شهر ابدي در محاصره بيعرضهها
خاموشي جالوروسيها
علي كربلايي
اگر بدشانسي و اشتباهات داوري نبود، شايد در فينال سال گذشته ليگ قهرمانان اروپا رئالمادريد به جاي ليورپول به مصاف آ.اس رم ميرفت. درحالي كه ابرقدرت ايتاليايي، يعني يوونتوس در مرحله يكچهارم نهايي از رقابتها كنار رفته بود؛ رم آبروداري كرد و تا پاي فينال بالا آمد. اتفاقي كمتكرار در تاريخ اين باشگاه كه هواداران را به آغاز فصلي تازه در پايتخت ايتاليا اميدوار كرده بود. گويا اين اميدواري خيالي خام بود و رم حالا بعد از حذف تحقيرآميز از كوپا دلري و حذف مقابل پورتو از ليگ قهرمانان حالا در شرف از دست دادن سهميه سال بعد ليگ قهرمانان هم قرار دارد و اوضاع اين تيم كوچكترين شباهتي به بهكاميهاي فصل گذشته ندارد. اما مقصر اين تيرهروزي كيست؟ چه كسي رم را به لبه پرتگاه برده و قصد دارد آنها را به ورطه سقوط بكشاند؟ در هفتهاي كه گذشت، پايتخت ايتاليا شاهد يك انقلاب بزرگ در قلب المپيكو بود و آ.اس رم زير و زبر شد. اوزهبيو ديفرانچسكو، سرمربي جذاب و دوستداشتني اين تيم پس از كسب نتايجي ضعيف و ناكاميهاي پياپي از سمت خود بركنار شد و بايد ببينيم در آينده به كدام تيم ميپيوندد. عملكرد او در فصل گذشته به قدري خوب بود كه از حالا شايعاتي در مورد پيوستنش به غولهاي اروپايي شنيده ميشود. اما تغييري بزرگتر و مهمتر از تغيير ديفرانچسكو باعث شده نگارنده براي اين تغييرات از لفظ «انقلاب» استفاده كند. مونچي، مدير ورزشي مجرب اين تيم هم از رم رفت.
مردي كه حدود دو دهه در سويا جادو كرد و سهم عمدهاي در افتخارآفريني اين تيم در اروپا داشت. وقتي دو فصل پيش به رم پيوست، همه از او به عنوان بهترين انتقال سال ياد ميكردند. اما در پايان كمتر از دو فصل فعاليت در رم، كاخ نيمهسازه ساباتيني را تبديل به يك ويرانه كرد و رفت. حداقل مطبوعات ايتاليايي اينگونه ميگويند كه دليل اصلي اين وضعيت تصميمات مونچي است و فعاليت او در نقل و انتقالات باعث اين اوضاع اسفناك شده است. مونچي حالا در آستانه پيوستن به آرسنال است و پاريسنژرمن هم وضعيت او را زيرنظر دارد. اما آيا نظر مطبوعات ايتاليايي درست است؟ مونچي عامل اين بدبختيهاست؟ واقعيت شايد چيز ديگري باشد. پالوتا، مالك امريكايي رم در اين وضعيت چه نقشي دارد؟ رسانهها اينطور ميگويند كه او مانند ساير مديران امريكايي دخالتي در تصميمات فني باشگاه ندارد و فقط به فكر تجارتش در فوتبال است. به نظر ميرسد نكته در همين «تجارت» باشد. مونچي واقعا فقط مجري سياستهايي بود كه مالك باشگاه تعيين كرده است. پالوتا در رم به دنبال كسب افتخار نيست، او نميخواهد يك تيم قهرمان بسازد. او ميخواهد تيمي داشته باشد كه هر سال بخشي از سرمايهاش را برگرداند و ارزش باشگاهش كه مانند ساير مايملكش به آن نگاه ميكند هر روز بيش از پيش بشود. درواقع منطقي نيست كه فكر كنيم مونچي اين همه بازيكن كاركشته را فروخته و اعتبارش را به آتش كشيده تا دلش از چيزي خنك شود. او مسوول بوده تا بازيكنها را به پول نقد تبديل كند و با بخشي از آن پول بازيكنان جايگزين بخرد. اين سياست هميشه موفقيتآميز نيست. در واقع مونچي خيلي خوب اين سياست را پياده كرده است. نزديكترين نمونه به اين رفتار مالكيتي را باشگاه موناكو فرانسه دارد. باشگاهي كه مالك آن صرفا براي پرورش استعداد و فروش ستاره فعاليت ميكند. سرنوشت اين تيم بعد از حراج ستارههايش حضور در قعر جدول لاشامپيونه و تباهي است. تا نسلي ديگر پرورش پيدا كنند و شايد موفقيتها تكرار شود. در واقع مونچي خيلي هم خوب كار كرده كه رم بعد از آن همه بازيكني كه اين تيم را ترك كردند هنوز سوداي كسب سهميه را در سر دارد.
گفته ميشود فرانچسكو توتي، اسطوره رم بدون مشورت با مونچي، رانيهري را به پالوتا پيشنهاد كرده و مالك باشگاه هم به همين منوال رانيهري را به رم آورده است. رودي گارسيا اين رفتار باشگاه رم را بيشرمي دانسته و اخراج ديفرانچسكو و مونچي را اقدامي ناشي از بيصبري ميداند. گويا پالوتا، مونچي و ديفرانچسكو را قرباني اهداف خود كرد. هر دوي آنها به تيمهاي بهتري خواهند رفت، اما آيا پالوتا توانايي اين را دارد تيمي بسازد كه دوباره به نيمهنهايي ليگ قهرمانان اروپا برسد؟ بايد ديد رانيهري چه ميكند و توتي آيا نقش پررنگتري در باشگاه خواهد داشت يا خير؟