• ۱۴۰۳ شنبه ۸ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4204 -
  • ۱۳۹۷ چهارشنبه ۱۸ مهر

نگاهي به نمايش «سيم و سُرمه» به كارگرداني روزبه حسيني

خاطره‌ها، عشق و سنت را ستايش مي‌كنند

سيدحسين رسولي

اين روزها نمايش «سيم و سُرمه» به نويسندگي و كارگرداني روزبه حسيني در سالن سايه مجموعه تئاتر شهر روي صحنه رفته است.

تمام آثار فكري و فرهنگي ايران در دوران معاصر -از مشروطه تا امروز- را مي‌توان با توجه به سه گفتمان تحليل كرد. يك، كشمكش استبداد و آزادي؛ دو، تخاصم استقلال و وابستگي و سه، سنت و مدرنيته. آثار نمايشي نيز از اين امر مستثنا نيست و شما به‌راحتي مي‌توانيد با توسل به نشانه‌شناسي لايه‌اي به لايه‌هاي زيرين آثار نمايشي برويد و اين مفاهيم را جست‌وجو كنيد. در نمايش «سيم و سُرمه» هم به خوبي مي‌توانيد ردپاي كشاكش سنت و مدرنيته را پيدا كنيد. نمايشي كه به ستايش سنت در برابر مدرنيته مي‌پردازد. در نمايشنامه روزبه حسيني سيلان اطلاعاتي از گذشته بر سر مخاطب خراب مي‌شود. گذشته‌اي كه در آن عشق و عاشقي امتياز ويژه‌اي براي مردم به‌شمار مي‌رفت. گذشته‌اي كه سياهان روي صحنه‌هاي «نمايش» يا «تياتر» جولان مي‌دادند؛ اهل موسيقي هم با واژه «مطرب» معرفي مي‌شدند و نهاد خانواده ارج گذاشته مي‌شد. كارگردان مفهوم جدايي سنت و مدرنيته را در ميزانسن‌هاي خود هم وارد كرده است. گروه موسيقي سنتي در سمت چپ صحنه -از طرف تماشاگر- و گروه موسيقي پاپ مدرن در سمت راست صحنه نشسته‌اند و گاه و بي‌گاه شروع به نواختن و خواندن مي‌كنند. بازيگران اصلي، ميثم غني‌زاده و سيما شكري هم به نوبت مونولوگ‌هايي را در برابر تماشاگر ايفا مي‌كنند.

 

نشانه‌شناسي انتقادي و تفاوت‌هاي مفهومي

در گام نخست، در نشانه‌شناسي عناصر دراماتيك، بايد به دوگانه مرد و زن اشاره كنيم. بازيگر مرد تلاش مي‌كند بازي واقع‌گرايي داشته باشد ولي گاه و بي‌گاه بدون هيچ دليل مشخصي زير آواز مي‌زند و از خاطرات خودش درباره عشق، پدر و سياه‌ها و مطرب‌هاي تئاتر مي‌گويد. او مدام هم مي‌گويد كه دانشجوي اخراجي رشته فلسفه است و بعد به موسيقي علاقه‌مند شده است. در واقع، با مردي رمانتيك طرف هستيم كه عاشق زني شده است و در تب و تاب اين عشق سال‌ها سوخته است. اما، شخصيت زن كه گاهي روي صحنه حاضر مي‌شود و شخصيت فرعي ماجراست
به ندرت رفتار واقع‌گرانه‌اي دارد و مانند شخصيت‌هاي نمايش‌هاي اكسپرسيونيستي با حالت‌هاي غيرطبيعي راه مي‌رود و حرف مي‌زند. گويا او زني اثيري از دنيايي خيالي است. تفاوت در بازنمايي زن و مرد روي صحنه بسيار به چشم مي‌آيد و اين تفاوت‌هاي نمايشي را در انبوهي از نمايش‌هاي روي صحنه –به‌طور ويژه كارگردان‌هاي مرد- هم مي‌بينيم. درواقع، نويسنده جهان را از نگاه مردانه‌اي مي‌بيند و ستايش ويژه‌اي هم نثار اين جهان مي‌كند. در دوگانه سنت و مدرنيته هم با همين تفاوت‌ها روبه‌رو هستيم. گذشته مانند بهشتي برين است و زندگي معاصر مانند جهنمي آتشين. نويسنده سبك زندگي معاصر را هم به‌شدت آماج حملات خود قرار مي‌دهد و آن را با زندگي معصوم و زيباي گذشته مقايسه مي‌كند. مثلا شخصيت مرد، انواع و اقسام «پارتي‌هاي» امروز را مورد تمسخر قرار مي‌دهد و از مراسم‌هاي گذشته تعريف مي‌كند. او اخراجي بودنش از دانشگاه را هم لطفي براي خودش مي‌داند و از همه مهم‌تر اينكه هنوز عنوان مي‌كند كه هنوز عاشق است. اما نكته جالب، دوري نويسنده و كارگردان از نگاه اجتماعي و طبقاتي است. در نگاه او تفاوت‌هاي فقير و غني، ارباب و برده، قدرت و مردم در گذشته مطرح نيست. او تلاش مي‌كند اين مفاهيم را دور بزند و در ستايش خود از سنت به هيچ عنوان به اختلافات طبقاتي اشاره‌اي نمي‌كند.

