• ۱۴۰۳ سه شنبه ۱۱ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 1125 -
  • ۱۳۹۷ يکشنبه ۲۷ خرداد

گزارش خاطره‌‌ساز فردوسي‌پور

علي ولي‌اللهي

 

 

الان كه بازي ايران مراكش تمام شده و ما توي ذهن‌مان لحظات جالب بازي را مرور مي‌كنيم، صدايي به گوش‌مان مي‌رسد كه روي تصاوير شنيده مي‌شود. اصلا شايد هم ماجرا برعكس باشد. يعني ما به واسطه آن صداها تصاوير را به خاطر مي‌آوريم. از صداي عادل فردوسي‌پور حرف مي‌زنم. كسي كه باز هم با يك گزارش خاطره‌انگيز ديگر نشان داد چقدر با همكاران و هم‌نسل‌هاي خودش متفاوت است و چرا مردم دوست‌ دارند او هميشه بازي‌هاي مهم را گزارش كند. شايد شنيده باشيد كه شخصيت آدم‌ها در مواجهه با اتفاقات خاص عيان مي‌شود. در شرايط عادي، در حالي كه اتفاق خاصي رخ نداده، همه آدم‌ها مثل هم رفتار مي‌كنند؛ معلوم نمي‌شود چه كسي دمدمي مزاج است، چه كسي بي‌اعصاب است، چه كسي متملق است و الخ. گزارش فوتبال هم همين شكلي است. كاري ندارم با گزارشگراني كه در حالت عادي، همين كه سه تا كلمه از دهان‌شان خارج مي‌شود شروع مي‌كنند به سوتي دادن. ما مي‌خواهيم در مورد گزراشگران نرمال حرف بزنيم. زماني كه بازي حالت عادي خودش را دارد و خبري نيست، اگر گزارشگر از حداقل‌هاي حرفه خودش اطلاعات كافي داشته باشد، اوضاع مرتب است. اما هنر گزارشگر آن جايي خودش را نشان مي‌دهد كه آنجا را اصطلاحا بزنگاه مي‌نامند. تمركز كافي، همراه و همدل شدن با ريتم بازي و تسلط به زبان آن چيزي است كه باعث مي‌شود يك گزارشگر بتواند در لحظه موعود حرفي بزند كه هماهنگ باشد با رويدادي كه مخاطب مي‌بيند نه الزاما هميشه يك چيز حتي اگر آن چيز عالي باشد. در واقع هماهنگي از همه‌چيز مهم‌تر است. در ادبيات و سينما به آن تعامل فرم و محتوا مي‌گويند. در بازي ايران- مراكش، عادل فردوسي‌پور با هماهنگي بسيار بالا با جريان بازي، درست مثل بر و بچه‌هاي تيم ملي گل كاشت و گزارشي خاطره‌انگيز از يك ديدار خاطره‌انگيز ارايه داد. واكنش‌هاي درست و سرضرب و به‌موقع او، بيشتر و بيشتر مخاطب را در حال و هواي بازي فرو مي‌برد. بدون اضافه‌گويي. بدون اغراق. بدون خودنمايي. از همان لحظات اول بازي كه عادل همگرا با استرس تماشاچيان گفت دوست دارد بازي همين لحظه تمام شود و راست هم مي‌گفت. تا آن جايي كه مراكش داشت از شلوغي جلوي دروازه استفاده مي‌كرد و كار ما را مي‌ساخت و صداي عادل را مي‌شنيديم كه مي‌گفت «بزن بره، يا علي!» بازي از اين لحظات و گزين‌گويه‌ها زياد داشت. مثلا جايي كه وحيد اميري بازيكن مراكش را هل داد و داور خطا نگرفت و عادل گفت: آخ جون، خطا نگرفت! يا واكنشش به تكل بي‌نظير اميد ابراهيمي: جووونم اميد ابراهيمي. اين زبان، زبان درست گزارش يك بازي فوتبال است. شايد مثال‌هايي كه از گزارش فردوسي‌پور ذكر مي‌شود خيلي راحت به نظر برسد گفتن‌شان، اما اين دقيقا همان سهل و ممتنع بودن است. كاري كه عادل در تمام بازي‌هايي كه گزارش مي‌كند به خوبي انجام مي‌دهد. يادمان نرفته واكنش او به گل ششم بارسلونا به پاري‌سن‌ژرمن را. عادل در عين سادگي جمله‌اي مي‌گويد كه تا مدت‌ها بعد براي نشان دادن عظمت فوتبال استفاده شد و هنوز هم مي‌شود. «اصلا چيه اين فوتبال؟» و بعد مي‌رسيم به جملات پاياني او بعد از برد شيرين يوزپلنگ‌ها. عادل بدون توجه به آنچه در گفتمان‌هاي رسمي كشور در جريان است، آنچه را كه واقعيت دارد با تمام وجود و از ته دل مي‌گويد. آن قدر كه مخاطب به خوبي باور مي‌كند كه اين حرف، حرف دل گزارشگر است، نه حرفي كه بالادستي‌ها توي دهانش گذاشته باشند. «تو اين مملكت فقط فوتباله كه مي‌تونه دل مردمو شاد كنه نه هيچ چيز ديگه‌اي».

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون