نگاهي به تاريخچه تاسيس دانشگاه تهران
بستر اصلي ارتباط با فرهنگ و تمدن جديد
دانشگاه در مقام نهادي براي تحصيل علم در تاريخ مرز و بوم ايران فرهنگي قدمتي ديرينه دارد. در بهمن ماه سال 1312 شمسي، جلسه هيات دولت وقت تشكيل و در آن در زمينه آبادي تهران و زيبايي و شكوه ابينه، عمارات و كاخهاي زيباي آن سخن به ميان آمد. مرحوم فروغي كه در آن روز رياست وزرا را برعهد داشت از يك سو و ديگروزيران از سوي ديگر زبان به تحسين و تمجيد شهر گشودند و برخي از آنان براي جلب رضايت شاه در اين مقال، عنان از كف بدادنداما دراين ميان مرحوم علياصغر حكمت، كفيل وزارت معارف، بيآنكه پيشرفتهاي پايتخت را ناديده انگارد با لحني محتاطانه چنين گفت: «البته كه در آبادي و عظمت پايتخت شكي نيست ولي تنهانقص آشكار آن اين است كه «انيورسته» ندارد و حيف است كه در اين شهر نوين از اين حيث از ديگر بلاد بزرگ عالم، واپس ماند». اين سخنان ارزشمند تاثير خود را بر جاي نهاد و بيدرنگ مقبول همگان افتاد. از اين رو آنان با تخصيص بودجه اوليهاي به ميزان 250000 تومان به وزارت معارف اجازه دادند تا زمين مناسبي براي تاسيس دانشگاه بيابد و ساختمان آن را در اسرع وقت پديد آورد. علي اصغر حكمت بيدرنگ دست به كار شد و جستوجو براي مكانيابي مناسب دانشگاه را با كمك و مشاوره آندره گدار، معمار چيره دست فرانسوي كه در آن روزگار به عنوان مهندس در خدمت وزارت معارف بود آغازكرد. آنان پس از جستوجوي بسيار در ميان ابنيه، باغها و زمينهاي فراوان آن روز اطراف تهران باغ جلاليه را براي احداث دانشگاه برگزيدند. در همين حال برخلاف امروز كه يافتن زمين مناسب در شهر تهران براي ايجاد دانشگاهي عظيم تقريبا ناممكن است، در آن روزها زمينهاي فراواني وجود داشت كه صاحبان آنها نهتنها در فروش آنها امساكي نداشتند بلكه براي واگذاري به چنين موسساتي كه مسلما سود كلاني هم به دنبال داشت، سر و دست ميشكستند. از همين رو بود كه گروهي از مالكان اراضي بهجتآبادباسوءاستفادههايي نظر وزير ماليه وقت را جلب كرده بودند كه زمينهاي آنهارا براي تاسيس دانشگاه خريداري كند. در حالي كه به نظر موسيو گدار عرصه آن زمينها تنگ و موقعيت آنها سيلگير بود و براي تاسيس دانشگاه به هيچ روي مناسب نبود. با اين همه مرحوم داور رجحان در جلسه هيات دولت به سختي برخريد اراضي بهجت آباد پاي فشرد و نظر بيشتر اعضا را جلب كرده و سرانجام دولتيان، بهجتآباد را برگزيدند. در همين حال كه علي اصغر حكمت دلشكسته ونااميد ناظر ماجرا بود، رضا شاه وارد شد و پس از اطلاع از موضوع با قلدري خاص خود اوضاع را برهم زد و گفت: «باغ جلاليه را برگزينيد. بهجتآباد ابدا شايسته نيست عرصه آن كم و اراضي آن سيلگير است. دولتيان در برابراين سخنان قاطع، زبان در كام كشيدند و احدي دم برنياورد.» باغ جلاليه در شمال تهران آن روز مابين قريه اميرآباد و خندق شمالي تهران قرار داشت. اين باغ زيبا كه پوشيده از درختان كهنسال مثمر و غيرمثمر بود، حدود 1300. ق در واپسين سالهاي حكومت ناصرالدين شاه قاجار به فرمان شاهزادهاي به نام جلالالدوله بنا يافته و در آن روز در مالكيت تاجري ترك به نام حاج رحيم آقاي اتحاديه تبريزي بود. به هر حال باغ جلاليه از قرار متري پنج رالو وجمعا به مبلغ 100000 تومان از اين تاجر خريداري شد و موسيو گدار به سرعت مامور تعيين حدود، نردهگذاري، طراحي و اجراي عمليات ساختماني در آن شد. در همين حال پانزدهم بهمن ماه 1313. ش لوح يادبود تاسيس دانشگاه با حضورمقامات دولتي در محلي كه اكنون پلكان جنوبي دانشكده پزشكي است در دل خاك به امانت گذاشته شد.