• 1404 پنج‌شنبه 13 آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک سپه fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 3112 -
  • 1393 پنج‌شنبه 29 آبان

مدرنيته ايراني و غيرايراني نداريم

صادق زيبا‌كلام

 نبايد گفت كه مردم ما مشروطه را نمي‌فهميدند. اين سخن درستي نيست. اينكه مشروطه براي ما زود بود، ‌سخن درستي نيست. مدرنيته درايران در قالب مشروطه به انحراف كشيده نشد و تحريف نشد
صادق زيبا‌كلام سومين سخنران اين نشست بود كه عمده مباحثش به جاي موضوع تجدد در عصر قاجار به دفاع از مدرنيته و تجدد اختصاص داشت. وي در ابتدا با اشاره به بحث مدرنيته و مدرنيسم و نوگرايي گفت: برخي مباحث مثل همين بحث گويي در ايران پاياني ندارد. علت هم آن است كه اين موضوعات در يك چارچوب سياسي مطرح مي‌شوند. علي  القاعده به نظر مي‌رسد يك ديدگاه اصولگرايانه سياسي مدرنيته و مدرنيسم را نفي مي‌كند و مي‌گويد كه درست فهميده نشده است اما يك ديدگاه غربگرا مي‌گويدكه مدرنيته پيشرفت‌هايي داشته ولي مي‌توانست بهتر هم باشد. نگاه كلي بعد از انقلاب ضد مدرنيته و مدرنيسم است كه گاه صراحتا عنوان مي‌شود و گاه تحت عنوان وادادگي به غرب تقبيح مي‌شود. شخصا نمي‌دانم كه غربزده هستم يا خير اما به مدرنيته به‌طور جدي معتقدم و آن را چه در غرب و چه در ايران محصول تفكر بشر مي‌دانم و معتقدم كه به‌گونه‌يي اجتناب ناپذير ما به سمت و سوي مدرنيته در حركت هستيم. البته مدرنيته اشكالات ضعف‌ها و ناهنجاري‌هايي مثل مصرف‌گرايي، مصرف‌زدگي، كاهش ارتباطات انساني، ضعف اخلاقي، محيط‌زيست و اختلاف طبقاتي هم داشته است اما شاهدم كه با وجود اين مشكلات واقعي، منتقدان مدرنيته تاكنون چيزي را به ارمغان نياورده‌اند كه بتواند جايگزين آن شود. در بهترين حالت نقاط ضعف مدرنيته بر شمرده مي‌شود.  زيبا‌كلام در ادامه به ريشه‌هاي مدرنيته اشاره كرد و گفت: مدرنيته در حقيقت آغاز پايان قرون وسطي است كه در غرب رخ مي‌دهد و رنسانس و كشف قاره امريكا و عصر سفرهاي دريايي، خردگرايي، علم و... را در بر مي‌گيرد. ضمن آنكه مدرنيته جنبه‌هاي فلسفه سياسي دارد، مثل اينكه چه نوع حكومتي مطلوب است؟ مشروعيت حكومت از كجا مي‌آيد؟ حقوق شهروندي، ليبراليسم و... چه معنايي دارد؟ اساس مدرنيته بر فردگرايي و توانايي فرد در تشخيص مصالحش بنا شده است. ستون ديگر مدرنيته تاكيد بر كفايت عقل بشر براي خوشبختي انسان در اين دنياست. در اين زمينه مباحث عميق فلسفي مطرح شد. مدرنيته در طول تاريخ 500 ساله خود با مشكلات عظيمي روبه‌رو بوده است اما از آنجا كه اساسش بر عقل بشر مبتني بوده، توانسته مشكلات خودش را رفع كند.
زيبا‌كلام در ادامه تاكيد كرد: مدرنيته خودش هيچ‌وقت نگفته كه من يك پكيج [بسته] كامل هستم و نقص ندارم. اساسا پست مدرنيسم نفي مدرنيسم نيست بلكه فهم مشكلات مدرنيسم است. هيچ پست مدرنيستي نمي‌گويد كه ما بايد به قرون وسطي بازگرديم. پست مدرنيسم يعني چگونه اشكالات مدرنيته را به كمك عقل سامان دهيم؟ اين استاد علوم سياسي دانشگاه تهران سپس به مدرنيته در ايران اشاره كرد و گفت: مدرنيته در ايران از غرب آمد و امري بومي نبود. بنابراين اگر به دنبال مدرنيته ايراني يا بومي يا... برويم، مسير خطايي رفته‌ايم. مدرنيته، مدرنيته است، نه ايراني، نه اسلامي، ‌نه مسيحي، ‌نه ژاپني است و نه حتي اروپايي زيرا بخش‌هايي از مدرنيته كه پاي در رنسانس دارد، به‌شدت ملهم و متاثر از فرهنگ و تمدن يونان است. بنابراين يك معنا اگر كسي بگويد مدرنيته عصاره تعقل و تفكر بشريت است، ‌سخني به گزاف نگفته است. يكي از دلايل اصلي رنسانس جنگ‌هاي صليبي است. در زمان جنگ‌هاي صليبي كه بسياري از امراي اروپايي حتي سواد خواندن و نوشتن نداشتند، شرق مركز مدرنيته بود. در زمان جنگ‌هاي صليبي پيشرفت‌هاي علمي در پهنه اسلامي بسيار پيشرفته‌تر از غرب بود. بنابراين يكي از عناصر اصلي به وجود آمدن رنسانس آشنايي فرهنگ و تمدن غربي‌ها با جهان اسلام و از آن طريق با هند و چين است. بنابراين مدرنيته دستاورد كل بشريت است كه در آن هم هلنيسم، اسلام، ‌ايران، چين، ‌هند و... در آن حضور دارند. امروز هم مدرنيته به عنوان كالايي جهاني است كه خريدارانش همه هستند.  وي در ادامه گفت: درست است كه مدرنيته از غرب آمد اما در ايران بارور شد زيرا بر خاك مرطوب خوبي نشست و به سرعت بارور شد. بارها گفته‌ام كه اگر لعاب جمهوري اسلامي را خراش دهيد، مي‌بينيد كه اساس و فلسفه جمهوري اسلامي مدرنيته است. اصل تفكيك قوا، انتخابات مجلس و رياست‌جمهوري، حضور مجلس و... همه نشان‌دهنده مدرنيته است. اينكه حكومت نمي‌تواند هر كاري را كه بخواهد انجام دهد و همه در پيشگاه قانون برابرند، از مدرنيته آمده است. بنابراين نمي‌شود مدرنيته را رد كرد و در عين حال اساس و بنيان زندگي‌مان را مدرنيته تشكيل داده باشد.  اين استاد علوم سياسي با ارايه مثال‌هايي از نظام سياسي ايران تا پيش از ظهور مدرنيته در دوران قاجار و پيش از آن گفت: اين مدرنيته بود كه تحول اساسي در نظام سياسي ما از حالت شاهي به نظام مشروطه پديد آورد. نبايد گفت كه مردم ما مشروطه را نمي‌فهميدند. اين سخن درستي نيست. ستارخان و تبريزيان علف خوردند اما تسليم محمد علي شاه و نيروهاي استبداد نشدند. اينكه مشروطه براي ما زود بود، ‌سخن درستي نيست. مدرنيته درايران در قالب مشروطه به انحراف كشيده نشد و تحريف نشد. وقتي جملات آيت‌الله سيدمحمد طباطبايي را كه ناظم الاسلام كرماني در تاريخ بيداري نوشته مي‌خوانيم، مي‌بينيم كه به خوبي مدرنيته را فهميده است. او مي‌گويد: ما يك نفر را به اسم شاه انتخاب مي‌كنيم، اگر توانست براي ما امنيت و آزادي و آسايش بياورد و ما از او راضي باشيم، او را همچنان شاه نگه مي‌داريم و اگر اين شرايط نبود، او را كنار مي‌گذاريم. اين سخنان به صراحت نشان مي‌دهد كه سيدمحمد طباطبايي به خوبي مدرنيته را فهميده است. اين سخنان فرقي با درك لاك و هابز و روسو و جان استوارت ميل ندارد.
زيبا‌كلام در پايان گفت: ما نبايد با مدرنيته برخورد خطي و سياسي بكنيم. مدرنيته بر خلاف آنچه به غلط رايج شده، مدرنيته ضد دين نيست. مدرنيته مي‌گويد هر كس دين خودش را داشته باشد اما براي پيشبرد امر جامعه بايد بر عقل تكيه كرد، در اين مسير ممكن است انسان از دين كمك بگيرد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها