پله به مارادونا باج ميدهد در نفي مسي
هومان دورانديش
پس از مصاحبه اخير پله عليه ليونل مسي، كمپيني به نفع مسي راه افتاده است و هر كس به طريقي كه صلاح ميداند، با استدلال يا تمسخر، پنبه رأي پله را ميزند. خود مسي البته جوابي به نقد پله نداده است. اين اولين بار نيست كه پله عليه مسي موضعگيري ميكند و ميكوشد جايگاه والاي مسي را در تاريخ فوتبال تنزل دهد. در سال 2010 نيز پله چيزكي در نقد مسي گفت و مسي هم پاسخ او را داد و پله نيز فيلم بازيهايش را پست كرد بارسلون، تا مسي آنها را تماشا كند و به كيفيت بازي پله پي ببرد. مسي البته برخورد محترمانهاي در قبال اين اقدام پله داشت. يعني تاكيد كرد كه ويديوي ارسالي پله را ميبيند و مطمئن است كه بازيهاي پله ارزش ديدن دارند. بعد از آن، پله گاهي مسي را بهترين بازيكن جهان قلمداد كرد، گاهي هم رونالدو را. او حتي يك بار در مراسم اهداي توپ طلا، توپ طلا را به ليونل مسي داد و با او عكس گرفت گفت و خنديد. معلوم نيست كه اين روزها دقيقا چه اتفاقي افتاده كه پله دوباره فيلش ياد هندوستان كرده و از در اثبات برتري خودش نسبت به مسي درآمده. شايد اين تقلاي پله، ناشي از گذشت زمان و دررسيدن نسلهاي جوان باشد. كسي كه در آغاز قرن بيستويكم به دنيا آمده و به فوتبال هم علاقه دارد، قطعا مسي را به خوبي ميشناسد ولي پله برايش بوي تاريخ ميدهد و چيز زيادي از او نديده و نميداند. شايد نفي مسي از سوي پله ناشي از همين حس فراموششدگي باشد. اما چرا پله اين وسط يقه مسي را چسبيده و به رونالدو كاري ندارد؟ شايد چون او هم به خوبي ميداند مسي در جمع چند بازيكن برتر تاريخ است و بسياري حتي عقيده دارند مسي برترين فوتباليست تمامي ادوار است، اما كمتر كسي درباره رونالدو چنين نظري دارد و او را جزو پنج بازيكن برتر تاريخ فوتبال ميداند. اما جدا از دو عامل فوق، عامل ديگري هم ممكن است در كار باشد و آن چيزي نيست جز درخشش خيرهكننده مسي در بازي بارسلونا و اسپانيول. دو گل مسي با ضربه كاشته در دربي شهر بارسلون، احتمالا پله را آزار داده. احتمالا كسي نميداند كه پله هيچ وقت موفق به انجام چنين كاري شده يا نه؟ اگر هم شده باشد، امروز ديگر كسي يادش نميآيد كه پله هم روزي در يك مسابقه فوتبال دو گل با ضربه آزاد به ثمر رسانده. ستارهها محصول رسانهها هستند و بدترين درد براي يك ستاره، درد فراموششدگي است. بنابراين اگر پله سخن نامعقولي درباره مسي بگويد، تا چندين روز نام او در كنار نام مسي تيتر يك مطبوعات ورزشي اروپا و آمريكاي جنوبي و حتي مطبوعات ورزشي آسيا و چه بسا آفريقا ميشود. و چه بهتر از اين؟ اين يك بازي دوسر برد است براي پله و مطبوعات. همه به پله ميپردازند و سوژه نابي هم نصيب مطبوعات ميشود. درست مثل همين يادداشتي كه الان پيش روي شماست! اما اگر پر بيراه نگوييم، بايد عامل چهارمي را هم در نظر داشته باشيم به مثابه مهمترين عامل نفي مسي از سوي پله. يكي از مهمترين خبرهاي فوتبالي براي پله در چند ماه اخير، خبر عبور مسي از ركورد گرد مولر در گلزني براي يك باشگاه بود. وقتي كه گلهاي مسي براي بارسلونا به عدد 566 رسيد، رسانههاي ورزشي تيتر زدند كه مسي از گردمولر عبور كرد و اكنون در پي رسيدن به پله است. گرد مولر 565 گل براي بايرن مونيخ به ثمر رسانده و پله 643 گل براي سانتوس. فاصله مسي با پله فقط 77 گل بود و اكنون به 75 گل رسيده است. اگر گلهاي پله در كاسموس نيويورك و تيم ملي برزيل را هم حساب كنيم، او مجموعا 727 گل زده است. مسي هم تا به حال 65 گل براي تيم ملي آرژانتين زده و مجموعا 634 گل به ثمر رسانده است. قبلا مشهور بود كه پله در طول دوران فوتبالش 1261 گل به ثمر رسانده است. اما بعد از اينكه فدراسيون جهاني فوتبال آمار و ارقام حساب گلهاي به ثمر رسيده در بازيهاي رسمي و غيررسمي را جدا كرد، بسياري از گلهاي پله در مسابقات نمايشي و بياهميت تيم سانتوس مقابل حريفان آفريقايي و آسيايي و غيره، دود شد و به هوا رفت. در دوراني كه پله تكستاره فوتبال جهان بود، همه دنيا ميخواستند بازي او را تماشا كنند. هم از اين رو تيم سانتوس هر سال حدود 80 بازي برگزار ميكرد. بعضي از آن بازيها رسمي بودند و بسياري از آنها هم بازيهاي دوستانهاي بودند كه در اطراف و اكناف عالم برگزار ميشدند تا سياهان آفريقايي و زردپوستان آسيايي و عربها و اروپاييها و مسلمين و مسيحيان و كل ابناء بشر، پله را ببينند. قاعدتا بازي غيررسمي سانتوس با فلان باشگاه يا تيم ملي آفريقايي و يا با تيم منتخب فلان شهر، با بازي بارسلونا و منچستريونايتد يكي نيست. چنين شد كه گلهاي تفريحي پله از گلهاي رسمياش منها شد و تعداد گلهاي او از رقم 1261 به عدد 727 رسيد. اكنون مسي تقريبا بيخ گوش پله است و اگر ستاره آرژانتيني دو سه سال ديگر هم با همين روند به گل زدن ادامه دهد، قطعا از پله پيشي ميگيرد. بديهي است كه چنين واقعهاي براي پله عميقا ناخوشايند است. پله سالها آمار بالاي گلزنياش را يكي از دلايل برتري خودش نسبت به همه بازيكنان تاريخ فوتبال دانسته و اگر در اين روزگار كسي پيدا شود كه بيش از او گل زده باشد، موقعيت پله متزلزل ميشود. تنها كسي كه بيشتر از پله گل زده، فرانس پوشكاش مجارستاني است كه او به هيچ وجه جزو مدعيان لقب «بهترين بازيكن تاريخ فوتبال» به حساب نميآيد. اما مسي را بسياري از فوتباليستهاي بزرگ، شايسته چنين لقبي ميدانند. بنابراين پيشيگرفتن مسي از پله در آمار گلزني، ممكن است موجب برتري او در تاريخ فوتبال نسبت به پله شود. دستكم ممكن است رقيب تازهاي براي پله درست شود. يعني اگر تا امروز اين سوال مطرح بود كه پله «بهتر است يا مارادونا؟»، در آينده اين سوال مطرح باشد كه «پله بهتر بود يا مارادونا يا مسي؟» جدا از اينيستا و ژاوي، كه همبازي مسي بودند و او را بهترين بازيكن تاريخ فوتبال ميدانند، اخيرا رونالدينيو نيز كه هموطن پله است، مسي را بهترين بازيكن تاريخ فوتبال ناميد. گوارديولا و سوارز هم درباره مسي چنين رايي دارند. خوزه مورينيو نيز معتقد است پله و مارادونا و مسي سه بازيكن برتر تاريخ فوتبال بودهاند. پس پله به خوبي ميداند كه هوا پس است! نسلها آمدهاند و رفتهاند و پله به تاريخ فوتبال پيوسته و امروزه بسياري از بزرگان زنده دنياي فوتبال، كه كلامشان نافذ است و در داوري افكار عمومي راجع به جايگاه تاريخي پله و مسي نقش بسزايي دارند، مسي را بالاتر از پله و حتي برتر از مارادونا ميدانند. هم از اين روست كه پله در نقد مسي، به مارادونا باج ميدهد و از دنديهگو تجليل ميكند. زبان پله هيچ وقت به تجليل از مارادونا به گردش درنميآمد اما الان ديگر مارادونا خطر اصلي نيست؛ خطر اصلي براي جايگاه تاريخي برجسته پله، مسي است. زماني كه مارادونا خطر اصلي بود و فيفا جايزه «بهترين بازيكن قرن بيستم به انتخاب تماشاگران» را به او داد، پله مارادونا را تحقير ميكرد كه معتاد است و فيفا اين جايزه را به او داده تا با روحيه بهتري با مشكلات زندگي شخصياش مبارزه كند. اما فيالحال كه مسي كابوس پله شده، پله از مارادونا تجليلهاي نادرست هم ميكند. مثلا ميگويد فقط مارادونا را با خودش ميتوان مقايسه كرد چراكه مسي با پاي راست و با سر گل نميزند. در صورتي كه پاي راست مسي به مراتب قويتر از پاي راست مارادوناي دهه 1980 است. از حيث گلزني با ضربه سر، پله قطعا سرآمد است نسبت به مارادونا و مسي؛ اما اولا مارادونا هم سرزن نبود، ثانيا مسي در فينال ليگ قهرمانان اروپا با ضربه سر دروازه منچستريونايتد را باز كرد و آن گل را مهمترين گل خودش ميداند. او قطعا سرزن نيست ولي در بالاترين سطح فوتبال دنيا هم با ضربه سر گل زده است فينال چمپيونزليگ. پله ميداند مارادوانا هم دل خوشي از جايگاه والاي مسي ندارد و هر چند وقت يكبار نغمهاي عليه مسي كوك ميكند. در آخرين ديدار پله و مارادونا، مارادونا مسي را فاقد شخصيت كاپيتاني خواند. كاملا مشخص است كه مارادونا هم دلش با مسي صاف نيست؛ وگرنه حداقل جلوي پله از «فقدان شخصيت كاپيتاني» سخني به ميان نميآورد؛ چراكه پله هيچ وقت كاپيتان تيم ملي برزيل نبود. حتي در جام جهاني 1970 هم، كه پله باسابقهتر از ساير بازيكنان بود، زاگالو بازوبند كاپيتاني را به كارلوس آلبرتو داد. حرفهاي مربوط و نامربوط گاه به گاه مارادونا عليه مسي، سرانجام صداي ماريو كمپس را هم درآورد و باعث شد كه آقاي گل جام جهاني 1978 از مارادونا بخواهد كه دهانش را ببندد زيرا هر بار كه دهانش را باز ميكند بايد منتظر يك مشكل جديد بود. زماني هم مسي در لاليگا گلي مشابه گل مارادونا به تيم ملي انگليس در جام جهاني 1986 زد، مارادونا به جاي تجليل از مسي جوان، ترجيح داد بگويد گل او در جام جهاني و مقابل تيم ملي انگلستان به ثمر رسيد نه در لاليگا و مقابل يك تيم متوسط اسپانيايي. باري، پله به آنچه در كنه قلب مارادونا نسبت به مسي و نمايشهاي درخشان او ميگذرد، واقف است. هم از اين رو در مصاف با مسي، به شكل زيركانهاي مارادونا را به ياري طلبيده است. او مارادونا را برميكشد تا مسي را فرو نشاند. اما داوري درباره اينكه مسي برتر است يا پله يا مارادونا، اگر اساسا امكانپذير باشد، احتمالا هميشه قضاوتي موقت خواهد بود؛ چراكه با گذشت زمان و تغيير نسلها، پاسخ اين سوال هم تغيير ميكند. اگر امروز اكثريت فوتبالدوستان، پله را برتر از مسي بدانند و يا برعكس، هيچ معلوم نيست كه در آينده اكثريت عاشقان فوتبال راي و نظر امروزيان را داشته باشند. پس چرا پله نگران است؟ شايد مهمترين دغدغه پله اين باشد كه در آينده، دوستداران فوتبال همه بازيهاي مسي را ميتوانند ببينند اما از بازيهاي پله فيلم چنداني باقي نمانده و آنچه در اختيار ما و آيندگان است، كليپهايي از بهترين لحظات پله است؛ كليپهايي با كيفيت تصويري پايين، كه تماشاي آنها حال و حوصله ويژهاي ميخواهد. بدشانسي پله، شايد اين بوده است كه 50 سال زود به دنيا آمده. اما اين تولد زودهنگام، قطعا از خوششانسي پله هم بوده است. در روزگار كنوني، كمتر تيمي ميتواند دو بار پياپي قهرمان جهان شود و كمتر بازيكني هم ميتواند سه بار طعم قهرماني در جام جهاني را بچشد.