ادامه از صفحه اول
امريكاي هميشه طلبكار
براي همين هم بود كه با وجود برگزاري جلسه شوراي امنيت، صداي واحدي از اين شورا در رابطه با موضوع موشكي ايران شنيده نشد و جلسه شورا بدون نتيجهاي ملموس پايان يافت.
2- فقدان مستندات حقوقي در قطعنامه 2231 باعث شده كه امريكا به سمت جنگ رواني حركت كند و به نوعي بازي رو به جلو انجام دهد. طيف همين توافق برجام و مفاد آن، ناقض اصلي امريكاست. برجام حاصل توافق پنج قدرت جهاني است و اين اختيار به هيچكدام از كشورها داده نشده كه بدون داشتن دلايل و استنادات محكمهپسند از توافق خارج شوند. ترامپ يك توافق چندجانبه را به توافقي يكجانبه براي خود درنظر گرفته و بيحساب و كتاب در تلاش براي نابودي آن است. افكار عمومي جهان، ترامپ را مقصر اصلي در اين ماجرا ميدانند. بدين ترتيب از ديد رسمي جمهوري اسلامي ايران هم، ناقض اصلي توافق، امريكاست و براي همين است كه اين كشور براي پوشش دادن اقدامات خود مدام روي موضوع موشكي مانور ميدهد. ضربالمثل معروف دست پيش را گرفته تا پس نيفتد، گوياي رفتار ترامپ است.
3- مطابق ماده 51 منشور ملل متحد، همه كشورها حق دفاع از خود را دارند. با عطف به اين ماده، ايران هم مثل ساير بازيگران جهاني اختيار دفاع از خود را داد. حداقل تاريخ مدرن ايران نشان داده كه هيچگاه رويكرد تهاجمي در منطقه نگرفته است. ادعاي رسانههاي غربي در مساله حمله موشكي ايران به پايگاه كومله در اربيل عراق كه ايران را محكوم به فعاليتهاي فراسرزميني كردند، در واقع دفاعي بود. جمهوري اسلامي ايران در واكنش به شهادت 11 مرزبان ايراني دست به اين حمله زد. برآيند اين موارد نشان ميدهد كه ترامپ براي عملياتي كردن راهبرد محدودسازي نفوذ منطقهاي ايران، به دنبال استفاده از هر بهانه و حربه ممكن است و دولتمردان جمهوري اسلامي ايران بايد با در پيش گرفتن رويكردي نرم و ديپلماتيك، ضمن اينكه در دام ترامپ نيفتند، امريكا را به عنوان ناقض اصلي برجام در سطح بينالمللي مطرح سازند.
راهحل «حناچي»
اين روزها در تهران هم اتفاقات جديدي در حال رخ دادن است. اقداماتي كه پيش از اين شهروندان تهراني مشابه آن را به ياد ندارند. پيروز حناچي شهردار جديد تهران وعده خاصي به شهروندان تهراني نداد. او نه سوداي رياستجمهوري در سر دارد و نه دنبال پوستاندازي و ايجاد تحول در يك جريان سياسي است. حناچي شهردار تهران است و در قامت شهردار پرجمعيتترين شهر كشور با مردم شهرش همراه شده است. همراهي كه اتفاقا در مدت كمتر از دو هفته با واكنشهاي مثبتي از سوي مردم روبهرو شده است. متاسفانه اما در اين ميان برخي چهرههاي سياسي دست به تخريبش زده و مثلا به او توصيه كردهاند به جاي دوچرخهسواري، در محل كارش حاضر شده و ترافيك تهران را مديريت كند! مگر شهرداران قبلي كه هر روز با خودروي شخصي به محل كارشان ميرفتند چه توفيقي در مديريت ترافيك داشتند كه حالا حناچي همان راه را تكرار كند؟ حداقل حسن كار حناچي در استفاده از مترو يا دوچرخه اين است كه اگر فردا از شهروندي بخواهيم خودروي شخصياش را كنار بگذارد و از وسيله نقليه عمومي استفاده كند، ديگر نميتواند با اين جمله كه «چرا مسوولان و بالادستيها خودشان اين كار را نميكنند» رفتارش را توجيه كند. بايد به شهردار جديد تهران اجازه دهيم تا ايدههاي خود را كه مبتني بر تحقق عدالت در شهر و افزايش مشاركت اجتماعي شهروندان است، اجرايي كند. نميتوان از ديكته نانوشته غلط گرفت و از شهردار به خاطر رفتاري كه هنوز بازخورد و نتايجش در شهر به منصه ظهور نرسيده، انتقاد كرد. فراموش نكنيم كه تفاوت ميان «نقد» و «نِق» چندان زياد نيست و اگر بخواهيم با نق زدن شهردار را از تحقق اهداف و برنامههايش دور كنيم، خيانت بزرگي در حق شهر و شهروندانش كردهايم. بهتر است، ديگر مسوولان هم با رفتار جديد شهردار تهران در همراهي با مردم سهيم شوند. آنها هم تجربه دوچرخهسواري، حضور در صف مترو و معطلي در ترافيك را لمس كنند تا خداي نكرده مردم گمان نكنند كه مسوولان و نمايندگانشان فاصله زيادي از آنها دارند.خوب است در حوزههاي مختلف، از پشت ميزمان بيرون برويم و اصطلاحا كارهاي كف خياباني انجام دهيم تا در زمان تصميمگيري، درك درستتر و بهتري از شرايط داشته باشيم. شايد در اين صورت فجايعي مثل بلندمرتبهسازيها و طرحهايي كه شهر و شهرنشيني را دچار مشكل ميكند، ديگر تكرار نشود.
جزيرهالعرب در آستانه تحول
ببينند به اصطلاح عاميانه با ايران چندچند هستند؟ كشورهاي همسايه ايران به خوبي دريافتهاند، روزي اين فشارها به پايان خواهد رسيد و آنها يا بايد به دوستي و همراهي خود با ايران در مواجهه با اين بحرانها افتخار كنند؟ يا به خاطر بيمهريها و دورو بازي كردنهايشان، شرمگين و سرافكنده باشند. ايران كشوري نيست كه بتوان آن را ناديده گرفت و با آن بازي كرد.