• 1404 چهارشنبه 28 خرداد
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 4243 -
  • 1397 جمعه 9 آذر

برخيز و اول بكش (87) فصل نهم

ساف بين‌المللي مي‌شود- هيچ‌كس زنده نماند

نويسنده: رونن برگمن / ترجمه: منصور بيطرف

تيم «سايرت متكال» سريعا شروع به آماده شدن براي عمليات نجات كرد. آلمان‌ها كه در چنين مواردي تجربه كمي داشتند اجازه ورود اسراييلي‌ها به كشور را ندادند كه حيرت و تعجب اسراييل را برانگيخت. فقط به دو مقام ارشد -زوي زامير، سر پرست موساد و ويكتور كوهن سرپرست دپارتمان مذاكره شين بت- اجازه داده شد كه ناظر بر مذاكرات آن هم از يك فاصله‌اي باشند.

هر چند كه در مونيخ، پيشنهادهاي كوهن و زامير براي مشاوره به آلمان‌ها كه چگونه با تروريست‌ها رفتار بكنند به طور مكرر كنار گذاشته مي‌شد. در عوض آنها فقط نظاره‌گر اين بودند كه اعضاي تيم نجات را به خارج از ساختمان خوابگاه هدايت كردند تا دو هليكوپتر بل UH-11 كه در آن نزديكي پارك شده بود را در تيررس قرار بدهند. كل ماجرا يك تاثر عميقي را در ذهن زامير
بر جاي گذاشت: «من هرگز صحنه‌اي را كه قهرمانان به هليكوپترها مي‌بردند تا موقع مرگم فراموش نخواهم كرد. در دو طرف مسير كه چمنزار بود ده‌ها هزار نفر از مردم از كشورهاي مختلف ايستاده بودند. سكوت مرگباري حاكم بود. من در كنار وزير كشور آلمان، هانس ديتريش و فرانتس يوزف اشتراوس ايستاده بودم. ويكتور در طرف ديگر من ايستاده بود و ما قهرمانان اسراييلي را كه با دستان بسته در كنار تروريست‌ها و همه آنها به سمت هليكوپترها گام برمي‌داشتند، نگاه مي‌كرديم. صحنه خوفناكي بود به‌ويژه براي يك يهودي در خاك آلمان و در مونيخ.»

هليكوپترها، گروگان‌ها را به يك فرودگاه نظامي نزديك به آنجا بردند كه يك هواپيما درنظر داشت آنها را به محض آنكه معامله رها‌سازي زندانيان فلسطيني انجام شد به خارج از آلمان ببرد. به‌دنبال تروريست‌ها و گروگان‌ها، چندين هليكوپتر هم زامير و كوهن و مقامات آلماني را به آنجا برد.

آلمان يك تيم عمليات نجات را در فرودگاه نظامي تعبيه كرده بود اما نيروهايي كه به كار گرفته شده بودند آموزش نديده و سازماندهي هم نشده بودند و فاقد اطلاعات لازم در مورد تروريست‌ها، تك‌تيرانداز و حمايت‌هايي كه براي چنين ماموريت‌هايي لازم است، بودند.

زامير گفت، «تروريست‌ها به ساختماني كه ما در آن بوديم شليك مي‌كردند. ويكتور و من از پله‌ها به پايين دويديم، كورمال كورمال در تاريكي به دنبال فرماندهان عمليات مي‌گشتيم اين در حالي بود كه شليك‌ها در تمام مدت ادامه داشت. ما ديديم كه تروريست‌ها به خلبان‌هاي هليكوپتر شليك كردند و آنها با صورت افتادند. زماني كه ما فرماندهان آلماني عمليات را پيدا كرديم، تقاضا كردم كه به پشت بام بروم و با تروريست‌ها صحبت كنم و به آنها هشدار دهم كه اگر شليك‌ها ادامه داشته باشد آنها زنده از آنجا بيرون نخواهند آمد. فرماندهان رد كردند و ما پافشاري كرديم تا آنكه آنها با اين شرط با تقاضاي ما موافقت كردند كه عربي صحبت كنيم نه آلماني.»

كوهن بلندگو را گرفت و سعي كرد كه تروريست‌ها را قانع سازد تا تسليم شوند. «اما اين صحبت‌ها كم و در ضمن خيلي دير بود و تمام آنچه من گرفتم باراني از شليك گلوله بود كه نزديك بود هر دوي ما را بكشد.»

زامير از آلماني‌ها پرسيد كه چرا به تروريست‌ها فشاري وارد نمي‌كنند. به او گفته شد كه پليس منتظر خودروهاي زره‌پوشي است كه در مسير فرودگاه در گره كور ترافيكي كه توسط مردم كنجكاو ايجاد شده، گير كرده‌اند.

زامير مشاهده كرد كه تروريست‌ها نارنجك‌ها را به درون هليكوپتري كه اسراييلي‌ها در آن بودند، انداختند. او ديد كه بعد از آنكه نارنجك‌ها منفجر شدند شعله‌هاي آتش به هوا رفت. زماني كه او به سمت هليكوپترهاي آتش گرفته دويد فقط اجساد 9 اسراييلي را ديد در حالي كه دستان‌شان به يكديگر بسته شده بود، نيم سوز و هنوز در حال سوختن بودند.

از نگاه زامير، كار آلمان‌ها در گروگانگيري اين‌گونه بود، «آنها حتي نمي‌خواستند كوچك‌ترين تلاشي براي نجات آنها بكنند يا حتي حداقل ريسكي را براي نجات افراد بپذيرند؛ نه براي افراد ما و نه براي افراد خودشان.» او گفت كه يكي از خلبان‌هاي آلماني را ديده بود كه براي كمك فرياد مي‌كشيد؛ «من به پليس آلمان گفتم كه «تو را به خدا، در هليكوپتر افراد مجروح هستند. يك خدمه مجروح به بيرون خزيد و همان‌طور 200 متر جلو آمد. او را از آنجا بيرون بياوريد!» او چهار دست و پا جلو آمد، مجروح و هيچ‌كس نمي‌رفت جلو تا او را نجات دهد.»

طبق گفته كوهن، «بعدا ما متوجه شديم كه برخي از افراد پليس كه بنا بود در عمليات مشاركت كنند پيش از شروع عمليات تصميم گرفته بودند كه زندگي‌شان را براي نجات اسراييلي‌ها به خطر نيندازند.»

درست بعد از ساعت 3 بامداد، 23 ساعت بعد از هجوم اوليه تروريست‌ها، زامير به گلدا مئير تلفن كرد، مئير كه منابع آلماني به او اطلاعات غلط داده بودند كه اسراييلي‌ها سالم هستند به زامير به خاطر موفقيتش تبريك گفت. زامير به مئير گفت، «گلدا، متاسفم كه به شما اين را بگويم. قهرمانان نجات نيافتند من همه آنها را ديدم. هيچ‌كدام از آنها زنده نماندند.»

توضيح: استفاده از واژه تروريست‌هاي فلسطيني براي حفظ امانت در ترجمه است، نه اعتقاد مترجم و روزنامه.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون