ديپلماسي شخصي ترامپ
تيلرسون، وزير خارجه وقت چند ساعت قبل از اعلام اين خبر در اتيوپي گفته بود كه «راهي طولاني» تا مذاكره مستقيم با كره شمالي باقي است. وي كمي بعد در جيبوتي گفت كه «اين تصميمي است كه رييسجمهور خود گرفته است.» اعلام تصميم ترامپ در 19 دسامبر 2018 براي خروج نيروهاي امريكايي از سوريه متحدان امريكا، اعضاي كنگره و حتي اعضاي تيم امنيتي او را غافلگير كرد. طي يك هفته قبل، مقامات ارشد ذيربط مانند جيمز جفري، نماينده امريكا در امور سوريه، مكگرك، نماينده امريكا در مبارزه با تروريسم، و سخنگوي وزارت خارجه امريكا همه بر ادامه حضور نيروهاي امريكايي در سوريه تاكيد كرده بودند. بولتون در ماه سپتامبر گفته بود كه «مادامي كه نيروهاي ايراني خارج از ايران حضور دارند، نيروهاي امريكايي در سوريه باقي خواهند ماند.» ماتيس، وزير وقت دفاع نيز در آگوست گذشته از ضرورت ادامه حضور سربازان امريكايي در سوريه و حتي تقويت آن سخن گفته بود. همين اقدام ترامپ، كاسه صبر جيمز ماتيس، وزير دفاع را لبريز كرد و موجب استعفاي او در روز بعد شد. تصميمات متعدد ديگر ترامپ از جمله اعلام غيرمنتظره توقف رزمايشهاي نظامي با كره جنوبي در مصاحبه به همراه رهبر كره شمالي در سنگاپور و اصرار به قرار دادن سپاه پاسداران در ليست گروههاي تروريستي در 12 فوريه 2017 در حالي كه تركيب تيم امنيتياش متفاوت بود، از ديگر نمونهها در اين رابطه است.
2- شيوه خاص دونالد ترامپ- ديپلماسي ترامپ از كانالهاي سنتي مانند «كميته اصليها» و وزارت خارجه و ... اعمال نميشود. او حسهاي دفعتي و غريزياش را مبناي كار قرار ميدهد. در اين رابطه، مثالهايي مانند ديپلماسي از طريق توييتهاي صبحگاهي، بلاتصدي گذاشتن بسياري از پستهاي بالا در وزارت خارجه و كاهش 30 درصدي بودجه آن، بلاتصدي گذاشتن وزارت دفاع طي 5 ماه گذشته و ... قابل توجه است.
3- وارونه كردن روندهاي ديپلماتيك - به طور معمول تلاش براي نيل به توافقي بين دو كشور از سطوح كارشناسي و مقامات مياني آغاز و در صورت پيشرفت كار، سران با هم ملاقات و توافق را نهايي ميكنند. اما ترامپ دوست ندارد موفقيتي را با زيردستانش شريك شود. او ميخواهد به هر قيمتي تنها خود در مركز توجه بوده و به عنوان نابغه و قهرمان جلوه كند.
4- لجاجت و كينهتوزي نسبت به دولت اوباما و ميراث او - اين امر شايد دليل اصلي شدت دشمني او با برجام است كه از ابتداي مبارزات انتخاباتي او نمود بيروني داشت و همچنان انگيزه اصلي او براي مخالفت با برجام است. مخالفت سرسختانه او با بيمه درماني اوباما و بسياري ديگر از اقدامات دموكراتها نيز در اين رابطه قابل توجه است.
5- غلبه خصلت نمايشي بر خصلت محتوايي- ترامپ به عنوان كسي كه حضورش در سپهر عمومي را از يك نمايش تلويزيوني آغاز كرده، بيشترين اهميت را به ابعاد نمايشي اقداماتش ميدهد. اين يك خصيصه پوپوليستي است كه در ديگر پوپوليستها نيز وجود دارد.
6- تمركز افراطي بر پايگاه راي - او بسيار بيشتر از پيشينيان خود در همه مقاطع بر جذب و حفظ پايگاه راي خود متمركز بوده و برخلاف ديگران اين امر را به عرصه سياست خارجي نيز كشانده است.
اين ويژگيها به اضافه خصايص پوپوليستي رنگي ويژه به سياست خارجي ترامپ داده و موجب شده تا بسيار متفاوت با پيشينيان عمل كند و از جمله مخالف ديپلماسي محرمانه باشد. پيشنهاد ترامپ براي مذاكره با رهبران ايران كه نخست در 31 جولاي 2018 با قيد «بدون پيششرط» و «در هر زمان كه ايران بخواند»، مطرح شد و تكرار اخير آن در چارچوب همين «ديپلماسي شخصي» و بدون مشورت با تيم امنيتياش صورت گرفته و ميتواند دليل استقلال راي او در برابر اين تيم باشد. نقش افراد تندرويي نظير بولتون و پمپئو بيشتر از اين جهت مهم است كه مانند نفرات قبلي مانعي در برابر برنامههاي او نيستند و سمت تاريك و تباه او را تقويت ميكنند.
راه جديد گفتوگو با ترامپ
ميگويد كه سلاح هستهاي نداشته باشيم، خب اينكه پيشتر حل شده است، مگر آنكه بگويد من آن را قبول ندارم و آن طور كه من ميخواهم بايد بپذيريد كه اين هم بلاموضوع كردن گفتوگوست، زيرا ترامپ جانشين دولت پيشين و وارث تعهدات آن است و هيچ دولتي نميتواند تعهدات دولت پيش از خود را با اين استدلال نقض كند. اين كار نافي هر نوع گفتوگويي است، زيرا فردا با همين استدلال ميتواند زير توافقات خودش نيز بزند. ترامپ اهل گفتوگو نيست، اهل نمايش است، همانطور كه با كرهشمالي انجام داد و يك نمايش بيمحتواي چند ساعته اجرا كرد و تمام. درباره مشكلات با مكزيك نيز همين طور رفتار ميكند. حتي با متحدانش نيز گفتوگو نميكند، بلكه دستور ميدهد و يكسويه عمل ميكند. خروجش از پيمان پاريس نيز همين گونه است. با اين حال در رابطه با ايران از يك جهت در موضع برتر قرار گرفته است و آن اينكه در سخن اظهار آمادگي براي گفتوگو ميكند، گو اينكه منظورش از گفتوگو، گفتن او و شنيدن ديگران است ولي مردم لزوما چنين برداشتي ندارند. از اينرو بايد براي خارج كردن او از اين موضع؛ پيشنهادي جدي ارايه كرد، در اين باره ايده زير را پيشنهاد ميكنم. براي خلع سلاح ترامپ، ايران پيشنهاد كند كه نيازي به گفتوگوي رو در رو در اتاقهاي بسته نيست، توييتر بهترين وسيله است. پايه گفتوگو را همين آخرين جمله ترامپ قرار دهند. طرف ايراني ميتواند رييسجمهور باشد. گفتوگو در فضاي عمومي شكل بگيرد. در حال حاضر نيز عملا اين نحوه گفتوگو وجود دارد ولي سازماننيافته و غيرمعين است. ميتوان قرار گذاشت كه هر يك از دو طرف در ساعت معيني از روز نظرات خود را در قالب يك رشته توييت منتشر كند و طرف ديگر نيز فردا يا پسفرداي آن در همان ساعت با رشته توييت خود پاسخ دهد و اگر هم خواست نظرات جديدي را طرح كند. اين نوع گفتوگو ميتواند جديد و نوآورانه باشد و مورد استقبال جهاني نيز خواهد بود. همه چيزها شفاف و روشن و مستند بيان ميشود. حضور در چنين گفتوگويي براي ايران هيچ هزينهاي ندارد. اين گفتوگو براي افكار عمومي ايران و جهان بسيار مفيد است و حتي گمان ميكنم براي افكار عمومي امريكاييها نيز اثر مثبت دارد. از همه مهمتر اينكه ابتكار عمل را از دست ترامپ ميگيرد و او نميتواند مدعي شود كه بايد حضوري يا تلفني و خصوصي گفتوگو شود. ايران چيزي براي پنهان كردن ندارد. اميدوارم اين پيشنهاد مورد توجه مسوولان ايراني قرار گيرد.