كوتاهدرباره كتاب«پنچاتنتره» با ترجمه عبدالعلي براتي
مادر«كليلهو دمنه»
امير مهنا
پنچاتنتره از بسياري جهات كتابي ارزنده براي ايرانيان است و از قديمالايام مورد توجه مورخان و اديبان ايراني قرار داشته. اين كتاب، كتابياست نادر و ديرياب چون درهيچكتاب ديگري نميتوان فلسفه، روانشناسي، سياست، موسيقي، اخترشناسي، مناسبات انساني و ... را يكجا و دركنار هم ديد كه هم به زباني ساده و درعين حال به سبك فاخر خواننده را به شگفتي و انديشه وادارد.همانگونه كه در مقدمه اين كتاب هم آمده، بيشك دليل ماندگاري يك اثر ادبي، ژرفاي معاني، گستردگي مفاهيم و جهانشمول بودن آن است. اين آثار در محدوده زماني خاصي از تاريخ تكامل بشري زنداني نميشوند و به بنياديترين خصلت انسان، اين شگفتانگيزترين پديده آفرينش ميپردازند.پنچاتنتره بيترديد يكي از اين آثار جاويدان و ماندگار تاريخ ادبي انسان و يكي از كهنترين گنجينههايي است كه به شيوهاي كاملا بديع و سرشار از لطافت و ظرافت به كنشهاي انساني دربسياري از عرصههاي حيات اجتماعي پرداخته است. شيوه قصهنويسي اين كتاب در ادبيات فارسي نيز ريشهدار است كه ازآن ميان ميتوان به شاهكاري چون« كليلهو دمنه» اشاره كرد. ميتوان گفت كه رگههايي از اين اثر در بسياري از داستانهاي مولانا، عطار و قصههاي زبانزد ايرانيان به روايت داستان از زبان حيوانات بر ميخوريم اما ازآنجا كه قدمت پنچاتنتره به زماني بسيار كهنتر از ساير آثار مشابه ميرسد، همگان اين اثر را پيشتاز درروايت قصه و فن قصه در قصهميدانند.پنچاتنتره كه ظاهرا توسط گروهي از بزرگان ادبي هندوستان نوشتهشده، به فرمان خسرو انوشيروان ساساني و به همت برزويه طبيب از هند به ايران آوردهشد و در نيمه قرن دوم هجري دانشمندي به نام روزبه و مشهور به عبدالله بن مقفع، متن پهلوي را به عربي ترجمهكرد. اصل كتاب به زبان سانسكريت بوده و نام آن پنچاتنتره يا به روايتي، پنكاتنتره به معناي پنجفصل يا پنجحكمت بوده است.اين كتاب در زبان پهلوي به «كليلك و دمنگ» كه نام دو شخصيت دركتاب بوده نامگذاري شده كه به تدريج به«كليله و دمنه» تغيير نام داده است. آنگونه كه پيداست اززمان ترجمه و انتشار اين كتاب، هيچكدام از بزرگان ادب فارسي از خواندن آن امتناعنكردهاند و همانگونه كه گفتهشد چهرههايي بزرگ از ادبيات كلاسيك به اشكال مختلف، قصههاي اين اثر را مورد بازخواني و بازنويسي قرار دادهاند. البته اين را هم بايد گفت كه شناخت بيشتر اين اثر ازسوي ايرانيان مديون شخصيتي به نام «ابوالمعالي نصرالله محمد بن عبدالحميد»، منشي حكومت غزنويان درهند است كه اين اثر را براي بهرامشاه ترجمه و تاليف مجدد كرد. پنچاتنتره اثري است كه حتي درعصر معاصر هم مورد توجه نويسندگان ادبيات داستانياست به گونهاي كه بزرگاني چون«هوشنگگلشيري و رضا براهني» شاگردان خودراهمواره به خواندن اين اثر تشويق ميكردند. پنچاتنتره را انتشارات صداي معاصر منتشر كرده است.