• ۱۴۰۳ جمعه ۷ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4167 -
  • ۱۳۹۷ شنبه ۳ شهريور

در تقدیر از «محمدرضا تهرانی»

ذوق آرشیوداری مطبوعات طنز

عمادالدین قرشی

(در مراسم بزرگداشت «حسن توفیق» که 29 مردادماه برگزار شد، از «محمدرضا تهرانی»، مجموعه‌دار مطبوعات طنز هم تجلیل شد.)

اواخر دهه هفتاد بود که یک‌بار در راسته کتاب‌فروشی‌های خیابان انقلاب، چشمم به نسخه چاپ اول کتاب «صحرای محشر» (سیدمحمدعلی جمال‌زاده، کانون معرفت) افتاد. خاطرم نیست بر راقم این سطور در آن لحظات چه گذشت، اما آن کتاب فوق‌العاده ارزشمند را به بهای پنج‌هزار تومان (که آن موقع مبلغ نسبتاً قابل‌توجهی بود) خریدم. شاید این، اولین جرقه خریدن کتاب‌های طنز برایم در آن دوره بود. پس از آن و به‌مرور شناخت و مطالعه بیشتر، پایم به حوزه مطبوعات طنز کشیده شد و به‌فراخور بضاعت مالی آن زمان، نشریات طنز و فکاهی ادوار گذشته را نیز می‌خریدم. آن‌ها که به شکل جدی با آرشیو و خرید کتاب و مجلات‌ نایاب آشنا باشند، قطعاً گذرشان چندباری به پاساژ‌هایی نظیر «صفوی»، «ایران» و... افتاده است. رفاقت با بسیاری از کتاب‌فروشان خبره، یادگار همان سال‌هاست. از آنجا که خارج از تهران دانشجو بودم، به ایشان می‌سپردم تا برایم کتاب طنز کنار بگذارند تا آخر ماه بیایم و ببرم، اما هربار که برای خرید نهایی می‌رفتم، پیش از من، کتاب‌های ناب و دستچین‌شده نصیب شخص دیگری می‌شد که زودتر آن‌ها را خریده بود. یادم می‌آید به‌کرات زنده‌یاد منوچهر احترامی، یا عمران صلاحی و حتی دکتر احمد مجاهد (مصحح و مولف کتاب‌های جوحی، نوادر راغب، شیخ و شوخ، ...) را آنجاها ملاقات می‌کردم.

اگر اشتباه نکنم سال 1387 بود که به‌شکلی جدی دست به کار استخراج کتاب‌شناسی طنز زدم. طی یک پروسه سه‌ساله، با کتابخانه‌های بسیاری ازجمله ملی، مجلس، دانشگاه‌ تهران، موسسه گل‌آقا، تا کتابخانه‌های مرعشی ‌نجفی (قم)، آستان قدس (مشهد)، کلیسای وانک (اصفهان)، کتاب‌فروشی‌های تبریز و... به ‌همین واسطه ارتباط گرفتم و فهرست‌نویسی عریض و طویلی از کتاب‌های چاپی، سنگی‌سربی، نسخ خطی و... در حیطه شوخ‌طبعی آغاز شد. در این میانه اما، یک‌روز از طریق آقای علی‌رضا شاه‌محمدی که خود کارشناس و مجموعه‌دار بودند، با آقای «محمدرضا تهرانی» آشنا شدم. هرچند به‌نظرم این دیدار غیرضروری بود اما به من توصیه کردند ایشان و مجموعه‌شان را بررسی کنم. خوب به‌یاد دارم که به ‌منزل‌شان رفتم و در کمال حیرت، با یکی از کامل‌ترین مجموعه‌های طنز و درواقع شوخ‌طبعی فارسی روبه‌رو شدم. اتاقی بود دورتادورش مملو از کتاب طنز و دوره مجلات فکاهی، از زمین تا سقف و همچنین در کناره‌ها؛ همگی منظم و مبسوط و طبقه‌بندی‌شده و البته، میز ساده کارش در گوشه اتاق و خودش که خوش و خندان رفت و پشت آن نشست. بعدا فهمیدم ایشان همان کسی بود که سال‌ها قبل، همیشه یک قدم جلوتر از نگارنده، در خرید کتاب طنز پیش‌قدم بودند.

آرشیو آقای تهرانی، به‌جرأت یکی از نفیس‌ترین و کامل‌ترین مجموعه‌ها به لحاظ کتاب، مجله و نمونه اسناد در حیطه طنز است. او طی سال‌ها، با حوصله و ممارست و از پس سفرهای پیاپی، نه‌تنها اکثر نمونه‌های مکتوب و منتشره طنز مکتوب و مجلات کاریکاتوری ادوار پیشین و روز را از سراسر ایران تهیه و خریداری می‌کرد، بلکه اغلب آثار منتشره طنز خارج ایران را هم به‌سختی و با هزینه‌های هنگفت تهیه می‌کرد. در کمال مناعت طبع اجازه داد از روی دفترچه فهرست کتابخانه‌اش (بیش از سه‌هزار عنوان کتاب طنز)، رونوشتی بردارم. یادم می‌آید حدود چهار دفتر رحلی دیگر داشت که در آن‌ها به انتخاب خودش گلچینی از فکاهه و طنزهای ناب طنزپردازان را گزینش و به خط خوش خودش رونویسی کرده بود. همین‌قدر در مورد آقای تهرانی بگویم که از مریدان توفیق بود و هست و حافظه‌اش سرشار از لطیفه‌های شفاهی عباس فرات. یا فرضا اگر از او می‌پرسیدی ابوالقاسم حالت، فلان غزل طنز را کی و کجا سروده، با همان لبخند همیشگی‌اش، با آدرس دقیق جواب می‌داد که در روزنامه توفیق فلان سال و شماره، و بعدا به‌خاطر بهمان دلیل در مجله یغما سال فلان، این غزل منتشر شده است.

یکی از خصوصیات مهم مجموعه تهرانی، وجود نمونه‌های منحصربه‌فرد نشریات و آثار مکتوب طنز در خلال دو دوره سال‌های 1332-1320 و 1359-1357 است؛ سال‌هایی که آزادی مطلق یا نسبی مطبوعات برقرار بود و با نمونه طنزهای حزبی و رادیکال روبه‌رو بودیم. بسیاری از نمونه‌های نایاب شب‌نامه، گاهنامه و جزوات طنز که در بسیاری از کش‌مکش‌های سیاسی سوزانده یا نابود شدند و به هر دلیل در کتابخانه‌های مرجع هرگز آرشیو نشدند، در مجموعه تهرانی حضور دارند. در زمانه‌‌ای که بسیاری از طنزپردازان فقید، هیچ کتابی از آثارشان در دسترس ندارند، نمونه‌های مستند این مطبوعه‌های نایاب طنز ارزش دوچندان می‌یابند. وقتی خبر واگذاری و اهدای مجموعه طنز تهرانی، به کتابخانه ملی را شنیدم، هم بسیار خوشحال شدم و هم ناراحت؛ خوشحال از این بابت که قطعا این مجموعه دیگر تاراج نخواهد شد و به‌سبب نگه‌داری در بایگانی، اسکن و محافظت خواهد شد و ماده خام تحقیق بسیاری از پژوهشگران و محققان طنز اینک مهیاست؛ و ناراحت از این سبب که جای خالی قفسه‌های آن اتاق را هیچ‌چیز پر نخواهد کرد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون