• ۱۴۰۳ شنبه ۲۹ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4144 -
  • ۱۳۹۷ پنج شنبه ۴ مرداد

دومينوي توقف روزنامه‌ها

چه كسي پنير مطبوعات را دزديد؟

سينا قنبرپور

«اسنيف» و «اسكوري» را به خاطر داريد؟ همان دو موش داستان «چه كسي پنير مرا جابه‌جا كرد» به قلم «اسپنسر جانسون». دو شخصيت ديگر هم در اين داستان بود؛ آدم‌كوچولوها، «هم» و «هاو». در ايران ترجمه‌هاي مختلفي از اين كتاب منتشر شد و آن را با عنوان «چه كسي پنير مرا دزديد؟» هم به بازار روانه كردند. شايد ما مطبوعاتي‌ها بايد دوباره آن كتاب را بخوانيم و شايد بايد مديران مسوول و سردبيران اول آن را بخوانند و بعد از خبرنگاران امتحان بگيرند!

پيام آن كتاب داستان امروز مطبوعات در ايران است. همين ابتداي بحث بايد اين نكته را هم بيفزاييم كه خودمان را فريب ندهيم كه عصر تكنولوژي آمده و چاره‌اي جز پذيرش تغيير نيست. تلفن‌هاي هوشمند و شبكه‌هاي اجتماعي همه جاي خود را دارند. مساله اين است كه مطبوعات ما تيراژش را از دست داده و در مقابل در فضاي مجازي هم نتوانسته مشترك و مخاطب خود را حفظ كند. مساله خبرنگاري، روزنامه‌نگاري، سردبيري و مديريت در رسانه‌هاي ما همان غفلتي است كه در آن كتاب به خوبي ترسيم و تحليل شده بود. كسي پنير مطبوعاتي‌ها را ندزديد. هيچ‌كس پنير رسانه‌ها را از چنگ‌شان درنياورد. غفلت خودمان بود كه امروز و در فاصله روز قلم، ۱۴تير تا روز خبرنگار، ۱۷ مرداد شاهد فروافتادن و توقف روزنامه‌هايي هستيم كه برخي از آنها عمرشان از تيغ توقيف‌هاي موقت و فشارهاي ديگر جان سالم به در برده بود.

 

دومينوي توقف

هنوز گرماي تير به آخر نرسيده بود كه خبر رسيد روزنامه «همبستگي» انتشار خود را متوقف كرد.

اين اتفاق در روزهاي نخست مرداد امسال با موضوعي ديگر همراه شد. روزنامه‌هاي «هفت‌صبح»، «تعادل» و «آفتاب يزد» نيز بر بهاي تك‌فروشي خود افزودند. روزنامه «شرق» نيز در همين روزهاي نخست مردادماهي خبر از آن داد كه ديگر نمي‌تواند براي مشتركانش روزنامه ارسال كند و در عين حال ۴ صفحه از حجم روزانه خود كم كرد. در اقدامي عجيب روزنامه «اعتدال» يك آگهي در صفحه اول خود منتشر كرد؛ «روزنامه اعتدال را در اختيار بگيريد؛ حامي مالي يا اجاره يا واگذاري امتياز». در همين هفته روزنامه همشهري تيتر و طرح اصلي صفحه اول خود را به مشكلات مطبوعات اختصاص داد. عمده‌ترين مشكلي كه اين روزها مديران مطبوعاتي با آن مواجهند، بحث كاغذ است. ماجراي كاغذ از پاييز سال قبل آغاز شد همان زماني كه دولت مي‌خواست يارانه خريد و واردات كاغذ را حذف كند. تاجران كاغذ مي‌دانستند كه با فشار آوردن به مطبوعاتي‌ها مي‌توانند از قدرت آنها براي فشار به دولت استفاده كنند. ثبت سفارش محدود شد و همين، حجم كاغذ داخل بازار را كاهش داد و بعد كه با افزايش قيمت دلار مواجه شديم اين موضوع بيشتر رخ دردناك خود را نمايان كرد.

در همين روزها اتفاق ديگري نيز به دردسرهاي مطبوعات افزوده شد. يك همكاري تجاري- سياسي بين يك غول رسانه‌اي اروپايي با يك سرمايه‌گذاري سعودي براي انتشار مطالب فارسي. اينديپندنت و گروه بازاريابي و تحقيق سعودي (اس.‌آر.‌‌ام.‌جي) قرارداد بستند و اين پرسش پيش مي‌آيد كه حالا رسانه‌هاي ايراني مي‌خواهند چه كنند؟

بديهي است در روزگار پرتنش كنوني اين مطبوعات و رسانه‌هاي ايراني هستند كه چه‌بسا پيش‌تر از ديپلمات‌ها مي‌توانند از پس حملات رواني دشمنان ايران برآيند.

اما در چنين شرايطي روزنامه‌هاي ايران و رسانه‌هاي ايران حال‌شان خوب نيست. موضوع را ساده‌انگارانه به عدم حمايت دولت يا ورود شبكه‌هاي اجتماعي ربط ندهيم. موضوع يك سويه مهم دارد. ما مطبوعاتي‌ها اعم از مديران مسوول، سردبيران و خبرنگاران و روزنامه‌نگاران نظير كتاب «چه كسي پنير مرا جابه‌جا كرد؟» تغييرات را نديديم يا گناه را به گردن ديگري انداختيم و خود را متناسب با شرايط تطبيق نداديم.

«اسنيف» و «اسكوري» موش‌هاي آن داستان بودند و آدم‌كوچولوها، «هم» و «هاو». اين چهار شخصيت براي نشان دادن قسمت‌هاي ساده و پيچيده درون ما، بدون توجه به سن، نژاد يا مليت، در نظر گرفته شده‌اند. ما، گاهي اوقات، ممكن است مثل اسنيف عمل كنيم، كه تغييرات را زود بو مي‌كشد؛ يا مثل اسكوري كه به سرعت وارد عمل مي‌شود. گاه مانند «هم» مي‌شويم، كه با انكار تغييرات در برابر آنها مي‌ايستد، چراكه مي‌ترسد به طرف چيزي بدتر كشيده شود. يا مثل «هاو» كه ياد مي‌گيرد وقتي شرايط او را به طرف چيز بهتري راهنمايي مي‌كند، خود را با آن تغيير وفق دهد.

شايد لازم باشد قبل از آنكه دومينوي توقف به ما برسد يك ‌بار ديگر كتاب «چه كسي پنير مرا جابه‌جا كرد» را بخوانيم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون