همان اشتباه
بخشي از يك ترانه سروده جيمز بلانت
ترجمه: قاسم مظاهري
به دنيا فكر ميكردم، توي رختخوابم غلت ميزدم
و يك بار ديگر بيخواب شدم
بيرون رفتم و زدم به خيابان
ستارهها را زير پايم نگاه كردم
كارهاي درستي را كه نادرست
انجام دادم يادم آمد
پس رفتم كه بروم
آهاي، آهاي
هيچ جايي نيست كه نتوانم بروم
ذهنم آشفته است
دلم گرفته، معلوم نيست؟
راهي كه مرا به بيراهه ميبرد رها كردم
پس رفتم كه بروم