احترام گذاشتن، ارزش محوري فرهنگ
سهيل معيني
صحنه ورود يك فرد سالمند به اتوبوس يا مترو در شرايطي كه جايي براي نشستن نيست و عدم برخاستن جواناني كه نشستهاند و جايشان را به فردي كه حكم پدر يا مادرشان را دارند، ندارند چه حسي را در انسان ايجاد ميكند. ريختن نفت يا هر سوخت ديگري به پاي درختان، پرتاب سنگ يا لگد زدن به سگ يا گربهاي در كوچه و خيابانها، عدم پاسخ صبورانه به پرسشهاي مكرر كودكمان يا داد زدن سر آنها به هنگام بازي و قيل و قالهاي كودكانه و عدم رعايت نوبت در صفها همه جلوههايي از عدم احترام به حقوق انسانها يا موجودات زنده است. در جهان افراد معلول عدم رعايت ضوابط دسترسپذيري محيطي هنگامي كه ساختمان عمومي طراحي يا ساخته ميشود، عدم امكان توصيف تصاوير يك فيلم براي مخاطبي نابينا، عدم حضور مترجم زبان اشاره سر كلاس دانشگاه و مدرسه براي افرادي كه نميشنوند همه نشانههايي از اين پديده فاجعهبار فرهنگي است كه ما ياد نگرفتهايم به حقوق ديگران فكر كنيم. اين حقوق را رعايت كنيم و در يك كلام به ديگران به محيط زيستمان و به موجودات زنده از گياه و حيوان گرفته به عنوان داشتهها و ميراث زيستي جهاني كه محل زندگي ماست، احترام بگذاريم. عدم تحقق نيازها و حقوق افراد معلول، سالمند و هر انساني كه به طور دايم يا موقت دچار ناتواني و كمتواني شده است، در اساس ناشي از نبود قانون يا كمبود بودجه نيست. آنچه اين حقوق را بيپاسخ ميگذارد، عدم احترام به ارزشهاي پايدار جوامع توسط شهروندان آموزش نديده آن جامعه است. تصادفي نيست تحقق توسعه پايدار به معناي رشد اقتصادي مبتني بر رعايت نيازها و منافع همه انسانها و فراتر از انسان محيط زيست را مبتني بر احترامي كه بايد آموخت از همان سنين كودكي يعني احترام به بزرگتر، احترام به همسالان با همه تفاوتها چه چاق و چه لاغر، چه دختر و چه پسر و چه معلول آموختن رعايت محيط زيست از همان سنين كودكي آموزش دهيم كه گياهان هم حقوقي دارند و آموزش اينكه حيوانات شايسته مهرباني و بخشي از ميراث زيستي ما هستند، آموزش رعايت قوانين، آموزش عدم توليد و پخش زباله در محيط، ريشه همان فرهنگي است كه شهروندان يك جامعه در بزرگسالي آن را آموختهاند و با رعايت احترام هر كس و هر چيز كه شايسته احترام است، امكان ميدهد زندگي را براي خود و همه انسانهاي ديگر زيبا و شايسته كنيم. نميتوان انتظار تحقق حقوق شهروندان معلول را داشت اما در آن جامعه گذاشتن احترام به حقوق ديگران تمرين نشده و آموزش داده نشده باشد. واقعا جامعه ما با اين امر خطير و مهم چه نسبت و فاصلهاي دارد؟ اين نسبت و فاصلهاي است كه تصوير كنوني فرهنگ جامعه ما براي توسعه انساني و پايدار است.