• ۱۴۰۳ شنبه ۲۲ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4121 -
  • ۱۳۹۷ پنج شنبه ۷ تير

رباعیاتِ فوتبالی

ای تیمِ عزیز! چشمِ بد دور از تو!

مجتبی احمدی

یک. در ضرورتِ صاف‌کردنِ کمر و بالاگرفتنِ سر،
به‌رغم باختِ پُرجوروجفای «تیم ملی فوتبال ایران» در بازی با تیم پرتغال، و در
ادغامِ آن حادثه با حماسه فرماید:

هرچند «جفا»ست؛ گرچه خیلی «جور» است

این، ختمِ حضورِ «تیم» در این دور است

ما باخته‌ایم و سربلندیم، بله!

با لذتِ حذفی که «حماسی‌طور» است

 

دو. در اشارت به خاطره‌سازیِ بروبچه‌های تیم‌ملی در راستای اصل مانایی، با عنایت به غزل آن حضرت که فرمود «هرگزم نقش تو از لوح دل و جان نرود»، نیز در مدحتِ مردانِ مرد فرماید:

از خاطره‌های شادمان حذف نشد

این «تیم» ز لوحِ دل و جان حذف نشد

گر حذف شد از «جام جهانی»، اما

از نقشه مردانِ جهان حذف نشد

 

سه. در تفسیر این معنا که مرگ و زندگی دو روی یک سکه‌اند اما واقعا این چه قرعه سختی بود که به تیم‌ملی ما افتاد، و در تأکید بر اهمیتِ سرسبزی و شکفتگی، و ضرورتِ مقاومت و استقامت فرماید:

مانند شکوفه در تگرگ افتادیم

سبزیم، اگر شبیه برگ افتادیم

نستوه و صبور، «زندگی» را دیدیم

هربار که در «گروهِ مرگ» افتادیم

 

چهار. در ایضاح این گزاره که «رفتنی باید بره» و ردّ این مدعا که «اون‌که رفته دیگه هیچ‌وقت نمیاد» و در تأکید اکید به‌طور کلی فرماید:

با آتشِ پُر شراره برمی‌گردیم

با این تیمِ ستاره برمی‌گردیم

ای جام جهانیِ بدون ایران!

رفتیم، ولی دوباره برمی‌گردیم

 

پنج. در اشارت توأم با تأکید بر این نکته که «چقدر خوبیم ما» اما به قول شاعر «ای جان، در اگر نتوان نشست» و در ضرورتِ دست‌یابی به «حتما» و «قطعا» فرماید:

ماییم سری که بین سرها ماندیم

با هیمنه در صدر خبرها ماندیم

هرچند که دست‌مان به «حتما» نرسید

از بس که دوباره در «اگر»ها ماندیم

 

شش. در تبیین این موضوع که «نومید نباید بود» و تشریح این مضمون که «دعای گوشه‌نشینان بلا بگرداند» و ان‌شاءالله توفیقِ افزون در جام‌های بعدی، نیز در طعنِ زمره زهدِ ریا و این فقره دعا که «الهی بترکه چشم حسود» فرماید:

از ماست دعا، حرکتِ پرشور از تو

همراهیِ این مردمِ مسرور از تو

البته که هستند عبوسانِ حسود...

ای تیمِ عزیز! چشمِ بد دور از تو!

 

هفت. در توصیف آن واقعه که آسمان را به زمین نیاورد و آب از آب تکان نخورد و نخواهد خورد اگر بگذارند، ایضا در عنایت به عنایت خداوند فرماید:

گر که به کسی برنخورَد، با شادی-

با شور و نشاط و شوق، اما عادی-

با لطفِ خدا، «زنان» کنارِ مردان

رفتند به استادیومِ آزادی...

 

هشت. در تعویضِ فضا و در شکایت از تقدیر و قضا، با اشارت به وضعیتِ این مرز پُرگهر و برخی مسئولانِ پُرثمر و باقی قضایا فرماید:

با خاکِ امیران و کبیران چه کنیم؟

با این‌همه رنج‌های ایران چه کنیم؟

یارب، تو در این بازیِ حساس بگو

با گُل‌به‌خودی‌های مدیران چه کنیم؟

 

نه. ایضا در تعویض فضا، و در اظهار نیازمندی به درگاه خداوندی فرماید:

دریاب تو کشورِ گل و بلبل را!

گُل خوردنِ این چند مدیرِکل را!

آزرده و خسته‌ایم، یارب بچشان

یک بار به ما «شادیِ بعد از گُل» را

 

ده. در شرح ماوقع و تفسیرِ اوضاعِ قاراشمیش و بازار آشفته، نیز در تأویلِ بازیِ خطرناکِ دغل‌کاران و تکل‌های خطای رانت‌خواران و گاوبندی‌های مردم‌آزاران، ایضا در عرض دعای این دل پرملال به درگاه قادر متعال فرماید:

هی حرکتِ پابه‌توپِ پیمان‌گُسَلان

هی وقت‌کُشی به شیوه بی‌عملان

در بازیِ بی‌رحمِ سیاست‌بازی-

یارب، برسان فرصتِ گُل را به یلان.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون