• 1404 دوشنبه 29 ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 4138 -
  • 1397 پنج‌شنبه 28 تير

جهان در چشم‌اندازي تازه با كتاب «مذاكره با اشيا»

عقاب با خرگوش، انسان با آهن

محسن آزموده

 

 

«مذاكره با اشيا؟ شوخي مي‌كنيد؟ سر كارمان گذاشته‌ايد؟ اسم كتاب است؟ طنز است لابد. درست شنيدم؟ كتابي فلسفي است؟ يك نظريه جديد را مطرح مي‌كند؟ مگر با اشيا مي‌شود مذاكره كرد؟ مگر جان ‌دارند؟ مگر آدمند؟ مگر با غيرآدميزاد هم مي‌توان مذاكره كرد؟ لابد يكي از همين كتاب‌هاي مثلا فلسفي است كه آسمان و ريسمان مي‌بافند و مي‌كوشند با ادعاهاي عجيب و غريب، مخاطب پيدا كنند و به اصطلاح حرفي متفاوت بزنند».

احتمالا اگر عبارات بالا را با برونو لاتور، فيلسوف معاصر كه بحث مذاكره با اشيا را مطرح كرده، در ميان بگذاريم، آنها را طبيعي بخواند و بگويد اتفاقا همين اظهارنظرها نشان‌دهنده ذهنيتي است كه من مي‌كوشم با آن به مقابله برخيزم و نظريه كنشگر- شبكه، دقيقا در همين راستا ارايه شده است. اين مردم‌شناس فرانسوي به ما مي‌گويد درك و شناخت‌مان از مفاهيم پايه‌اي مثل «مذاكره» و «اشيا» تا چه ميزان متاثر از مفروضات و پيش‌انگاشته‌هاي نينديشيده و پنهان است و در مقابل به ما چارچوبي مفهومي ارايه مي‌كند تا جهان و اشيا را به شيوه متفاوتي ببينيم؛ به شيوه‌اي كه شايد به نحو پيشانظري با آنها كار مي‌كنيم و زندگي‌ خودمان و جهان‌مان را سروسامان مي‌دهيم.

كتاب «مذاكره با اشيا» نوشته رحمان شريف‌زاده، عضو هيات علمي پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي، جستاري است در شرح و بسط اين ديدگاه. جان كلام اين نظريه را شايد بتوان در اين جملات خلاصه كرد: تمايز و افتراقي اساسي ميان انسان با ساير موجودات وجود ندارد، همچنين برتري خاصي نيز از اين حيث براي هيچ كدام (خواه انسان و خواه ساير موجودات) نمي‌توان قائل شد. موجودات نه بر اساس ساختارهايي از پيش تعيين شده، بلكه بر مبناي كنش‌هايي مبتني بر هدف، با يكديگر وارد مذاكره مي‌شوند و شبكه‌سازي مي‌كنند.

البته ترديدي نيست كه اين تلخيص، مثل هر شكل ديگري از اختصار و ساده‌سازي، از خطر تحريف بر حذر نيست. به عبارت دقيق‌تر برونو لاتور براي بسط نظريه‌اش از مفاهيم و اصطلاحات فراواني مثل اتصال‌ها و پيوندها، كنشگر و بازيگر، وسيطه (واسطه) و وسيله، جعبه سياه، رديابي اثرها، ترجمه و مقاومت در برابر ترجمه، چندرگه بودن، پراگماتگني، سينگتم‌ها و... بهره جسته است. يكي از روشنگرترين اين مفاهيم كه بر عنوان كتاب نيز نقش بسته است، مفهوم مذاكره است. اصطلاحي كه ما ايرانيان به خصوص اين روزها، به واسطه مذاكرات هسته‌اي و برجام، بسيار مي‌شنويم و عموما از آن همنشيني و بحث و مباحثه گروه‌هايي از ديپلمات‌ها بر سر مسائل سياسي و بين‌المللي را در نظر مي‌آوريم.

در اين نظريه، «مذاكره» (negotiation) به معناي دقيق (يا تحت‌اللفظي و غيرسياسي) آن به كار رفته است، يعني به معناي كار، درگيري و فعاليت. «فعاليت و درگيري دقيقا هنگامي آغاز مي‌شود كه ديگر آرامش و سكوني وجود ندارد. » و بنابراين هر كنش و واكنشي (ولو غيرانساني) يك مذاكره است. مذاكره همچنين شيوه‎هاي متفاوتي دارد: «اقدام فيزيكي»، «چانه‌زني»، «گپ دوستانه»، «گفت‌وگوي علمي» و «سخنراني». بنابراين مذاكره تنها به معناي مباحثه دانشمندان در آزمايشگاه بر سر يك موضوع علمي يا مذاكرات سياسي ميان سياستمداران نيست، بلكه «عقاب با خرگوش، رودخانه با سنگ‌ها، اسيد با آهن و كرم با سيب» نيز در حال مذاكره‌اند. گراهام هارمن در تشريح نگاه لاتور به مذاكره مي‌نويسد: «يك مهندس معدن بايد در هر مرحله از پروژه با كوه مذاكره كند، آزمايش كند كه كجا سنگ‌ها مقاومت مي‌كنند و كجا جواب مي‌دهند. برخي جاها وي از رفتار سنگ‌ها شگفت‌زده مي‌شود، كوه مي‌تواند مهندس را غافلگير كند.»

حالا اين نظريه كنشگر- شبكه به چه دردي مي‎‏خورد؟ در اين آشفته‌بازار نظريه‌ها و ديدگاه‌ها كه از قضا همگان مي‌توانند «اظهارنظر» كنند و احيانا خود را «نظريه‌پرداز» قلمداد كنند، چه اهميتي دارد كه كسي نظريه «جديدي» ارايه كند؟ در پاسخ به اين سوال نخست يادآوري اين نكته ضروري است كه مبدع نظريه كنشگر- شبكه، برونو لاتور نيست و پيش از او متفكران شاخص فرانسوي چون ميشل كالن و جان لا در مركز جامعه‌شناسي ابداعات پاريس اين ايده را طرح كرده بودند و خود كالن تحت تاثير متفكران ديگري از جمله ميشل سرس بوده است. اما گذشته از اين، اهميت اين ديدگاه در پيامدهايي است كه در نگرش فلسفي ما به انسان و جهان از سويي و در تقريبا رويكرد عمومي ما به عموم شاخه‌هاي علوم انساني به ويژه علوم اجتماعي از سوي ديگر پديد مي‌آورد.

در سطح فلسفي، اين نظريه با كنار گذاشتن دوگانه‌انگاري سوژه- ابژه به عنوان يكي از معضلات اصلي فلسفه مدرن از يكسو و ذات‌گرايي به منزله يكي از ويژگي‌هاي مهم فلسفه پيشامدرن، معرفت‌شناسي و هستي‌شناسي متفاوتي را پيشنهاد مي‌كند كه در فلسفه قرن بيستم از سوي متفكراني چون ادموند هوسرل، مارتين هايدگر، لودويگ ويتگنشتاين مطرح شده بود. از اين حيث همان طور كه نويسنده در بخش آغازين كتاب نوشته، ديدگاه‌ فلسفي لاتور را مي‌توان با متفكران معاصري چون ژيل دلوز، گارفينكل و جريان‌هاي فكري‌اي چون پديدارشناسي، پساساختارگرايي، انديشه پست‌مدرن و... مقايسه كرد، ضمن در نظر داشتن تفاوت‌هايي كه نظريه لاتور با اين ديدگاه‌ها دارد.

اما در تراز علوم انساني يا انسانيت، پيامد ديدگاه لاتور، نفي انسان‌محوري مستتر در اين علوم است كه در عنوان‌شان نيز بازتاب يافته است. به عبارت دقيق‌تر، اين ديدگاه، منكر هر گونه سيادت و برتري انسان در مناسباتش با اشيا و چيزهاست و از رابطه‌اي متقارن ميان او و ساير موجودات سخن مي‌گويد. معناي اين سخن براي مثال در بحث از توسعه دانش و معرفت و علم و تكنولوژي اين است كه بازيگري و كنشگري بايد از انسان به غيرانسان هم تعميم داده شود، يعني بايد غير از عوامل انساني، به شناسايي كنش و عامليت غيرانسان‌ها در ساخت يك واقعيت يا تكنولوژي نيز بود.

شايد بتوان گفت بنيان‌براندازترين پيامد اين نظريه در حوزه جامعه‌شناسي است. تا جايي كه لاتور به عنوان يكي از برجسته‌ترين نظريه‌پردازان اين ديدگاه، به جاي اصطلاح رايج و جاافتاده «جامعه» (society) (به معناي اجتماع انساني) از واژه «جمع» (collective) استفاده مي‌كند تا موجودات غيرانساني مثل لباس‌ها، ساختمان‌‎ها، واژه‌ها، حيوانات و... را نيز دربرگيرد. از اين حيث شايد بتوان اين نظريه را چالشي اساسي براي جامعه‌شناسي (به عنوان دانش مطالعه جوامع انساني) در نظر گرفت و آن را بازگشتي به جامعه‌شناسي قبل از دوركيم يعني جامعه‌شناسي گابريل تارد خواند كه در آن هيچ مرزي ميان متافيزيك (و در كل فلسفه) و جامعه‌شناسي وجود ندارد.

اما شايد ملموس‌ترين پيامد فراگير شدن اين ديدگاه، كنار گذاشتن نخوتي است كه انسان در طول چند قرن گذشته بدان دچار شده و خود را آقا و سرور طبيعت تلقي مي‌كند و بر اين اساس مي‌پندارد كه حق دارد و مهم‌تر از آن مي‌تواند با موجودات هر طور كه دلش خواست رفتار كند. نتيجه اين رويكرد انسان‌محورانه امروز بيش از هميشه در شرايطي كه بشر غيرمسوولانه بر طبيعت تحميل كرده مشهود است. شايد بد نباشد از رهگذر تجربه تلخ و ناراحت‌كننده‌اي كه كسب كرده‌ايم، نه به واقع‌گرايي خام پيشامدرن، بلكه به چشم‌اندازي بينديشيم كه موجودات را در كليت آنها و در ارتباط افقي و متقارن‌شان در نظر مي‌گيرد و براي اشيا و غيرانسان‌ها همانقدر اهميت قائل است كه براي جاندار دوپا، ديدگاهي كه نظريه كنشگر- شبكه از آن سخن مي‌گويد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون