• ۱۴۰۳ جمعه ۱۴ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4249 -
  • ۱۳۹۷ پنج شنبه ۱۵ آذر

نكوداشت علي مزيناني و ياد كردن از قديمي‌ها

امير پوريا

وقتي كاري را به انجام و سرانجام مي‌رسانيد كه سال‌ها، بلكه دهه‌ها خيال‌اش را در سر مي‌پرورانده‌ايد، چه احوالي خواهيد داشت؟ اين يادداشت را با اين حس بخوانيد كه نگارنده چنين احوالي دارد: اينكه همواره و همگان مي‌گوييم بايد به پيشكسوت‌هاي عرصه هنر حرمت گذاشت، اينكه يادآوري و شناساندن آنها و ميراث‌شان به نسل‌هاي بعدي را مهم مي‌دانيم، اينكه معتقديم اگر كسي در گوشه و كنار مانده و توجهي به او نمي‌شود، بايد از او سراغ بگيريم، همه در برنامه‌اي تحت عنوان «گوشه‌هاي ناشناخته سينماي ايران» كه بالاخره آغاز شده، تحقق پيدا كرد.

براي بسياري از بزرگان صاحب سابقه در سينما و تئاتر ايران، بزرگداشت‌هاي شايسته و برازنده براي ايشان برپا شده و مي‌شود. اما وقتي اين اتفاق در تكريم هنرمنداني چون آقاي منوچهر اسماعيلي يا جمشيد مشايخي يا كيانوش عياري و به قصد تحسين كار و آثارشان رخ مي‌دهد، نمي‌توان گفت كه فرد از ياد رفته‌اي را پاس داشته‌ايم. در حقيقت، در انواع نكوداشت‌هايي كه جشنواره فيلم فجر يا خود ما در مراسم دنياي تصوير يا همان جشن حافظ در امتداد كوشش‌هاي برجاي مانده از علي معلم‌مان برپا مي‌كنيم، كساني را مي‌ستاييم كه پيش‌تر نيز در كانون توجه بوده‌اند. اما در بخش‌هاي فني سينماي ايران، در بين بازيگران مكمل كه هرگز در ويترين‌ها و جلوي نور و در معرض ديد نبوده‌اند يا در ميان بازيگران قديمي‌تر كه تصويرشان از مدت‌ها پيش، پيش چشم مردم نيست، افراد بسيار بسيار زياد و لايقي مي‌توان يافت كه نه در اوج دوران كاري‌شان قدر ديده‌اند و نه در سال‌هاي بعدي و كنوني به عنوان پير دير بر صدر نشسته‌اند. آقاي علي‌اكبر مزيناني، تهيه‌كننده و مدير فيلمبرداري قديمي سينماي ايران، يكي از آنهاست كه در نخستين برنامه از مجموعه اين نكوداشت‌ها، از او تقدير به عمل آمد. از همه دعوت كردم تا براي ايستادن و دست زدن براي او جمع شوند و مجموعه متنوعي از كهنه‌كارها و جست‌وجوگران پيگير سينما، لطف و شركت كردند. آنچه گفته شد، از دلايل مال‌باختگي و توقف فعاليت كسي كه پربيننده‌ترين فيلم تاريخ سينماي ايران يعني «عقاب‌ها» را تهيه كرده تا فيلمبرداري همچنان شگفت‌انگيز سكانس تعقيب و گريز فيلم «دست نوشته‌ها» تا افراد و فيلم‌هاي فراواني كه مديون او و آموزه‌هايش بودند، بر گوشه پاك اما تاريك مانده‌اي از تاريخ سينماي ايران، نور تاباند. دلجويي و قدرشناسي، محقق شد و هر كه او را نمي‌شناخت يا كم مي‌شناخت، با دانستن آن همه سابقه و تلاش در دوراني كه سينماي ايران هنوز به جلوه‌هاي پيشرفته‌تر امروزي نرسيده بود، از خودش شرمسار شد و از شناختن او خرسند.

شعارهاي بسيار در اين زمينه داده‌ايم و شنيده و خوانده‌ايم كه مي‌گويند «پهلوان زنده را عشق است» و «پيش از آنكه دير شود، حرمت هنرمند را در زمان حياتش به جا آوريم.» اما اين كار نبايد به آنها كه شناس و سرشناسند، محدود شود. بايد از دل تاريخ و از اعماق حافظه، زنگارها را بزداييم و آناني را به ياد آوريم كه زماني جايگاه‌شان فراتر بود و امروز پيچيدگي يا توسعه شرايط توليدات سينمايي يا سن و سال نمي‌گذارد آن قدر فعاليت و توليد داشته باشند. مسير سختي است اما به امتداد آن، باور و اميد و اصرار دارم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون