فوتبال در اوين
25 خرداد 97 در تاريخ ايران ماندگار شد. تيم ملي فوتبال ايران پس از 20 سال موفق شد دومين پيروزي خود در ادوار حضور در جام جهاني را كسب كرده و دل ميليونها ايراني را شاد كند. شادي هر ايراني فارغ از تعلق جناحي و سياسي و طبقاتياش فارغ از اينكه در صف موافقان نظام ايستاده يا در اردوگاه منتقد و مخالف، نشان داد كه افتخار و غرور و ميهن دوستي هيچ مرزي نميشناسد. و درست در يك لحظه تمام مرزهاي تصنعي ميان افراد يك ملت رنگ ميبازد و همه آنها فقط و فقط يك چيز را ميخواهند.
خوشحالي و شادي از پيروزي تيم ملي فوتبال ايران تنها به كوچه و خيابانهاي شهر محدود نماند بلكه از ديوار زندان اوين هم عبور كرد. مصطفي تاجزاده روز جمعه در اينستاگرام خود مطلبي نوشت كه نشان ميداد در آن سوي ديوارهاي اوين چه رخ داده:
« محمدرضا جلاييپور طي نامهاي از معاونت فرهنگي زندان اوين تقاضا ميكند كه زندانيان بتوانند در سالن اجتماعات اوين به صورت دسته جمعي بازي ايران و مراكش را با ويديو پرژكتور ببينند. خوشبختانه اوين موافقت ميكند. محمدرضا تلفني ميگفت صدها زنداني براي ديدن بازي به تماشا مينشينند. فريادهاي شادي زندانيان در هنگامي كه بازيكنان ايران به دروازه تيم مراكش نزديك ميشدند چنان اوج ميگرفته كه شيشههاي سالن اجتماعات را به لرزه در ميآورده است. اما وقتي ايران پيروز ميشود، «آتشفشان شادي» تا صبح در اجتماع زندانيان «ولوله» به راه مياندازد. خلاقيتهاي كم نظيري (آنهم پيدرپي و خودجوش) در حركتهاي موزون زندانيان ظاهر ميشود و محمدرضا افسوس ميخورد كه جاي تهيه يك فيلم مستند بينظير شادي خالي بود. زندانيان زندان ابد به محمدرضا گفتهاند هيچوقت چنين تجربه جمعي شادي را ما در اوين تجربه نكرده بوديم.» اين همان معجزه فوتبال است. همان دليلي كه بسياري از افراد اعم از كوچك، بزرگ، زن، مرد، اهالي سياست، اهالي فرهنگ و حتي زنداني محكوم به اعدام و ابد را خوشحال ميكند.