از «توفیق» تا «گلآقا»
آب را گل نکنیم
گیتی صفرزاده
وقتی در سال 1369 اولین شماره نشریه «گلآقا» منتشر شد، خیلی از افراد پابهسنگذاشته لبخند شیرینی زدند و از نشریه «توفیق» یاد کردند. هفتهنامه گلآقا، از خیلی جهات برای آنها نوستالژی شیرین هفتهنامه توفیق را زنده میکرد؛ نشریه فکاهی موفق قبل از انقلاب که تا نسلها با آن مأنوس بودند و پس از توقف ناگهانیاش در سال 1350 تبدیل به یک اسطوره در ذهن مردم شد.
واقعیت این است که نشریه گلآقا، از خیلی جهات وامدار نشریه توفیق بود. غیر از اینکه خود کیومرث صابری فومنی (گلآقا) طنزنویسی را از این نشریه شروع کرده بود و پس از آن نیز در هیچ نشریه دیگری طنز ننوشت، گلآقا از بسیاری جهات تحت تأثیر این نشریه بود. شاید در یک نگاه کلی بتوان گفت که گلآقا داشت همان شکل و فرم رایج نشریه توفیق را عرضه میکرد؛ از قالببندی متن به شکل ستونهای ثابت و فرمهای کاریکاتوری گرفته تا نوع ارتباط با مخاطبان و جذب نیرو. شکل کلی نشریه توفیق به تعدادی ستون ثابت، نویسندگانی با اسامی مستعار، قالبهایی برای طرح موضوعات روز، محوریت کاریکاتور با دیالوگ (کارتون) و اهمیت کاریکاتور روی جلد تقسیم ميشد. گلآقا نیز از اولین شماره، همین رویه را در پیش گرفت؛ نخواست که سنت آشنای خوانندگان این نوع نشریه را تغییری بدهد. تفاوتی اگر بود در نوع نگاه صابری بود که آن را بهکرات همیشه ميگفت؛ اینکه توفیق در زمانی منتشر ميشد که قصد رودررو شدن با حاکمیت را داشت (به شیوه خودش) و گلآقا قصد رودررویی ندارد، فقط میخواهد اصلاحگر باشد.
تفاوتهایی در محتوا وجود داشت که مهمترین شکل ظاهری آن، نپرداختن به موضوعات و مسائل جنسی در نشریه گلآقا بود. گرچه در توفیق نیز چنین موضوعاتی به شکل بیپرده و وقیحانه مطرح نميشد، اما صابری طرح آن را بهکلی ممنوع کرده بود. البته عدهای علت چنین کاری را جو انقلابی- اسلامی حاکم بر جامعه میدانستند، اما این همه دلیل ماجرا نبود و چون در اینجا غرض بیشتر یاد کردن از توفیق است تا گلآقا، شرح این ماجرا را به زمان مناسب دیگری موکول ميكنم.
اما یک نکته مهم که در تأثیر توفیق بر گلآقا ذکر ميشود، آغاز به کار این نشریه با نیروهایی بود که اگر نگوییم همه، اما اکثریت نزدیک به همه(!) آن از بازماندگان نشریه توفیق بودند. این نکته کاملا درست است و البته بر نکته مهم دیگری اشاره دارد؛ اینکه آموزش، تربیت و رشد طنزپردازان در ایران، وابسته به حضور و دوام نشریات طنز بود. اگر امروز نگاهی جمعیتشناسانه به گروه طنزپردازان بیندازیم، متوجه میشویم پس از تعداد انگشتشماری از بازماندگان دوره توفیق (که مابقی همگی لابد جمع صمیمانهای در عالم بالا تشکیل دادهاند)، نسل بعدی طنزپردازان فاصلهای حدود 15-10 سال با این گروه سنی دارد. یعنی در فاصله زمانی تعطیلی توفیق تا انتشار گلآقا، چندان اثری از طنزنویسانی نیست که پیدا و مطرح شوند. وجود نشریات طنز، یک عامل مهم و اساسی برای کشف و پرورش استعدادهای طنزنویسی بوده؛ شیوهای که در توفیق وجود داشت و در گلآقا هم بهخوبی و گستردهتر ادامه یافت.
درباره تأثیر توفیق بر گلآقا، از همان اولین شماره انتشار هفتهنامه گلآقا صحبتهای زیادی مطرح شد. بداندیشان گفتند که گلآقا از مسیر هموارشده توفیق، راه خود را سریعتر پیمود؛ خوشاندیشان گفتند گلآقا یاد و خاطره توفیق را بار دیگر زنده کرد. کیومرث صابری هیچوقت احساس نکرد که باید پاسخی به این حرفها بدهد، اما از آنجا که اهل کرامت انسانی بود و دوست داشت که همیشه آداب ادب و احترام را بهجا آورد، در همان سال اول انتشار هفتهنامه گلآقا مراسمی در بزرگداشت حسن توفیق برگزار کرد و با دعوت از او و همکاران قدیمی آنروزها که حالا در گلآقا قلم میزدند، احترام خود را نشان داد. چندین سال بعد، گردانندگان یک مرکز پژوهش ادبیات کودک و نوجوان از صابری خواستند که شرحی برای معرفی نشریه توفیق بنویسد. آن سالها چندان پرحوصله نبود و معمولا فرصت انجام چنین کارهایی را نداشت و به دیگران محول میکرد؛ اما شاهد بودم که برای معرفی توفیق، خود دست به قلم برد و چندین صفحه به دقت درباره تاریخچه این نشریه از اولین شماره آن تا تغییرات بعدی و تعطیلیاش نوشت؛ نخواست که نامی هم از او برده شود.
به گمانم توفیق و گلآقا، هر دو بر هم تاثیر گذاشتند؛ توفیق راهی را برای طنزنویسان گشود که نامی نیک داشت؛ گلآقا نام نیک او را پاس داشت و در اوج محبوبیت و شهرت، هرگز چیزی نگفت که آب را گلآلود کند.