حسين حسيننژاديان، مديرمسوول روزنامه نور خوزستان:
خوشبينم، اگرسياستهاي غلط اصلاح شوند
علي علمي
وقتي نياز به استناد در حوزه رسانه باشد، رسانههاي مكتوب يكي از مهمترين منابع قابل استناد هستند. در شرايطي كه بمباران اطلاعاتي از هر طريق ممكن اتفاق ميافتد، رسانههاي كاغذي ميتوانند با ارايه مطالب تحليلي و به نقد كشيدن اخبار و اطلاعات منتشر شده منبع و مرجعي قابل قبول براي مراجعه مخاطبان براي دستيابي به مطالب مفيد، درست، بيغرض و معتبر باشند. در حال حاضر مطبوعات كشور اين اعتبار و مرجعيت را از دست دادهاند و فضاي مجازي _ با همه توان و ابزارهايش_ و فراواني مطالب بيمنبع، صحنهگردان فضاي رسانهاي كشور شده است. حسين حسيننژاديان، مديرمسوول روزنامه نور خوزستان با شرط و شروط به آينده خوشبين است كه اگر سياستهاي غلط اصلاح شوند، ميتوان به ادامه كار روزنامهها اميدوار بود. به همين خاطر معتقد است: سنديت و اعتبار روزنامه امري مسلم است؛ روزنامه تعطيلي بردار نيست و كار روزنامهنگاري به هيچ عنوان توقف ندارد.
شرايط فعلي روزنامههاي كشور از نگاه شما چطور است؟
به عنوان كسي كه 25 سال در اين حرفه مشغول هستم، ميگويم كه واقعا شرايط مساعدي حاكم نيست. تيراژ روزنامهها كمتر از قبل شده كه اين افت تيراژ در 5 _4 سال اخير محسوستر بوده است. اين مساله عوامل متعددي دارد كه عمده آن اجراي سياستهاي غلطي بوده است كه طي اين سالها به مشكلات و معضلات از قبل مانده دامن زده است.
اين مشكلات و گرفتاريها در كجا ريشه دارند؟
ببينيد، وقتي شما به آمار دسترسي پيدا ميكنيد سرانه هر چيزي مشخص است. جمعيت كشور، تعداد شاغلان و بيكاران، درصد افراد باسواد و بيسواد نسبت به كل جامعه، درآمد سرانه و مواردي از اين قبيل. بر اساس اين آمار و ارقام نيازها شناسايي شده و تلاش براي رفع آنها آغاز ميشود. اما وقتي حد و اندازه به هم ميخورد، نتيجه عكس ميدهد و كارايي سابق از دست ميرود. به عنوان مثال در همين اهواز فقط 4 _3 روزنامه وجود داشت كه البته از تيراژ نسبتا خوبي هم برخوردار و مورد توجه افكار عمومي منطقه بودند. در حال حاضر 22 روزنامه و 35 هفتهنامه در سطح استان خوزستان منتشر ميشوند كه قطعا كيفيت مطالب و محتوايشان يكسان نيست و همه در يك رده نيستند چون فقط بر كميت صرف تكيه شده نه كيفيت خروجي نهايي. در خوزستان به سبب فعاليتهاي گسترده برخي نهادها، كارخانجات و دستگاههاي دولتي (شركت نفت، وزارت نيرو، شركت فولاد و...) حساسيت مردم و مسوولان به اين رسانهها در سالهاي قبل بيشتر از الان بود و با پيگيريهايي كه توسط اين نشريات بومي انجام ميشد و موج رسانهاي كه به دنبال برخي از مطالبات عمومي شكل ميگرفت، حتما به نتيجه ميرسيد. مردم به آنها اعتماد داشتند و اخبار و مطالبشان قابل استناد، مفيد و اثرگذار بود. كمكم مشكلات اقتصادي بيشتر از قبل شد و دردسرهاي زيادي درست كرد. بهطوري كه بيشتر گرفتاريهاي رسانههاي مكتوب، اقتصادي و مالي است. كمبود بودجه، نبود سرمايه در گردش، معوقات پرسنل، بدهيهاي روي هم تلنبار شده و مخصوصا هزينه خريد كاغذ و چاپ. الان بالا رفتن تيراژ هم تكافوي هزينههاي يك موسسه مطبوعاتي را نميدهد. نشريهاي كه براي خريد كاغذ بين 2، 2 تا 5، 2 ميليون هزينه ميكرد حالا بايد 4، 4 تا 6، 4 ميليون تومان پول كنار بگذارد. ضمن آنكه مشكلات يكي، دوتا نيستند و مخارج روزنامه از فروش تكنسخهاي تامين نميشود. حقوق و مزاياي پرسنل، هزينههاي جاري نشريه، حق بيمه، حمل و نقل، توزيع و... مخارج زيادي را تحميل ميكنند. از سال 74 -73 به بعد كاغذ و زينك به مطبوعات تعلق ميگرفت كه خيلي كمك حال روزنامهها بود. اما در دولت آقاي احمدينژاد سهميه كاغذ حذف شد و تصميم گرفتند سهميهبندي قبلي را به صورت يارانه نقدي بين نشريات تقسيم كنند. مطبوعات سراسري آگهي نداشتند و درج آگهي فقط و فقط مختص روزنامه ايران شد.
با توجه به مسائل اقليمي و مشكلات زيست محيطي كه استان خوزستان با آن درگير است (ريزگردها، كمآبي وخشكسالي) مطبوعات استاني تا چه اندازه توانستهاند با شايعات مقابله كنند و اطلاعرساني درستي داشته باشند؟
استان خوزستان دومين استان روزنامهخوان و پرتيراژ در كشور است و 125 كيوسك مطبوعاتي در سطح شهر اهواز داير هستند. در گذشته تيراژ رسانههاي مكتوب در سطح استان قابل قبول بود اما الان افت تيراژ داشته و مخاطبان كمتر شدهاند. با اين حال رسانههاي استاني در موضوعات مهمي كه منشا زيستمحيطي دارند به صورت جدي فعالند و مباحث مرتبط را با جديت پيگيري ميكنند. در مورد اتفاقات چند وقت اخير هم عملكرد خوبي داشتند و توانستند شايعات مطرح شده را تا اندازه زيادي خنثي كنند. ولي اينها كافي نيست؛ چون بضاعت نشريات ما كم است. خلأ آموزش، بهروز شدن مداوم و هميشگي و تربيت نيروي انساني متخصص، آگاه و تيزبينمي تواند به بسياري از سردرگميها و جهتگيريهاي مسالهدار پايان دهد.
روزنامهها و نشريات كاغذي چطور ميتوانند اعتبار گذشته را پيدا كنند؟
يكي از عوامل مهمي كه اين شرايط نابسامان را رقم زده، علاوه بر اجراي سياستهاي نادرست و عدم حمايتهاي لازم از نشريات مكتوب، توجه بيش از حد به كميت و صدور مجوزهاي بيش از اندازه است. وقتي يك بنگاه مطبوعاتي توان اداره خود را ندارد، در دخل و خرج خودش مانده و نويسندگان، خبرنگاران و ساير پرسنل از لحاظ بيمه و دستمزد مشكلات زيادي دارند و معوقاتشان ماه به ماه عقب ميافتد، نميتوان انتظار فعاليت حرفهاي و اثرگذاري مطلوب را داشت. اقتصاد رسانه مقوله مهمي است كه اگر به آن توجه نشود و تامينهاي مالي صورت نگيرد شاهد تعطيلي زنجيرهاي رسانههاي كاغذي خواهيم بود. ضمن اينكه بايد از رويكردهاي سنتي در حوزه رسانه فاصله بگيريم و دنبال راههاي جديدي باشيم كه مخاطب از حق انتخابش به نفع نشريه ما استفاده كند. بايد فضاي مجازي را به خدمت گرفت و از بستر آن براي ايجاد فعاليتهاي چندرسانهاي استفاده كرد كه در راستاي خدمترساني و آگاهيبخشي به افكار عمومي باشند و حرف دل مردم را منعكس كنند. الان شاهديم كه هر سازمان و ارگاني بنا به سياستهايي كه داشته براي خودش دم و دستگاه رسانهاي و مطبوعاتي به راه انداخته است. البته در ظاهر امر اشكالي به اين كار نيست ولي وقتي فعاليت آنها با برخي جهتگيريهاي خاص در كنار تامين منابع مالي اين موسسات از طريق دستگاههاي منتفذ توام ميشود، خواهناخواه افكار عمومي از آن گريزان ميشود. مساله ديگري كه كمتر به آن پرداخته ميشود مسائل حقوقي و مقررات حاكم بر اين عرصه است كه نيازمند تجديدنظر و بازنگري سريع است زيرا قوانين و مقررات فعلي و اعمال آنها از سوي متوليان امر بيشتر حالت سليقهاي دارد تا اصول حرفهاي رسانه. پس در اينجا هم بايد تحولات مهم و منظمي اتفاق بيفتد تا مقررات اجرايي به جاي مانع بودن، حامي و كمكحال رسانهها باشند.