برخيز و اول بكش (124)
فصل سيزدهم
مرگ در خميردندان- ورود بگين
نويسنده: رونن برگمن / ترجمه: منصور بيطرف
در ماه مه سال 1977، حزب كارگر اسراييل كه از زمان تاسيس اسراييل در سال 1948 بر كشور حكمراني ميكرد، براي اولينبار انتخابات ملي را به حزب ليكود كه يك حزب دست راستي مليگرا بود، باخت. رهبري حزب ليكود را مناخيم بگين، فرمانده سابق گروه ايرگون كه يك گروه زيرزميني ضدبريتانيايي بود برعهده داشت. تركيبي از عوامل مختلف مانند تبعيض و حقارتي كه مهاجران يهودي از كشورهاي عرب ميكشيدند، افشاي فساد در حزب كارگر، كاستيهاي جنگ يوم كيپور و توانايي كاريزماتيك بگين كه توانسته بود از اين عوامل بهرهبرداري كند و سوار بر موج پوپوليسم شود، منجر به خيزشي شد كه هم اسراييليها و هم ناظران بيروني را شوكه كرد.
بسياري از رهبران خارجي و مقامات بلندپايه داخلي، بگين را يك افراطي و جنگطلب ميديدند. برخي از رييسان آژانسهاي اطلاعاتي و نظاميان اسراييلي معتقد بودند كه به زودي جاي خود را به پارتيزانهاي دولت تازه ميدهند.
اما حركات اوليه بگين به عنوان نخستوزير همه را، هم داخليها و هم خارجيها را غافلگير كرد. او در نشست سران با جيمي كارتر، رييسجمهور ايالات متحده و انورسادات، رييسجمهور مصر، در كمپ ديويد در سال 1978 يك معاهده صلح غيرمنتظره با مصر امضا كرد كه اسراييل را درنهايت متعهد ميكرد تا از صحراي سينا كه در سال 1967 از مصر گرفته بود، بيرون بكشد. عقبنشيني ارتش، يعني بياعتباري بيانيهها و رها كردن تاسيسات ميادين نفتي و گردشگري كه اساسا با تفكرات جناح راست اسراييل نميخواند. اما بگين، با به خطر انداختن جايگاه سياسياش، حزيش را وادار كرد تا با آن موافقت كند. او همچنين ائتلاف امنيتي با ايالات متحده و مقام ارشدي دادگاه عالي اسراييل را تقويت كرد.
در حوزه داخل كشور، هيچ پاكسازي صورت نگرفت. در واقع بگين حتي از دو نفر كه ارتباط قوي با حزب كارگر داشتند- آبراهام آهيتوف، رييس شين بت و اسحاق هوفي، سرپرست موساد- خواست كه در سمتهاي خود بمانند. هوفي گفته بود، «اين براي ما خيلي عجيب بود.» حزب كارگر در زماني كه موضوع نظامي و اطلاعاتي پيش ميآمد خيلي كله شق و يكدنده ميشد. هوفي گفته بود، «اما براي بگين، ارتش يك چيز مقدس بود.»
در عمل، بگين به آژانسهاي اطلاعاتي و نظامي، چك سفيد داده بود. در زماني كه او گروه اپوزيسيون پارلمان را رهبري ميكرد دسترسي خيلي محدودي به جامعه اطلاعاتي داشت و به همين خاطر درس بزرگي را درباره سازش
فرا گرفته بود. اما حتي بعد از آنكه او در معرض اصول اين جامعه قرار گرفته بود باز بينش او در بهترين حالت بود. ناهوم آدموني، معاون موساد گفته بود، «گويي او 80 هزار پا بالاتر از ما قرار داشته بود.»
بگين تمامي دستورات كشتنهاي هدفمندي كه موساد روي برگه سرخ به او ميداد، بدون هيچ سوالي امضا ميكرد. نخستوزير حتي روي استاندارد روشهاي عملياتي كه در نشست با رييس موساد براي تصويب عمليات كشتن هدفمند و خرابكاري برگزار ميكرد، اصرار نميورزيد و از مشاور هم كمك نميگرفت. اين باعث تعجب هوفي شده بود. او گفته بود، «رابين، پيش از تصويب، موارد را نزد يك كابينه دروني ميبرد.» اما بگين عمليات را «چهره به چهره، بدون تندنويس و بدون مشاور نظامياش» امضا ميكرد و «من به او توصيه كردم كه بسيار مهم است كه موارد را بنويسد.»
تنها مورد اختلاف بين بگين و رييسان اطلاعاتياش، اولويتها بود. او در نشست اولش با هوفي گفته بود كه از موساد ميخواهد يك كمپين بزرگ در كشتنهاي هدفمند عليه جنايتكاران جنگي نازي كه فراري هستند راه بيندازد. هوفي گفت، «من به او گفتم، جناب نخستوزير، امروز موساد ماموريت ديگري دارد و آن نگراني نسبت به امنيت فعلي اسراييل است و من اولويت آينده را به امروز و فردا را به روز قبل از آن ميدهم.» او آن را متوجه شد اما خوشش نيامد. در آخر ما تصميم گرفتيم كه روي يك هدف متمركز شويم و آن هم (ژوزف) منگل، بود اما بگين يك فرد خيلي احساساتي بود و نااميد شد.»
با اين حال در همان زمان بگين، نكته هوفي را گرفت. شولمو ناكديمون، روزنامهنگار برجسته اسراييلي كه به بگين نزديك بود و در زماني كه او نخستوزير بود، مشاور رسانهاياش بود، گفت، «برخلاف ديگر اسراييليهايي كه هولوكاست را يك خطر تاريخي كه فقط يك بار رخ داده بود ميديدند، بگين با تمام وجودش معتقد بود كه هولوكاست درسي است كه قوم يهود بايد ياد بگيرند تا خودشان را در كشور خودشان حفظ كنند تا يك خطر تازه موجوديتشان را تهديد نكند.» بگين، ياسر عرفات را با آدولف هيتلر برابر ميدانست و معتقد بود كه ميثاق فلسطين كه خواستار نابودي دولت يهود بود، چيزي نبود جز «نبرد من 2». بگين در 9 جولاي سال 1979، در يك سخنراني پرشور در كنست با حمله به ويلي برانت و برنو كريسكي، صدراعظمهاي آلمان غربي و اتريش، به خاطر پيوندشان با ياسر عرفات، گفته بود، «ما يهوديها و ما صهيونيستها، كه تجربه، هادي ماست، مسيري را كه رهبران اروپايي و ديگر رهبران در سراسر جهان در دهه 1930
در پيش گرفته بودند، نخواهيم رفت. ما «نبرد من 2» را جدي ميگيريم و هر كاري را كه بتوانيم ميكنيم و با كمك خدا هم خواهيم توانست – تا از تحقق وحشت كه توسط پسر شيطان (عرفات)... رهبر سازمان منفور قاتلاتن، شبيه آنچه از زمان نازيها به وجود نيامده... جلوگيري خواهيم كرد.»
توضيح: استفاده از واژه تروريستهاي فلسطيني براي حفظ امانت در ترجمه است، نه اعتقاد مترجم و روزنامه.