• 1404 دوشنبه 29 ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 4138 -
  • 1397 پنج‌شنبه 28 تير

گفت‌وگوي «اعتماد» با غلامرضا فروغي‌نيا، مدير مسوول صبح كارون:

جاي روزنامه‌نگاري با روزنامه‌داري عوض شده است

گروه اجتماعي|مطبوعات به عنوان ركن چهارم دموكراسي شناخته مي‌شوند و به واسطه همين عنوان از قابليت‌هاي ويژه‌اي براي آگاهي‌بخشي، اطلاع‌رساني، تنوير افكار عمومي و جهت‌دهي به حل و فصل مسائل كلان جامعه برخوردار هستند.

اما چندي است كه ضلع چهارم مردمسالاري دچار افت شده و نقصان‌هاي جدي در عملكرد آن ديده مي‌شود. اين ضعف و فترت تا اندازه‌اي است كه از اين ابزار دموكراسي‌خواهي چه در مناسبات رسمي، چه در امور اجتماعي و چه در حوزه عمومي استقبال نمي‌شود و رسانه‌هاي چاپي چندان به بازي گرفته نمي‌شوند. «غلامرضا فروغي‌نيا» مديرمسوول روزنامه صبح كارون معتقد است: «به خاطر شرايط جديد در كل شؤون زندگي خواسته‌هاي مردم بيشتر شده و بالطبع آن نيازهاي افكار عمومي هم تغيير كرده است. رسانه‌هاي كاغذي به نوعي قافيه را باخته‌اند و جذابيتي براي مخاطبان گذشته خود كه زماني براي روزنامه سر و دست مي‌شكستند، ندارند. » وي مي‌افزايد: «البته هميشه راهي وجود دارد؛ به شرطي كه توانايي شناسايي راه‌هاي جديد را داشته باشيم.»

 

وضعيت گذشته و امروز مطبوعات را چگونه ارزيابي مي‌كنيد؟

خب طبيعي است كه تغييرات بسيار زيادي از گذشته تا به حال داشته‌ايم. من الان نزديك به 22 سال است كه در عرصه مطبوعات مشغول به كار هستم و بالا و پايين‌هاي زيادي را در اين حوزه به چشم ديده‌ام. يادم هست زماني كه خودمان فيلم و زينك براي چاپ روزنامه مي‌گرفتيم و مقوا مي‌بريديم و تازه همه اينها را براي انتشار به تهران مي‌فرستاديم و بعد از چاپ دوباره به اهواز برمي‌گشت! واقعا ساده‌ترين وسايل براي چاپ و تهيه يك نشريه در خوزستان موجود نبود و به سختي كار توليد يك رسانه كاغذي انجام مي‌شد. در حال حاضر به خاطر شرايط جديد كه همه وجوه زندگي را تحت تاثير قرار داده و پيشرفت‌هاي تكنولوژيكي كه ساختار خبري و اطلاع‌رساني را متاثر كرده نيازها و خواسته‌هاي افكار عمومي را هم دستخوش تغييرات اساسي كرده است. مردم نيازهاي متفاوت و به‌روز دارند ولي كمتر اثري در روزنامه‌هاي فعلي به آنها مي‌شود چون رسانه‌هاي كاغذي ما به سبك و سياق 5-4 دهه پيش توليد مي‌شوند.

واقعا چاره‌اي براي برون‌رفت از اين وضعيت نيست؟

هميشه راهي وجود دارد؛ به شرطي كه توانايي شناسايي راه‌هاي جديد را داشته باشيم. در وهله اول بايد كيفيت مطالب بالاتر برود. خبر، مقاله، تحليل و نحوه گزارش بايد تغيير كند و به سمتي برود كه مردم با روزنامه احساس بيگانگي نكنند. روزنامه بايد تريبوني براي بازتاب خواسته‌هاي افكار عمومي باشد و مردم بتوانند درد و رنج خودشان را از اين طريق مطالبه كنند.

