بيمه، سبب رونق و امنيت يا از عوامل ركود و نارضايتي
نيوشا طبيبي
فلسفه به وجود آمدن بيمه، ساختن پناهي است براي دوره پيري و ناتواني و بيماري اعضاي جامعه. قانون كارفرمايان را موظف كرده كه كاركنان خود را بيمه كنند و سهمي از هزينه آن را خود و سهمي را از دستمزد ايشان بپردازند. بيمهگذاران پس از سالهاي طولاني كه بيمه پرداخت ميكنند به درستي انتظار دارند كه بيمه حق آنها را محترم شمارد و به وقت ناتواني و بيماري دستگير آنها باشد. افسوس كه اركان نظام بيمه، تصور ميكنند كه در موسسه خيريهاي مشغول به كار هستند كه از سر لطف و مرحمت خويش ميخواهند دست بازنشستگان و بيمهشدگان را بگيرند. توهين و برخورد غيرمودبانه، مراجعين را گناهكار و كلاهبردار فرض كردن از برخوردهاي روزمره كارمندان دفاتر خدمات درماني است.
دفتر بيمه خدمات درماني خيابان دكتر فاطمي روبهروي خيابان حجاب و انبوه مراجعيني كه سخت گرفتار هزينههاي درماني خود يا عزيزانشان هستند. كارمندان بيمه خدمات درماني كه دستمزد و حقوق خود را از حق بيمههاي همين افراد دريافت ميكنند و مكلف به خدمترساني به مراجعان هستند، صدايشان مدام به پرخاش و توهين بلند است. مراجعان را بيملاحظه سن و سال آنها به لفظ غيرمحترمانه «تو» خطاب ميكنند. اين اول ماجراست. اگر دقيقهاي در اينجا بنشينيد، فراموش ميكنيد كه در شعبهاي از بيمه خدمات درماني نشستهايد، تصور ميكنيد كه در دادسراي امور جنايي هستيد و بازپرسها در حال بازجويي عدهاي كلاهبردار هستند. مراجعين از ترس اينكه كارمندِ پشت ميز، كار آنها را انجام ندهد، دندان بر دندان ميسايند و حق مسلم و روشن خود را از كارمند مذكور گدايي ميكنند. من به همراه دوستي آنجا رفته و در گوشهاي ايستاده بودم و به برخوردهاي نامحترمانه كارمندان با مردم نگاه ميكردم كه صداي فرياد و ناسزاگويي كارمندي خطاب به زن سالخورده محترمي بلند شد. كارمند فرياد ميزد: «به جهنم كه مريضي، همه مريضن…» بعد دفترچه زن بيمار و سالخورده را به هوا پرتاب كرد. منظره پراكنده شدن فاكتورها و اوراق لاي دفترچه در هوا و نگاه زن، سخت دردناك بود. مدير شعبه حتي سرش را از روي موبايل بلند نكرد، گويي هيچ نميشنود، كارمند هم به اعتراضهاي ما هيچ اعتنايي نكرد و حتي تهديد كرد كه كارها را زمين ميگذارد و ميرود.
داستاني ديگر قنادي قديمي اول خيابان فاطمي و برادران محترمي كه سالهاست با آبرو و به نيكي و دست پاكي و انصاف در اين منطقه به كسب و كار مشغول هستند. شانزده خانواده از اين قنادي نان حلال به خانههاي خود ميبرند. البته كيفيت شيرينيهاي اين قنادي از قديم شهرت فراوان دارد. امروز اين قنادي از فشار هزينه بيمه و رقم غيرمنطقي و بيمبنايي كه از آنها طلب ميكند رو به تعطيلي است. مدير محترم و بسيار مودب و موقر قنادي ميگويد: «به علل مختلف ديگر كار رونق سابق را ندارد كه خوب طبيعت كاسبي اين است و براي همه پذيرفته است، اما فشار بيمه براي پرداخت حق بيمهاي غيرواقعي عاقبت سبب تعطيلي اينجا و بيكاري ۱7-۱6 نفر خواهد شد.»
با اين اوصافي كه رفت، حقيقتا بيمه كاركردي انساني و حافظ منافع بيمهگذاران دارد يا فقط تبديل به سازماني براي كسب درآمد شده و از ماموريت اصلي خود فاصله گرفته است؟ كارمندان و مديران بيمه واقعا چه وظيفه ديگري به جز خدمت به بيمهگذاران براي خود متصور هستند؟ آنها كه دستمزدشان از حق بيمههاي مردم تامين ميشود چگونه به خود اجازه ميدهند با بيادبي و بيانصافي و از سر بيحوصلگي با آنها برخورد كنند؟ مدير شعبه مگر وظيفهاي به جز رسيدگي به امور شعبه و نظارت بر شيوه رفتار كارمندان دارد؟ آيا كارمندان و مدير مربوطه مجاز به مطالعه آزاد و گشت زدن در شبكههاي اجتماعي در ساعات اداري هستند؟ چرا كارمند پشت ميز به جاي نگاه كردن به صورت مشتري ترجيح ميدهد با صفحه مجازي خود در موبايل مشغول باشد و پاسخي با بيحوصلگي به صورت مراجعين نگونبخت گرفتار پرتاب كند؟ چه كسي بر بيادبي كارمندان اداراتي كه با مردم سروكار دارند نظارت ميكند؟