• ۱۴۰۳ شنبه ۱۵ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4285 -
  • ۱۳۹۷ پنج شنبه ۲۷ دي

كتابخانه

سايه به سايه با شبح مرگ

نيلوفر صادقي| هستند نويسنده‌هايي كه طوري از لحظه مواجهه با مرگ مي‌نويسند كه انگار تجربه زيسته‌شان است و به زير و بم كار بهتر از خود حضرتش واردند. نمونه‌اش تولستوي و شرح صحنه مرگ ايوان ايليچ يا نيكالاي لووين در آنا كارنينا. برايان مگي، فيلسوف مردمي همه‌ چيز تمام هم مثل تولستوي رابطه‌اش با مرگ جالب است و خاص؛ مي‌گويد مرگ كه ترس ندارد. در مواجهه با مرگ كه عنوانش اول قرار بوده قصه عشق باشد، جان اسميت(يا هر بني‌بشر ديگري) و مرگ قريب‌الوقوعش و كشمكش بر سر ازدواج او و رو انداختن خبر بيماري مهلكش و... همه ‌و همه در برابر مواجهه با مرگ رنگ مي‌بازند، چه پرسشي درگيركننده‌تر از اينكه مرگ فاجعه است. به‌زعم مگي بايد خردمند بود تا دانست. عيش مدام خواندن فارسي مجتبي عبدالله‌نژاد هم كه جاي خود دارد با آن چند خط تكان‌دهنده به قلم او درباره شبح مرگ كه رهايش نمي‌كرده و نكرد.

مي‌خواهم زنده بمانم

مريم تاواتاو| فردريك 12 سال از عمر خود را در جزيره‌اي يخ‌زده كه به او ارث رسيده به تنهايي گذرانده است. چندين سال قبل، يك اتفاق باعث شد به زندگي در اين جزيره روي بياورد؛ او اشتباهي دست بيمارش را در اتاق عمل قطع كرد و حالا در محاصره خاطراتي قرار گرفته كه لحظه‌اي رهايش نمي‌كنند. او هر روز صبح در درياچه يخ‌زده، گودالي حفر شنا مي‌كند تا به خودش يادآور شود كه هنوز زنده است. ورود يك مهمان ناخوانده از گذشته فردريك به جزيره، او را به سفري وادار مي‌كند كه منجر به مواجهه با اتفاقات جديدتر و بخش پيش‌بيني نشده زندگي‌اش مي‌شود. هنينگ مانكل در اين كتاب با ترسيم فضاي سرد محيط جزيره و سرماي درون اين مرد، يك درام روانشناسانه از انساني را خلق كرده كه در تاريك‌ترين لحظات تاريخ عمرش به دنبال معنايي براي زندگي مي‌گردد.

زندگي عجيب يك مرد مجرد

افرا عسگري | رمان ناگازاكي، برنده جايره بزرگ آكادمي فرانسه ماجراي زندگي مرد مجردي است كه تنها زندگي مي‌كند. شيمورا از يك جايي به بعد متوجه مي‌شود برخي از وسايل خانه خيلي كم جابه‌جا مي‌شوند. تا اينكه يك روز كه خط‌كش فولادي ضد زنگ را وارد قوطي مولتي‌ويتامين مي‌كند، متوجه مي‌شود كه 7 سانتيمتر از آن كم شده است. حس مي‌كند، دستي بيگانه به آينده‌اش دستبرد زده. او دچار تشويش مي‌شود. نكند دچار وسواس شده؟ و در نهايت يك دوربين توي خانه كار مي‌گذارد و داستان از همين جا يك سطح بالاتر مي‌رود. نويسنده كتاب، اريك في يك روزنامه‌نگار است و شايد اين امر باعث شده كه راه دشوار را براي ادامه دادن روايت انتخاب كند و به جاي گير افتادن در انتزاع و افكار ماليخوليايي، پاي داستانش را روي زمين واقعيت بگذارد. با تعابير و توصيف‌هايي بديع، موجز و موشكافانه. متاسفانه از نويسنده‌اي كه كتاب‌هايش برنده جوايز معتبري هستند تنها همين كتاب به فارسي ترجمه شده است.

 

عشق در دل ماند و يار از دست رفت

بهادر اميرحسيني| ارشد تهماسبي نه يك نوازنده و موسيقي‌دان صرف بلكه پژوهشگري توانمند در باب تاريخ موسيقي ايران به صورت مكتوب است. تارنوازي مهم و صاحب اتوريته كه بخش اعظم آثار حسين عليزاده در دهه 60 با همنوازي وي ضبط و اجرا شد كه مهم‌ترين آنها را مي‌توان قطعه شورانگيز، هجراني و چهار مضراب بيات ترك دانست. جدا از همكاري با عليزاده، فردي معتبر و مهم در تاريخ موسيقي ايران از نگاه زنده‌ياد محمدرضا لطفي بود. كتاب حاضر شامل چند مقاله اثرگذار از شيوه تار نوازي لطفي و نقش او بر اين ساز و موسيقي ايران است به اضافه مقاله پاياني كه در دفاع از موسيقي ايران توسط تهماسبي نگارش شده و به غايت خواندني است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون