتي هم همين‌جا در اين رابطه اوج گرفت. توي دانشگاه‌هاي ديگر، مي‌رفتيم جلساتي مي‌گذاشتند مثلا به مناسبت‌هاي مختلف مي‌رفتيم سخنراني مي‌كرديم، در رابطه با دانشجوها قوي شده بود كم‌كم درهمين رابطه. و در كنار اين هم جلسات هفتگي -گفتم 10 نفره- اين هم ادامه داشت. رابطه‌مان را هم با قم حفظ كرده بوديم. مشهد يكي از جاهايي بود كه به ما خيلي كمك مي‌كرد. آقاي خامنه‌اي اينها، رفته بودند مشهد ديگر از آنجا نيرو خيلي مي‌فرستادند. طلبه‌هاي مشهد وعاظ خوبي بودند. تماس پيدا مي‌كرديم با شهرستان‌ها رابطه برقرار مي‌كرديم براي اينها تو روستاها اين طرف آن طرف. معمولا ماه رمضان كه مي‌شد ما بايد ده‌ها نفر از دوستان‌مان را يك جايي بفرستيم ديگر، اين هم كادر داده بودند بهمان جا پيدا كنيم، اينها بروند. يك كارهاي تحقيقاتي شروع كرديم من و آقاي خوييني‌ها و آقاي معادي‌خواه و اينها. براي زندگي ائمه يك تحقيقي بكنيم، چون فصل آن طور كارها بود، مزد مختصري مي‌داديم، ساعتي پنج تومان. دوستاني كه نه منبر مي‌توانستند بروند نه كارهاي ديگري؛ مي‌آمدند تحقيق مي‌كردند فيش‌برداري مي‌كردند براي اين كار. كارهاي ديگري هم براي همين منظور در قم و جاهاي ديگر شده بود. پس ما هم در كارهايي از قبيل آنكه تبلورش حسينيه ارشاد بود كارهايي كه اخص از اين كارهاي مثل مدرسه رفاه بود، كارهاي مدرسه دخترانه و پسرانه مثل علوي و اينها، معارض ما بودند آنها دعوت به محافظه‌كاري و اينها مي‌كردند. اينجا مركز چيز شده بود، رژيم هم رويش حساس شده بود كه همين هم باعث شد كه قانوني چيزي گذراندند كه همه مدارس غيردولتي بايد رييس‌شان دولتي باشد. بالاي سر ما هم يكي را گذاشته بودند اسباب زحمت ما بود. پوشش زندگي‌مان هم خب، كار شخصي داشتيم، كارهاي تحقيقاتي هم داشتيم، كارهاي جلسات خصوصي و اين جوري هم داشتيم. احيانا همان موقع بود كه آقاي...، افرادي را خارج مي‌فرستاديم براي اينكه ارتباط با خارج برقرار كنيم. با نجف به يك نوعي ارتباط برقرار مي‌كرديم. عملا تشكيلات غيرمشخصي مبارزه را مي‌گرداند. از سال 46 تا سال 49 وضع ما اين جوري گذشت. دوره نسبتا سازنده‌اي بود، هم مخالفت با رژيم داشتيم، هم جلسات عمومي داشتيم، يكي از كارهايي كه در همين موقع شكل گرفت برنامه مذهبي مدرسه‌ها بود كه آقاي باهنر و آقاي غفوري و اينها رفتند تو آن خط. آنها رفتند براي تهيه كتاب‌هاي درسي مدارس كه قبلا خيلي مبتذل بود، اين هم خدمت خوبي شد آن موقع كه هم افكارمان را از آن طريق مي‌داديم به دانش‌آموزان و هم آن كتاب‌ها اصلاح مي‌شد. رژيم هم به خاطر اينكه آن كتاب‌هاي بنجلش تبديل بشود به كتاب‌هايي كه از آن شكل دربيايد خوشحال بود و چون اسامي مثل آقاي باهنر و اينها بود خب، دانش‌آموزان هم مي‌خواندند اگر اسامي آخوندهاي مشخصي كه خودش داشت مي‌گذاشت به دردش نمي‌خورد. به هر حال او هم يك محاسبه كرده بود كه پذيرفته بود اين چيزها را.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون