چندي پيش آييننامه جديد «درجهبندي سني فيلمهاي سينمايي» از سوي سازمان سينمايي ابلاغ و مقرر شد از تاريخ 10 ارديبهشت تمامي سينماها، تهيهكنندگان و پخشكنندگان از اين قانون تمكين كرده و محدوديت سني براي فيلمها لحاظ كنند. اما چگونگي اجرايي شدن اين قانون در سينماها از ديرباز تاكنون ميان اهالي سينما محل اختلاف بوده و عدهاي از اساس معتقدند قانون «درجهبندي سني فيلمهاي سينمايي» در سينماهاي ايران محلي از اعراب ندارد. به همين بهانه نظر طهماسب صلحجو (منتقد و كارشناس سينما) را جويا شديم كه پيش روي شماست.
از هفته گذشته قانون درجهبندي سني براي فيلمها در سينما به مرحله اجرا درآمده است. به عنوان منتقد و كارشناس سينما نظر شما درباره اين محدوديت چيست؟
من معتقدم درجهبندي سني فيلمها بيشتر در كشورهايي رواج دارد كه سينما رفتن و فيلم ديدن مساله مردم آن كشور باشد و براي مردم امر جدي تلقي شود. اين يعني مردم بخشي از اوقات خود را در سينما سپري ميكنند و فيلم ميبينند. سينما رفتن جزو عادات، سرگرمي وتفريح مردم به حساب ميآيد. حالا پرسش اينجاست مگر سينماي ايران چقدر مخاطب دارد كه ما براي آنها درجهبندي سني قائل ميشويم؟ اينكه ميگويند از جمعيت 80 ميليوني كشور در سال گذشته نزديك به 20 ميليون نفر به سينما رفتند معنايش اين نيست كه 20 ميليون نفر دقيقا به سينما رفتند.
نزديك به شش ميليون مخاطب فيلمها بودند.
حتي ممكن است كمتر از شش ميليون نفر هم باشند. حالا شما در نظر بگيريد از اين 6 ميليون نفر چند درصد آنها نوجوان و كودك هستند و چقدر خانواده به تماشاي فيلمها مينشينند. ديگر خودمان ميدانيم كه جمعيت زير 12 سال ايران معمولا مخاطب فيلمها در سينما نيستند. معمولا مخاطبان سينما را افراد بالاي 18تا 20 سال تشكيل ميدهند. پس درجهبندي سني براي چه كساني صادر ميشود ؟ براي كساني كه مخاطب سينماي ايران نيستند؟ ضمن اينكه مطمئن باشيد بچهاي كه خانهاش نزديك سينما باشد قطعا فيلم دلخواه خود را در سينما ميبيند و اگر اين محدوديت سني را براي كودكان هم در نظر گرفته باشيم به اين نكته اهميت دهيم كه آنها در هر صورت فيلم مورد علاقهشان را ميبينند. رشد و پيشرفت تكنولوژي باعث شده امروز همه نوع فيلمي به راحتي در اختيار و دسترس قرار ميگيرد. پس به لحاظ آسيب اجتماعي هم اين نسخه مسوولان سينمايي جوابگو نيست و نتيجهاي نخواهد داشت.
البته در سالهاي دور هم درجهبندي سني فيلمها در سينماي ايران انجام ميشد.
بله. اين قانون سابقه قديمي در سينماي ايران دارد و در مقطعي حتي شامل فيلمهاي خارجي كه در ايران فرصت نمايش پيدا ميكرد هم ميشد و جالب اينجا بود كه به جاي پيشگيري كاركرد تبليغاتي داشت؛ براي اينكه مخاطب را به سالن دعوت ميكرد. يعني سازندگان فيلمها و پخشكنندگان از اين قانون براي جذب تماشاگر استفاده ميكردند چون باعث ميشد كنجكاوي تماشاگر تحريك شود و براي تماشاي فيلم عجله كند. در حال حاضر هم اينگونه است. يك وجه ردهبندي سني فيلمها خودبهخود مخاطب براي فيلمها جذب ميكند.
درجهبندي سني كه اخيرا سازمان سينمايي براي فيلمها در نظر گرفته درباره محتواي برخي فيلمهاي كمدي هم هست كه خانوادهها به صورت دسته جمعي به تماشاي اين نوع فيلمهاي كمدي مينشستند.
موافق نيستم . براي اينكه اين قانون، بيشتر حالت رفع تكليف دارد. از آنجايي كه نهادهاي مختلف از سياسي گرفته و غيره به مسوولان سينمايي درباره چگونگي ساخته شدن برخي فيلمها اعتراض ميكنند آنها اين قانون را براي رفع تكليف وضع كردند تا بگويند ما به خانوادهها هشدار داديم كه به تماشاي اين نوع فيلمها ننشينند.
ذكر اين نكته ضروري است كه برخي فيلمهاي با موضوع اجتماعي هم حاوي خط قرمزي است كه تماشاي آن به خانوادهها به صورت دسته جمعي توصيه نميشود و با درجهبندي سني به خانوادهها اين نكته گوشزد ميشود.
اجازه بدهيد من اينجا از شما سوال بپرسم. آيا وقتي خانوادهاي به صورت دروني دچار اختلاف و دعوا و مرافعه ميشوند كلمات ركيك بين اعضاي خانواده رد و بدل نميشود؟ آيا خانوادهها به هم بد وبيراه نميگويند؟ باور كنيد بد دهني و نكات خط قرمزي بسيار فجيعتر از آنچه در فيلمها ميبينيم در سطح جامعه و بين خانوادهها رواج دارد. براي شما مثالي ميزنم؛ چند روز پيش از خياباني رد ميشدم كه ديدم دختر و پسري در خيابان با هم گلاويز شده بودند و بدترين فحشها را به هم ميدادند. حتي دختر از كلمات بسيار شرمآوري استفاده ميكرد كه باعث خجالت بود. از صحبتهايم به اينجا ميخواستم برسم كه در سطح جامعه ما خطاها، بسيار زيادتر از آن چيزي است كه ما در فيلمهايمان ميبينيم. با كوچكترين صداي بوقي مردي بر سر صاحب ماشين نعره ميكشد و داد و بيداد و درگيري در خيابان راه ميافتد كه جاي تعجب دارد. ميخواهم بگويم چنين بياخلاقي در سطح جامعه به كرات رواج دارد.
حرف شما كاملا متين. آيا قبول داريد سينما نبايد پردهدري كند؟ سينما به لحاظ گستردگي نبايد عريان مسائل جامعه را به مخاطب نشان دهد و از قبح ماجرا بكاهد. شايد يكي از ويژگيهاي درجهبندي سني فيلمها همين نكته باشد كه مسائل به صورت گسترده مطرح نشود.
ولي من معتقدم نبايد تمام خطاها و اشتباهاتي را كه در جامعه وجود دارد به گردن سينما انداخت. قانون درجهبندي فيلم در كشورهاي غربي و اروپايي اجرا ميشود براي اينكه كودك يا نوجوان از ديدن برخي صحنهها حالش بد ميشود، براي اينكه بعضي صحنهها به لحاظ روانشناسي براي كودكان و جوانان خطرناك است وگرنه آنچيزهايي كه ما در سينماي ايران ممنوع كرديم بچههاي اروپايي به وضوح در خيابانها ميبينند. قانون درجهبندي تعريف و ساختار خود را دارد. به نظر من درست نيست هر اشتباهي كه در جامعه ديده ميشود آن را به گردن سينما بيندازيم. در آخر اين نكته را بگويم كه روا نيست به مردم و مخاطبان انگ بدسليقه بودن بزنيم و بگوييم آنها دچار ابتذال سليقه شدهاند. مطمئن باشيم مردم اگر خلافي در سينما ببينند از آن استقبال نميكنند. آن چيزي كه مطابق نظرشان باشد ميپذيرند و دوست دارند.