شادي عجيب و غريب آقاي خاص
تنهايي خوزه
بهرام سرگو سرايي
«تحقيقات نشان داده است كه شادي رابطه مستقيمي با مسائلي همچون روابط و تعاملات اجتماعي، وضعيت فرد از نظر داشتن شريك زندگي، كار، درآمد و حتي نزديكي به انسانهاي شاد دارد.»
جمله فوق حالت كيفي دارد. از همان ابتدا كه گفته شده «تحقيقات نشان ميدهد» اما همين تحقيقات كه نتوانسته به طور كامل رابطه شادي و زندگي را به صورت كامل اثبات كند، توانسته ديد مناسبي نسبت به اين مساله در اختيار ما قرار دهد. هدف از آوردن اين فكت نسبتا علمي و توضيح كوتاه دربارهاش، بحث درباره شاديهاي عجيب مورينيو در چند وقت اخير است. البته خوشحاليهاي متفاوت آقاي خاص، مختص چند ماه گذشته نيست و بايد گفت يكي از دلايل آقاي خاص شدن مورينيو از همان روزهاي اول راههايي بود كه او براي ابراز خوشحالي پيدا ميكرد. پيدا كه نه، بهتر است بگوييم واكنشهاي غريزي مورينيو به اين شكل بوده و هست.
تا قبل از بازي منچستريونايتد و يانگبويز، انگشت اشاره پشت گوش سمت راست به همراه لبخندي كج و تمسخرآميز رو به هواداران يوونتوس در تورين، آخرين پرده خوشحاليهاي جنجالي مورينيو به حساب ميآمد. اما دقيقه 92 بازي آخر يونايتدها در ليگ قهرمانان، جايي كه مروان فليني موفق شد، گل پيروزي بخش شياطين سرخ را به ثمر برساند، دوربينها موفق شدند جديدترين شيرينكاري مورينيو را ثبت و ضبط كنند. وقتي مورينيو به جاي شادي كردن و همراهي با اعضاي كادر فني و نيمكتنشينان ترجيح داد، بطريهاي آب كنار زمين را بردارد و بكوبد روي زمين، بدون لبخند، بدون نشاني از شعف. لااقل طبق آنچه انتظار داريم، تيم مورينيو با تك گل فليني بازي را برنده شده بود. شياطين سرخ در سختترين روزهاي زندگي مورينيو موفق شدند به مرحله بعدي صعود كنند و همچنان اين شانس را داشته باشند كه عنوان صدرنشين را هم در هفته آخر به دست بياورند. اما همه اينها باعث نشد مورينيو بدود بغل همتيميهايش و با آنها هلهله كند. باعث نشد مورينيو حركت كند به سمت تماشاچيان تا با آنها جشن بگيرد و حتي باعث نشد كنار بازيكنانش ديده شود كه در حال جشن گرفتن بودند. مورينيو تنها بايد حرصش را سر چيزي خالي ميكرد و آن چيز در آن لحظه خاص، قمقمههاي آب و نوشيدني كنار زمين بود.
نتيجه همآميزي مورينيو و منچستر يكي از عجيبترين روابط تاريخ فوتبال است. منچستر با آن سبقه تاريخي و حجم موفقيت به عنوان يك قطب مثبت و مورينيو نيز با رزومهاي فوقالعاده به عنوان يك قطب مثبت ديگر به هم رسيدند و رياضيات ميگفت كه بايد نتيجه برآيند اين دو مثبت شود. اما نشد. منفي شد و خيلي بدتر از چيزي كه تصورش ميرفت. ارزش باشگاه منچستر در همين برهه چند ماه اخير افت زيادي داشته و مورينيو نيز اعتبارش را از دست داده. وضعيت جدول پريمير ليگ و تفاضل گل منفي جاي بحث باقي نميگذارد. هر دو طيف اين ماجرا، يعني منچستر و مورينيو در حال تاوان دادن بابت رابطهشان هستند. رابطهاي كه هيچ يك قصد كوتاه آمدن در آن را ندارند. منچستر به خاطر غرامت سنگيني كه بايد بپردازد و مورينيو به خاطر اينكه سوژه خاص و عام نشود. اما همين ادامه دادن باعث شده كه هر دو طرف بيشتر و بيشتر در باتلاق فرو بروند. تمام اين محيط مسموم نشاندهنده يك نكته است. در المانهايي كه تاثير مستقيمي بر شادي مورينيو دارند، خلل ايجاد شده.
رابطه مورينيو با باشگاه خوب نيست. بيشتر ستارههاي سابق يونايتد از وضعيت تيم گله دارند و كارشناسان هيچ شانسي براي مربي پرتغالي قائل نيستند. در چنين شرايطي شادي بعد از گل مورينيو شكلي بسيار تهاجمي و پرخاشگرانه به خود ميگيرد. شايد اگر كسي بازي را نديده بود و در يك لحظه مورينيو را مشاهده ميكرد كه در حال كوبيدن نوشيدنيها به زمين است، تصور ميكرد كه بازيكن منچستر توپ را از يك قدمي دروازه خالي به آسمان كوبيده. مطلقا هيچ كس تصور نميكرد كه تيم تحت امر مورينيو موفق به گلزني شده و اين شادي بعد از گل است. شادي بعد از گلي به نشانه برداشته شدن باري سنگين از روي شانه و خارج شدن از تحت فشاري فوقالعاده شديد.
شايد گفته شود كه سريال خوشحاليهاي عجيب مورينيو از سالها پيش و زماني كه او در پورتو بوده شروع شده و حاصل اتفاقات اخير نيست. اما نگاهي به تمام بزنگاههاي تاريخي مورينيو نشان ميدهد كه هر گاه او تحت فشار شديد قرار داشته دست به واكنشهاي غريزي اينچنيني زده. بازي پورتو - منچستر را به ياد بياوريد. در همان سالي كه پورتو قهرمان ليگ قهرمانان شد. يا بازي اينتر - بارسلونا در نيوكمپ. منتها تمام اين خوشحاليهاي عجيب نشاندهنده موفقيت بود. يعني شكلي از شادي را به تصوير ميكشيد و همانطور كه گفته شد اگر كسي از نتيجه بازي خبر نداشت و تنها مورينيو را ميديد، متوجه ميشد كه او برنده شده. حتي در بازي منچستر مقابل يوونتوس در تورين. اما آخرين خوشحالي مورينيو اين طور نبود. هيچ نشاني از برنده شدن در آن به چشم نميخورد. خوشحالي آخر مورينيو در واقع اصلا شادي نبود. بلكه به نوعي انتقام بود. انتقام از همه كساني كه در اين مدت او را تحت شديدترين فشارها قرار داده بودند. مخصوصا بعد از تساوي ضعيف مقابل كريستالپالاس در خانه. شاديهاي قبلي مورينيو هم رگههايي از انتقام داشت. اصلا مورينيو آدمي است كه بخش زيادي از زندگيش در تقابل با ديگران معنا پيدا ميكند، در انتقام گرفتن. البته انتقامي همراه با شادي، چرا كه به نظر ميرسيد در آن مقاطع مورينيو كساني را داشته كه با آنها شادي كند. يا بهتر بگويم شادياش را با آنها قسمت كند. اگر يك دنيا دشمن دور و برش داشته (دشمنهاي بيشتر خودساخته) و بايد از آنها زهرچشم ميگرفته، همپيماناني هم بودند كه ميتوانسته در خوشحاليشان شريك شود. اما كوبيدن بطريهاي نوشيدني به زمين تنها انتقام بود. آيا اين به معناي تنهايي وحشتناك جوزه در اولترافورد نيست؟ كما اينكه بعد از بازي هم مورينيو به طعنه گفت اين صعود را به تمام عاشقانم تبريك ميگويم. منظورش مشخصا تمام كساني است كه منتظر بودند او و تيمش در همين مرحله گروهي حذف شوند. «همه عاشق من هستند» از آن دست جملات كنايهآميزي است كه آدمهاي مغرور وقتي تنها ميشوند، ميگويند. عوض اينكه اعلام كنند هيچكس مرا دوست ندارد. مورينيو بعد از بازي درباره خوشحالي و فشار روي خودش گفت: مهمترين چيز گلي بود كه زديم. البته كه من خوشحالم، زيرا بازي سختي بود و كنار آمدن با اين فشار اصلا كار آساني نيست.