شاعر سنتور
كيوان ساكت
يكي از چهرههاي تاثيرگذار در موسيقي ايراني به ويژه در ساز سنتور و آهنگسازي براي اين ساز، بدون ترديد استاد فقيد پرويز مشكاتيان است كه به درستي ميتوان ايشان را شاعر سنتور نام نهاد. من بسيار خرسندم كه سالها پيش بر اثر يك اتفاق ديدار در مشهد با استاد مشكاتيان به طور حضوري آشنا شدم.
پس از مدتي ايشان بنده را به گروه عارف دعوت كردم و تا زمان حيات او در كنارش بودم و به عنوان سوليست گروه عارف در كنار اين استاد بزرگ ايفاي نقش كردم. در اين سالهاي بودن در كنار ايشان، ويژگيهايي را ديدم كه ميتوانم بگويم كمتر هنرمندي را ميتوان يافت كه داراي چنين ويژگيهايي باشد. تسلط ايشان به ريتم، درك عميق و ظريف پيچيدگيهاي رديف موسيقي ايراني، خلاقيت و آمادگي استثنايي دست و پنجه به گونهاي كه حتي بعد از مدت زيادي ساز نزدن به مجرد آنكه دست به ساز ميزد مانند كسي بود كه ساعتها تمرين كرده است. تمام اينها در كنار تسلط استثنايي ايشان به شعر و ادبيات، تاريخ و فرهنگ ايران، عشق به ايران و در كنار آن نبوغ آهنگسازي و درك هنري و زيباييشناسي، از ايشان چهرهاي ساخت كه گمان نميكنم به اين زوديها در عرصه موسيقي ايران تكرار شود و شايد اصلا بايد گفت تكرار نشدني بود.
جالب اينجاست كه بعد از حبيب سماعي تنها كسي كه سنتور را خيلي گسترش داد و شاگردان بسياري به سبك او تاسي ميكردند، استاد بزرگ موسيقي، استاد فرامرز پايور بود اما استاد مشكاتيان شيوه و سبك ويژه خود را در جملهپردازي و آهنگسازي و نواختن سنتور داشتند. استاد پايور با تمام سختگيري كه داشتند به مشكاتيان احترام خاصي ميگذاشتند و به ايشان علاقهمند بودند.
آثاري كه مشكاتيان در طول دوره فعاليت هنري خويش ساخته، همگي الهامبخش هنرمندان زمان خود شده است. چه نوازندگان سنتور و چه ديگر آهنگسازان. بسياري از او الگوبرداري كردند و خيلي از آهنگهايي كه ميشنويم كه ديگر نوازندگان سنتور مينوازند الگوبرداري شده از آثار مشكاتيان بزرگ است.
من تولد اين مرد بزرگ را به جامعه هنري ايران فرخباد ميگويم.