از ماست كه بر ماست
ابوالفضل ميرقاسمي
سازمانهاي جامعه مدني شامل سازمانهاي مردم نهاد، احزاب و تشكلهاي صنفي و حرفهاي، انجمنهاي علمي، اتحاديهها، تشكلهاي مذهبي و... ميشود و داراي طيف گستردهاي است كه اعضاي آنها عموما افراد داوطلبي هستند كه به صورت غيرانتفاعي، سازمان يافته، مستقل و در جهت دستيابي به آرمانها و ارزشهاي اخلاقي، فرهنگي، اجتماعي يا زيستمحيطي سازمان خويش تلاش ميكنند. هرچند جهان، منطقه و ايران با چالشهاي فزايندهاي در حوزه مديريت منابع طبيعي و محيط زيست مواجه است ولي خوشبختانه سياستهاي كلان ابلاغي در حوزه منابع طبيعي و سياستها و اولويتهاي اكثر دستگاههاي دولتي بر استفاده از همه ظرفيتهاي دولتي و غيردولتي و آحاد مردم در زمينه حفظ، اصلاح، احيا، توسعه و بهرهبرداري اصولي از منابع طبيعي تاكيد دارند به طوري كه در چند سال اخير، سازمان جنگلها، مراتع و آبخيزداري كشور از رويكردهاي مشاركتي و مردمي استقبال كرده و از همه دستاندركاران كليدي بهخصوص سمنها، انجمنهاي علمي و صنفي و اتحاديهها و تشكلهاي مردمي منابع طبيعي و محيط زيستي استمداد كرده است. آموزههاي ديني و آخرين دستاوردهاي جهاني بر تبعيت از رويكردها و رهيافتهاي مشاركتي تاكيد دارند ولي آيا سازمانهاي جامعه مدني فعال در ايران، ظرفيت و توان لازم جهت ورود به عرصه حكمراني و بهبود و ارتقاي كارآمدي و اثربخشي دولت را دارند؟ آيا اوضاع كنوني كشور، فقط بهدليل نقشآفريني ضعيف و ناقص دولت و بخش خصوصي است يا اينكه سازمانهاي جامعه مدني هم نتوانستهاند آن طور كه بايد و شايد در عرصه حكمراني، حضور فعال و موثري داشته باشند؟! در واقع بايد بگوييم كه در اين چالشها، فقط نقش مديريت و دولت در عقبافتادگيها پررنگ نيست و اگر دقيقتر نگاه كنيم، سازمانهاي مردمنهاد هم نتوانستهاند به اندازه كافي قدرتمند عمل كنند. در اين مقوله مهم فقط نميتوانيم دولت و مديران را مقصر بدانيم و به قول معروف: از ماست كه بر ماست!