مورد ديگر اينكه ما روزنامه‌نگارها و خبرنگاران بايد تواناتر از قبل بشويم و قابليت‌هاي رسانه‌اي‌مان را بالا ببريم. وقتي خبري انعكاس پيدا مي‌كند، حتما بخشي از آن شفاف و گويا نيست. روزنامه‌نگار بايد آنقدر دانا و توانا باشد تا ضلع نديده را ببيند، بشناسد و منعكس كند و زحمت بيشتري براي پوشش و انتشار اخبار بكشد. خبر بايد از حالت عام خارج شده و تخصصي شود تا علاوه بر صحت و اعتبار آن به عنوان مرجع و مدرك معتبر براي ارجاع مسائل مرتبط كاربرد پيدا كند. در گذشته تعداد روزنامه‌ها كم بود ولي همين تعداد اندك اطلاعات مورد نياز مردم را تامين مي‌كردند. اما امروز با تعدد و تكثر انواع رسانه‌ها روبه‌رو هستيم؛ چگونگي انتشار اخبار، نوع پوشش خبري مستند بودن مواردي هستند كه از بيخ و بن دچار دگرگوني شده‌اند و بايد با عينك تخصصي به آن نگاه كرد.

چطور مي‌توانيم اعتماد مردم به نشريات (سراسري و استاني) را دوباره جلب كنيم؟

اينكه اعتماد و توجه به روزنامه كم شده كاملا درست است. مي‌دانيد دليلش چيست؟ روشن است: حضور آدم‌هاي غيرحرفه‌اي در مطبوعات! اين افراد ناوارد و نابلد در ايجاد اين بي‌اعتمادي نقش پررنگي دارند و بعضا براي منافع و مطامع‌شان وارد كار رسانه شده‌اند تا از تريبوني كه به دست مي‌آورند به عنوان اهرم فشار استفاده كنند. الان پيمانكار مجوز روزنامه مي‌گيرد تا به كارفرما فشار وارد كند؛ كارفرما مجوز مي‌گيرد تا از كنار آن به چيزهاي ديگر برسد. ديگري نشريه باز‌مي‌كند تا با شهرداري مقابله كند، ديگري دولت را مي‌كوبد و... بايد توجه داشت كه روزنامه‌نگاري يك كار آرماني اجتماعي- فرهنگي است و كسي كه به اين حرفه وارد مي‌شود بايد انگيزه‌هاي آرماني داشته باشد تا بتواند فعاليت درخوري انجام دهد. زماني روزنامه‌نگار ابهتي داشت و به هرجايي كه وارد مي‌شد به احترامش كلاه از سر برمي‌داشتند ولي حالا چه؟ در شرايط فعلي انگيزه‌هاي غيرآرماني فراواني در مطبوعات ديده مي‌شود كه فقط براي كسب سود و منفعت است كه واقعا مايه شرمساري و خجالت است. شخصي مانند گابريل گارسيا ماركز به صراحت مي‌گويد كه از كار روزنامه‌نگاري به رمان نويسي رسيده است. مسوولان متولي امر حتي از كساني كه متقاضي دريافت مجوز هستند حتي يك امتحان رسانه‌اي نمي‌گيرند كه معلوم شود اصلا كسي با اين عرصه آشنا هست يا نه؟ متاسفانه نفوذ، رانت و سوءارتباطات غالب شده است. با اين تفاسير صحبت از اعتماد به رسانه بي‌معنا است.

چرا كار به اينجا رسيده است؟

وقتي اقتصاد در روزنامه به مشكل مي‌خورد و هزينه‌ها كمرشكن مي‌شوند، متاسفانه بعضي از كارها توجيه پيدا مي‌كنند. يك رسانه براي فعاليت به پنج فاكتور احتياج دارد: سرمايه در گردش، نيروي انساني كارآمد، منابع اوليه، تكنولوژي و از همه مهم‌تر مديريتي كه بر رسانه اعمال مي‌شود تا چهار عامل قبلي را بالانس و كارآمد كند.

در شرايط كنوني خيلي‌ها دنبال رپرتاژ آگهي هستند تا درآمدزايي كنند. من منكر رپرتاژ نيستم. جا‌به‌جايي هدف‌ها بدبختي ما است. رسانه‌ها به نوعي آلت دست شده‌اند. مديري كه 20 سال سابقه دارد ولي يك پاراگراف مطلب نمي‌تواند بنويسد به درد اين كار نمي‌خورد. اين قبيل افراد كم نيستند كه به جاي پرداختن به كار حرفه‌اي و فعاليت شرافتمندانه به دكان‌داري روي آورده‌اند. انحراف از مسير بلاي جان مطبوعات شده و منفعت‌طلبي صرف بر اين حوزه چنبره زده است وگرنه روزنامه‌نويس باتجربه و صاحب قلم كم نداريم ولي به دلايلي كه گفتم به حاشيه رانده شده و اثرگذاري مطلوب را ندارند.

در شرايط فعلي چگونه مي‌توان با شايعات مقابله و آنها را خنثي كرد؟ به‌خصوص در منطقه شما كه بحران‌هاي زيست محيطي (ريزگردها، خشكسالي، تغيير اقليم و كم‌آبي) راه را براي انتشار شايعات باز مي‌كند؟

وقتي شرايط نامناسب مي‌شود شايعات حاكم درجه يك ميدان مي‌شوند و اين مي‌تواند اعتماد و انسجام عمومي را خدشه‌دار كند. اوج اين قضايا هم در دوران جنگ تحميلي بود كه به‌شدت شيوع داشت. وجود حتي يك رسانه مفيد مي‌تواند راست و دروغ را از هم تمييز دهد. در اوضاع و احوال كنوني منطقه خوزستان با توجه به مشكلات ريز و درشتي كه هست وجود رسانه‌هاي محلي مفيد بوده و توانسته‌اند در حد بضاعت‌شان به خوبي فضا را پوشش داده و اطلاعات را درست منتقل كنند. در مجموع مي‌توانم بگويم نقش‌ رسانه‌هاي بومي مثبت بوده و باعث شد كه برخي مديران استاني انگيزه پيدا كنند و براي مشكلات و موانع پيش رو چاره‌انديشي كنند. مواردي هم داشته‌ايم كه موجب تحرك در كارهاي اجرايي و مديريت محلي شده است. چون انتشار برخي خبرها مي‌تواند باعث حساسيت‌هاي سياسي و تحريكات ايدئولوژيك شود، نوع عملكرد رسانه‌ها مي‌تواند در جهت‌گيري افكار عمومي موثر باشد. البته اين را هم بگويم كه وقتي آب شرب به سختي تامين مي‌شود و چيزي كه از لوله‌ها بيرون مي‌آيد گل و نمك است اين را نمي‌توان شايعه دانست چون عين واقعيت است.

در پايان بفرماييد چه كنيم كه از اين وضعيت دشوار خلاص شويم؟

در وضعيت فعلي جنس مرغوب وجود ندارد. بايد علاوه بر ارتقاي كيفي، ابزارهاي نوين را هم به خدمت گرفت تا به غير از جذابيت، اصالت هم در كنار آن حاصل شود. اصالت و مقبوليت موجب مي‌شوند تا نشريه‌اي به اصطلاح شناسنامه‌دار شود. رسانه‌هاي بزرگ پويا هستند و حرف و مطلب‌شان براي همه سند و حجت است. روزنامه‌نگاري ايران بايد خودش را از بيماري‌هايي كه دارد رها كند. عمده معضلات ما دعواهاي جناحي و صنفي است كه بيخود و بي‌جهت به رسانه‌هاي كاغذي كشيده شده. مشكلات صنفي ما ربطي به راست و چپ ندارد كه مدام از اين سمت و سوها مورد هجمه قرار مي‌گيرد. براي كار قوي بايد ملزومات مناسب تدارك ديد. آموزش، سواد رسانه‌اي، شبكه توزيع مطلوب و رعايت استانداردهاي رسانه‌اي مي‌تواند رونق ‌بخش فضاي غم‌زده و ملالت‌بار مطبوعات باشد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون