كتابخانه
كهنترين سروده ايراني
گاتاها يا گاهان يا گاتها (اوستايي: گاثا، سانسكريت: گاثا، پهلوي: گاسان، گاهان) سرودهاي است كه از ديرباز از سخنانِ زرتشت اسپنتمان دانسته ميشده است و در برگيرنده پيام و آموزشهاي وي و بنيادِ مزديسنا است و كهنترين و سپنتاترين بخشِ كتابِ اوستا شمرده ميشود. گاتها (اوستايي) جمعِ گات به معناي سرود است كه در زبان پهلوي به گاث (گاس) تبديل شده و در زبان پارسي گاه گفته ميشود. ردپاي اين واژه در دستگاههاي موسيقي امروز ايراني به جاي مانده است. همانند سهگاه و چهارگاه.زبانِ گاتها، گاتي يا اوستايي كهن است كه به گروهِ زبانهاي ايراني كهن متعلق است و زيرشاخه خانواده خاوري زبانهاي هندواروپايي و شرق ايران است. زبانِ اين بخش به كهنگي زبانِ ريگ ودا كتابِ مذهبي هندوان آريايي است و پيشينه آن-دستِكم- به ۸ قرن پيش از ميلاد ميرسد. بيشترِ آنچه از اوستاي گاهاني فهميده ميشود-هم از نظر واژگان و هم دستوري- تنها به خاطر همين خويشاوندي اوستاي گاتي با زبان سانسكريت ودايي است. گاتها براي نخستين بار در سده هجدهم به همتِ اوستاشناسان اروپايي شناسايي شد. به گفته ويليام ملاندرا:«گاتها در مقايسه با ادبيات ساير اديان مشرقي شايد مبهمترين و پرابهامترين سرودهها باشند. تقريبا هر بند از گاتها آماده چندين تفسير است.»«گاتهاي زردشت» توسط مارتين ل. وست به انگليسي ترجمه سپس توسط خشايار بهاري به فارسي برگردانده شده است. «گاتهاي زردشت» با ترجمهاي نوين توسط انتشارات فرزان روز منتشر شده است.
گريبايدوف در تهران
كتاب ديپلماسي و قتل در تهران به ما ميگويد كه الكساندر سرگئي ويچ گريبايدوف از نوع روشنفكراني بود كه در صف غرب ستيزان ايستاده بود. روشنفكري گريبايدوف تنها در اين حد به منصه ظهور ميرسد كه كتابخانه اردبيل پس از چپاول به كجا برود؛ «گريبايدوف كه مقدمات حمل كتابخانه را فراهم كرده بود، اصرار داشت كه آن مجموعه را به آكادمي علوم سنكوفسكي انتقال دهند و نه به كلكسيون امپراتوري، جايي كه همه بيسوادند». رفتار هيات روسي كه گريبايدوف ديگر در راس آن قرار گرفته بود، پس از جنگ با ايرانيان چنان تحقيرآميز بود كه وقتي از تبريز به تهران حركت ميكرد، خوراك مورد نياز هيات همراه خود را از روستاهاي سر راه تامين ميكرد.ديپلماسي و قتل در تهران نوشته لارنس كلي با ترجمه غلامحسين ميرزا صالح توسط انتشارات «نگاه معاصر» منتشر شده و همچنان در دسترس علاقهمندان قرار دارد .
ديپلمات آلمان در جنوب ايران
ويلهلم واسموس ديپلمات آلماني بود. در سال ۱۹۱۴ قرار بود واسموس با عنوان سفير كبير به مصربرود كه اين سفر به خاطر آغاز جنگ جهاني اول در بين راه متوقف شد و او به عجله به برلين بازگشت تا اطلاعات خود را درباره ايران در اختيار دولت قرار دهد. او در دوره جنگ جهاني اول سعي در دامن زدن به مبارزات عليه سياست بريتانيا در جنوب ايران داشت. «ويلهلم واسموس همراه دليران تنگستان» كتابي است كه بر اساس مدارك موجود در پرونده اداري ويلهلم واسموس در وزارت خارجه آلمان و ساير اسناد رسمي قابل دسترس درباره فعاليتهاي واسموس (گزارشها، تلگرامها، نامهها و ...) كه در آرشيو سياسي وزارت خارجه نگهداري ميشود و همچنين نوشتههاي شخصي به جامانده از او تدوين شده است. در اثناي جنگ جهاني اول امپراتوري آلمان تلاش ميكند مردم هند ــ بهويژه مسلمانان شبهقاره ــ را به قيام عليه استعمار بريتانيا برانگيزاند. اما پروژه بزرگ «عمليات افغانستان» شكست ميخورد و ناكام ميماند. در اين گيرودار در گوشه دورافتادهاي از ايران، در حاشيه خليجفارس، جنبشي كوچك اما ديرپا عليه نيروهاي متجاوز انگليس در جريان است. در چنين اوضاعي واسموس، اين روستازاده اهل شمال آلمان به اين جنبش ميپيوندد.ويلهلم واسموس در بوشهر با شروع جنگ جهاني اول در به راه انداختن شورشهايي عليه منافع بريتانيا كوشش كرد. واسموس پس از پايان جنگ اسير نيروهاي بريتانيا شد. پس از آن به آلمان بازگشت و بر آن شد كه خود به جنوب ايران بازگردد و به وعدههاي خود عمل كند كه موفق نشد. «ويلهلم واسموس همراه دليران تنگستان» نوشته هندريم گروتروپ با ترجمه جواد سيد اشرف توسط انتشارات ققنوس منتشر شده است.