نگاهي به آخرين ساخته برادران كوئن
همان هميشگي
علي وراميني
آخرين فيلم برادران كوئن، «تصنيف باستر اسكراگز»، فيلمي اپيزوديك و وسترن است كه 6 داستان بيربط و با ربط را به هم وصل ميكند. بيربط از آن جهت كه نميتوان انسجام معنايي در اين شش اپيزود ديد و از سويي هم اگر عنصر همه داستانها را در تفسيري موسع و با تسامح مرگ، سرنوشت و تقدير در نظر بگيريم شايد بيربط به هم نباشند و چنين برداشت كنيم كه برادران كوئن در پي روايتهاي مختلف از يك يا چند موضوع بودهاند. تقديرگرايي و سرنوشت را هم البته ميتوان به داستانهاي فيلم نسبت داد. كوئنها در داستانسرايي معمولا چهرهاي آوانگارد از خودشان نشان دادهاند و با استفاده از فرمهاي مسلط و برهم زدن قواعد آن، لحظاتي را خلق كردهاند كه دوستداران سينما از تماشاي پرده و ديدن داستاني لذت ببرند. در فيلم جديد برادران كوئن هيچ نوآوري و آوانگاردي نه در فيلمنامه ميبينيد و نه در كارگرداني. تنها اولين اين فيلم احتمالا براي خود كوئنهاست كه از قرار معلوم براي نخستين بار تمام فيلم را با دوربين ديجيتال فيلمبرداري كردهاند. فيلم با سرمايهگذاري و براي شبكه استريم «نتفيليكس» ساخته شده است. از ابتدا هم قرار بوده كه به صورت يك مينيسريال ساخته شود اما در نهايت در قالب يك فيلم اپيزوديك براي نخستين بار در جشنواره ونيز نمايش داده ميشود و البته توجهي هم جلب نميكند.(اساسا ذات فيلم بهگونهاي نيست كه بخواهد توجهي بهخود جلب كند). برادران كوئن در تمامي اپيزودهاي آخرين اثرشان طنز ملايم خاص خود را جاري كردهاند و مانند فيلم «بعد از خواندن بسوزان»، با مرگ، اين حتميترين و زمختترين وجه انسان، فانتزيوار برخورد كردهاند و به نحوي آن را به سخره گرفتهاند. از اين نگاه خاص برادران كوئن نسبت به مرگ ميتوان لذت برد به خصوص كه آنها استاد سينما هستند. قابها را خيرهكننده ميبندند، از موسيقي به درستي استفاده ميكنند، بازيهاي عالي از بازيگران ميگيرند و... اما فيلمنامه ايپزودهاي تصنيفِ باستر معمولا از تماشاچي عقب است و مخاطب در بعضي موارد در اواسط هر اپيزود ميتواند تا پايانِ آن را حدس بزند. از سوي ديگر در بعضي از آنها به خصوص در نخستين اپيزود، فيلمنامه چنان در دامِ كليشههاي عام ميافتد كه در آخر گمان ميكنيد يك اپيزود از سريال كليد اسرار را برادران كوئن ساختهاند. همه ديگر اپيزودها به بدي اولين نيست به خصوص در اپيزودي كه «ليام نيسون» بازيگر شهير هاليوود بازي ميكند. در اين اپيزود نيسون نقش يك معركهگير دورهگرد را بازي ميكند كه مردي فاقد دست و پا را در عقب درشكه خود ميگذارد تا براي مردم شهرهاي مختلف داستانسرايي كند. رابطه مرد دورهگرد با معلولِ قصهگو تا هنگامي كه براي او كسب درآمد ميكند، خوب است اما نه وقتي كه ديگر سودي برايش ندارد. به نظر ميرسد اين اپيزود چه به لحاظ فيلمنامه و چه به لحاظ سويه نقدي كه دارد، بهترين اپيزود فيلم باشد. باري، آخرين وسترن برادران كوئن را ميتوان در ادامه پارادايمهاي قالب بر اين ژانر ديد با ساختاري خوب و سينمايي. مانند اكثر ديگر فيلمهاي تصنيف باستر به وجود آمدن امريكا در بستري خشن و پر هرجومرج اشاره ميكند. بستري كه جويندگان طلا، دزدها، كابويها هيچ رحمي به يكديگر ندارند، تا آنجا كه اگر در اپيزودي هم با مردي مهربان، مودب و انسان دوست مواجه ميشويد، شك و تعجب شما را بر ميانگيزاند. تصنيف باستر البته مانند ديگر وسترنها، بوميهاي امريكا را هم در به وجود آمدن بستري خشن بيتقصير نميداند و در دو اپيزود از 6 اپيزود به طور مستقيم به اين امر اشاره ميكند. در كل تصنيف باستر براي طرفداران برادران كوئن نه مايه افتخار است و نه مايه شرمساري. فيلمي است كه آداب سينماي قصهگوي را به خوبي رعايت كرده است و ميتوانيد دو ساعت وقت خود را صرف چند قصه متوسط بكنيد و به قولي با همان هميشگيهاي هاليوود وقت بگذرانيد.