• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۶ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4287 -
  • ۱۳۹۷ يکشنبه ۳۰ دي

لطفا به این موسیقی دست نزنید

بابك ریاحی‌پور

فرهاد مهراد یك اسطوره است. اسطوره شدن هم نعمت است و هم نفرین. ماندگاری نام یك اسطوره، نعمت بزرگی است. اما وقتی كسی اسطوره می‌شود، گرفتار سبك خاص خودش می‌شود و كار دیگری را نمی‌تواند انجام دهد، برای همین است كه انگار نفرین سراغ هنرمند آمده و او نمی‌تواند از سبكی كه طرفدار پیدا كرده، خارج شود. اصلا شاید برای همین است كه آثار فرهاد از یك فضای خاص خارج نیست؛ فضایی تاریك و غم‌آلود و گاهی هم نوستالژیك. فرهاد گرفتار این نفرین بود و مانند بسیاری از اسطوره‌ها نتوانست هیچ‌گاه از فضا و جنس موسیقی كه با آن شناخته شد، خارج شود.

سبك فرهاد برگرفته از سبك موسیقی پاپ‌ قدیمی فرانسوی است. این سبك فرانسوی هم دقیقا فضای تیره‌ای دارد. شاید بتوان گفت بزرگ‌ترین شانس فرهاد این است كه كاملا تاثیر گرفته از موسیقی غرب است. اگر نگاهی به كارنامه هنری فرهاد بیندازیم به روشنی می‌بینیم كه شروع كار فرهاد با بازخوانی آثار به‌روز موسیقی پاپ غربی شروع شده و فرهاد اشراف خوبی بر موسیقی غرب پیدا می‌كند.

در همین دوران است كه فرهاد متوجه می‌شود كه این نوع موسیقی قابلیت خوبی برای سوار كردن اشعار فارسی دارد؛ فرهاد متوجه می‌شود كه آهنگ‌های فرانسوی ضرباهنگ خاصی دارند كه با شعر فارسی جور درمی‌آید. فرهاد شعر فارسی را سوار بر این موسیقی غیربومی كرد و آن قدر در این تلفیق موفق شد كه طرحی نو درانداخته شد. شاید اگر فرهاد تحت تاثیر موسیقی ایرانی بود یا برای مثال مانند اكثر هنرمندان زمانه خود دنباله‌رو موسیقی سنتی می‌شد، مطمئنا فرهادی كه امروز می‌شناسیم وجود نداشت و شاید هنرمندی به نام فرهاد مهراد گمنام می‌ماند. بزرگ‌ترین شانس فرهاد، به عنوان یك موزیسین، غرب‌زدگی او بوده. البته این موضوع در مورد خیلی از موزیسین‌هایی كه خوب و متفاوت ساز می‌زنند، صادق است و وقتی در هنر آنها جست‌وجو كنید، به راحتی در می‌یابید كه متد موسیقی غربی باعث رشد موسیقی آنها بوده است.

بعد از این بود كه نعمت و نفرین با هم سراغ فرهاد آمد. یكی از مثال‌های بارز اسطوره‌هایی از این دست، راجر واترز است. او پس از آلبوم The Wall هر كار دیگری كه كرد، رونوشتی از همان آلبوم بود و در تمامی كارهای بعدی خودش را تكرار كرد. شاید طرفداران این موزیسین‌ها با من مخالف باشند، اما تكرار، داستانی است كه در موزیسین‌های معروف بارها و بارها اتفاق افتاده است. از زمانی كه به سبك اصلی خود رسیده‌اند و طعم اسطوره بودن را چشیده‌اند، گرفتار این نفرین می‌شوند.

یكی از دلایلی كه امروز شاهد پدید آمدن اسطوره‌هایی چون فرهاد نیستیم، تفاوت سبك زندگی امروز با گذشته است. نكته مهم این است كه روح زمانه امروز با گذشته كاملا متفاوت است و فرهاد این را دریافته بود و كاملا منطبق بر آن زندگی كرد. امروز هر كس كه دغدغه معروف شدن دارد، اولین كارش پرسه زدن در اینستاگرام و گذاشتن پست و عكس از خودش است و با درست كردن جنجال‌های بی‌مایه سعی می‌كند خودش را مطرح كند.

شاید برای همین است كه تا امروز هیچ كس نتوانسته آثار فرهاد را به شكل خوب و درستی آن را بازخوانی كند. بر خلاف اكثر آثار هنرمندان قدیمی كه بارها و بارها توسط هنرمندان مختلفی بازتولید شده، آثار فرهاد با وجود سادگی ظاهری‌اش هیچ‌ وقت بازخوانی دلنشینی نداشته است. معدود افرادی هم كه اقدام به این كار كردند، بازخوانی‌های ضعیف و ناموزون منتشر كرده‌اند. بازخوانی كارهایی مانند آثار فرهاد صرفا نواختن نت به نت همان آكوردها نیست. درد و دغدغه‌ای باید درون هنرمند باشد كه اینها همه از آن درد شكل می‌گیرد. فرهاد خاص بود و آثارش باید شبیه یك شی ارزشمند در موزه، بدون دستكاری و بازخوانی باقی بمانند. برای همین است كه می‌خواهم به هنرمندان جوان توصیه كنم، اگر فرهاد و آثارش را دوست دارید، از آن لذت ببرید و لطفا به این آثار دست نزنید كه نتیجه‌اش فاجعه‌بار است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون