آيا سيلابهاي اخير به محيط زيست خسارت وارد نكرده است؟
محيط زيست فيزيكي و اجتماعي را فراموش نكنيم
ميترا البرزيمنش
رياست سازمان محيط زيست اول ارديبهشت ماه مصاحبهاي اعلام كرد: «تاثير سيلابها بر محيط زيست چندان خسارتبار نبوده است.»
شنيدن اين سخنان از رياست سازمان حفاظت از محيط زيست بسيار دردناك است. در سيلابهاي اخير در مناطق سيلزده در شهرها و روستاها شاهد بوديم كه تا چندين متر خاك زراعي ارزشمند به گل و لاي تبديل شده و خانههاي مردم را پوشانده است. اين گل و لاي ناشي از شسته شدن خاك با ارزش بالادست اين مناطق بوده كه تخريب و شسته شدن آن، به محيط زيست اين سرزمين، آسيبي سهمگين وارد كرده است. به عنوان مثال حوضه آبريز رودخانه كرخه به وسعت حدود 43هزار كيلومترمربع از استانهاي همدان، كرمانشاه، كردستان، ايلام، لرستان و خوزستان عبور ميكند. رود كرخه سومين رود بلند ايران پس از كارون و سفيدرود است. اين رود كه از كوههاي زاگرس سرچشمه ميگيرد پس از طي مسيري نزديك به ۷۵۵ كيلومتر به تالاب هورالعظيم در مرز ميان ايران و عراق ميريزد. بزرگترين سد ايران سد كرخه روي رود كرخه ساخته شده. سرشاخههاي اصلي تشكيلدهنده رودخانه كرخه، رودخانههاي سيمره، كشكان، قرهسو، گاماسياب و چرداول هستند. حال كه در اين مسير طولاني سيلاب جريان داشته و از محيطهاي طبيعي و شهرها و روستاهاي گوناگون گذشته و موجب تخريب بخش بزرگي از محيط طبيعي از جمله خاك و محيط انسان ساخت شده است و علاوه بر تخريب آلودگيهايي را نيز از شهرها و صنايع و كشاورزي مانند استخرهاي پرورش ماهي، دامداريها و... را با خود حمل كرده است، اينها از جمله آسيبهاي محيط زيستي سيلاب اخير فقط در جريان رودخانه كرخه است. نبايد ناديده گرفت كه خاك در زمره منابع طبيعي بسيار ارزشمند است و ايجاد يك سانتيمتر خاك در شرايط اقليمي ايران حدود 400 سال به طول ميانجامد و شسته شدن خاك سطحي مملو از مواد مغذي در كشور ايران كه رتبه اول فرسايش خاك در جهان را دارد خود فاجعه بزرگي است. اما نتوانستيم اين گنجينه گرانبهاي خود را كه موهبت سرزمين مادري ما بود، محافظت كنيم و با بارندگيهاي اخير به راحتي حجم عظيمي از خاك كشور را از دست داديم. در كليه گزارشها و آمار و ارقامي كه از آثار و آسيبهاي سيل ارايه ميشود، حتي از حجم تقريبي تخريب خاك و هزينههاي آن كوچكترين سخني به ميان نيامده است. كارشناس باتجربهاي به تقريب برآوردي از تخريب خاك كه صرفا جنبه برآوردي دارد، بيان ميكرد فقط در استان خوزستان
8 ميليون مترمكعب رواناب جريان يافته است كه اگر درصد تقريبي رسوب در اين رواناب را بين 5 تا 10 درصد تصور كنيم، بين 800 تا 400 هزار تن خاك گرانبها را فقط در اين زير حوضه از دست دادهايم. قيمت هر كيلوگرم خاك رس 25هزار تومان است، بنابراين قيمت اين حجم خاك از دست رفته رقمي حدود 2*10 به توان 13 تومان ميشود كه عددي نجومي است. قيمت هر كيلوگرم خاك به ارز جهاني 35 دلار است.
در كشور ما تلقي مديران سازمان حفاظت محيط زيست از محيط زيست متاسفانه معادل «سازمان حفاظت محيط زيست» و نه طبيعت و مردم و محيط زيست در يك پيوند سيستماتيك است.
محيط زيست بر اساس كليه تعاريف جهاني در سه بخش كاملا به هم پيوسته محيط زيست فيزيكي، بيولوژيك و اجتماعي- اقتصادي و فرهنگي تعريف ميشود. اما به اشتباه سازمان حفاظت محيط زيست و مسوول آن خود را از محيط زيست اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي و نيز محيط زيست فيزيكي منفك كرده است و در بخش محيط زيست طبيعي نيز فقط خود را متولي مناطق چهارگانه ميداند. پس وقتي آقاي كلانتري از صدمات سيلابهاي اخير صحبت به ميان ميآورد، فقط منظورش مناطق چهارگانه حفاظت شده سازمان حفاظت محيط زيست است. البته در مورد آثار و آسيبهاي سيلاب در اين بخش نيز مطالعاتي انجام نشده است. مسلما خواسته جامعه مدني اين است كه اين بخش از خسارات شناسايي و معرفي شوند. خسارت سيلابهاي اخير بايد بر خاك، پوشش گياهي، حيات وحش، اكوسيستمها و زيستگاههاي نه تنها مناطق چهارگانه بلكه در كل حوضههاي سيلابزده، مطالعه و اطلاعات آن ارايه شود. قابل ذكر است كه در شرح خدمات گزارش ملي سيلاب درخواستي رياستجمهوري از دانشگاه تهران نيز اشاره به اين موارد نشده و اين بخش از مطالعات كاملا ناديده گرفته شده است.
تنها اطلاعاتي كه ارايه شده است در مورد گونه در معرض انقراض گوزن زرد در پارك ملي و منطقه حفاظت شده دز و كرخه بوده است. براي مشخص شدن اهميت اينگونه، كمي در مورد آن توضيح نيز ارايه ميشود.
تا نيم قرن پيش تصور ميشد، نسل گوزن زرد كه روزگاري از شمال آفريقا تا ايران ميزيست، براي هميشه منقرض شده است. اما حدود 50 سال پيش بود كه چهار راس گوزن زرد در دز و كرخه مشاهده شدند؛ يك راس نر و سه راس ماده. اين چهار راس زندهگيري شدند تا با حفاظت از آنها، امكان تكثير و بازگشتشان به طبيعت فراهم شود. يك سال بعد در 1343، يك جفت ديگر گوزن زرد در همان منطقه مشاهده و زندهگيري شد تا ايران به تنها زيستگاه گوزن زرد در جهان تبديل شود. پارك ملي و منطقه حفاظت شده كرخه از تپههاي ماهوري و دشتهاي وسيع تشكيل شده است و رودخانه كرخه از ميان آن عبور ميكند. بيشهزارهاي خوزستان به شكل نوار باريكي در دو سوي رودخانههاي دز و كرخه امتداد يافته و يكي از زيباترين مناطق طبيعي ايران را پديد آورده است. اين بيشهزارها هماكنون تحت عنوان پاركهاي ملي دز و كرخه، تحت حفاظت سازمان حفاظت محيطزيست قرار دارد. در گذشته اين بيشهزارها آنچنان انبوه بودند كه يافتن راه و مسير مورد نظرتان به سختي امكانپذير بود و همين بيشهزارها روزگاري زيستگاه شير ايراني بوده است.
به دنبال بارندگي كمسابقه در فروردين ماه، سايتهاي تكثير و پرورش گوزن زرد ايراني در منطقه ميانرود دزفول و پارك ملي كرخه به زير آب رفتند. مديركل حفاظت محيط زيست خوزستان گفت: 2 راس گوزن زرد در ميانرود دزفول، پس از فروكش كردن سيلاب در منطقه حفاظت شده دز مشاهده شدند.حيات وحش پارك ملي و منطقه حفاظت شده دز و كرخه تنها محدود به گونه در معرض خطر گوزن زرد نيست، بلكه اين منطقه داراي گونههاي بومي و ارزشمند ديگري همچون حشرهخور شوش، رودك عسلخوار، گربه جنگلي، خارپشت، روباه، گراز و برخي گونههاي ديگر است كه زيستگاه و آشيانه خود را همانند مردم و احشام منطقه از دست دادند.محيط زيست فيزيكي، علاوه بر خاك و فرسايش شامل رانش و لغزش، منابع آبهاي سطحي و زيرزميني، هوا، زمينشناسي و آلودگي منابع فيزيكي نيز ميشود. به عنوان مثال در سيلابهاي اخير آلودگيهاي ناشي از ورود فاضلابهاي شهري و انواع فعاليتهاي انساني، بر اثر سيلابها پخش شدهاند و از جمله آسيبهاي سيلاب بر محيط زيست هستند. همين طور رسوب مواد ريزدانه در مناطقي كه ميتواند بعدا به ريزگرد تبديل شود نيز در زمره آسيبهاي محيط زيستي هستند. در بخش محيط زيست بيولوژيك، تخريب زيستگاهها، اكوسيستمها، گونهها و جمعيتها از جمله آسيبهاي سيلابهاي اخير بر محيط زيست هستند.
مديرعامل انجمن پايشگران
محيط زيست ايران (پاما)
نبايد ناديده گرفت كه خاك در زمره منابع طبيعي بسيار ارزشمند است و ايجاد يك سانتيمتر خاك در شرايط اقليمي ايران حدود 400 سال به طول ميانجامد و شسته شدن خاك سطحي مملو از مواد مغذي در كشور ايران كه رتبه اول فرسايش خاك در جهان را دارد خود فاجعه بزرگي است. اما نتوانستيم اين گنجينه گرانبهاي خود را كه موهبت سرزمين مادري ما بود، محافظت كنيم