 

در ستايش مونولوگ موسيقايي

تئاتر اين روزهاي ايران پر از «مونولوگ» (تك‌گويي) و «مونودرام» (اجراي تك‌نفره) شده است. رشد سالن‌هاي خصوصي، حضور سلبريتي‌ها، ورود ستاره‌هاي پرمشغله و پركار سينمايي، گراني توليد تئاتر و هزار و يك مساله ديگر اين امر را حادتر هم كرده است. شايد بيش از ۵۰درصد اجراهاي نمايشي اين روزها در زمره آثار مونولوگ‌ جاي مي‌گيرند. از آنجا كه سنت مونولوگ‌نويسي در ايران پديده جديدي است؛ به‌شدت بيمار و بي‌كيفيت هم هست. اغلب كارگردان‌ها تلاش مي‌كنند بازيگران سلبريتي زن را روي صحنه بياورند تا با زيبايي و شهرت آنها نمايش خود را با كمترين انديشه‌ و چالشي روي صحنه ببرند. نمايش «سيم و سُرمه» هم مونولوگ است ولي مونولوگي با كيفيت كه از تئاتر چهره‌محور دوري كرده است. نويسنده تلاش كرده باتوجه به سنت ادبيات نمايشي آثار افرادي مانند محمود استاد محمد، بيژن مفيد و بهرام بيضايي دست به خلق نمايش خود بزند. با اين احوال روزبه حسيني به‌طور كلي از خلق موقعيت‌هاي دراماتيك و كشمكش‌هاي بيروني غافل شده است. نمايش «سيم و سُرمه» مملو از كشمكش‌هاي ذهني مردي عاشق است كه براي تماشاگر خاطراتش را تعريف مي‌كند. زبان او گاهي زباني شاعرانه و ملوديك است و زماني ديگر رئاليستي و انتقادي. با تمام اين تفاسير كمتر پيش آمده كه مونولوگي موسيقايي را روي صحنه ببينيم. روزبه حسيني هم تلاش كرده ضعف‌هاي دراماتيك خود را با موسيقي و ترانه‌هايش پر كند و در اين امر هم موفق عمل مي‌كند. نمايش «سيم و سُرمه» در فرم به موسيقي و زبان شاعرانه و در محتوا به سنت و گذشته اداي دين مي‌كند.

 

امر پيچاپيچ زبان دراماتيك

زبان نمايشي ايراني عمر طولاني ندارد؛ تئاتر هم براي ايراني‌ها وارداتي است. اين نكته را بايد پذيرفت و تلاش كرد اصول و فنون درام را به‌خوبي فرا گرفت. بنابراين، زبان نمايشي يكي از معضلات جدي آثار نمايشي ايراني است. در ميان نويسندگان ايراني بهرام بيضايي بيشترين طرفدار و بيشترين دنباله‌رو و حتي بيشترين مخالف را دارد. بيضايي نمايشنامه‌ها و فيلمنامه‌هايي پر از جزئيات و لايه‌هاي پنهان نگاشته است؛ ولي در بيشتر مواقع زبان نمايشي او بر خلق موقعيت دراماتيك مي‌چربد و اين موضوع به ساختار كلي درام‌هاي او لطمه هم زده است. با اين احوال، بيضايي با انديشه پرقدرتي كه در آثارش موج مي‌زند اين ضعف‌ها را در پشت پرده‌ پنهان مي‌كند. اين موضوع درباره دنباله‌روهاي او سهمناك‌تر هم مي‌شود. نويسندگاني مانند حسين كياني و محمدامير ياراحمدي هم كه زبان متفاوتي از زبان رئاليستي معاصر را دنبال مي‌كنند، تلاش مي‌كنند در آثار خود علاوه بر خلق موقعيت‌هاي نمايشي به زباني شسته و رفته دست يابند. مثلا كياني در «روز عقيم» به‌خوبي موقعيت نمايشي پيچيده‌اي را انتخاب مي‌كند كه پيش‌بيني‌پذير نيست. زبان ساده‌اي هم براي نوشتن انتخاب نكرده است. روزبه حسيني در «سيم و سُرمه» انواع ساختارهاي زباني را به كار مي‌برد ولي در خلق موقعيت نمايشي توجهي به عناصر درام ندارد. مثلا نمايش او خالي از عناصر تعليق، غافلگيري و كشمكش بيروني است. «نقل خاطره» عنصر كليدي نمايش «سيم و سُرمه» است كه با دو بازيگر و چهار موزيسين روي صحنه روايت مي‌شود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون