• 1404 شنبه 20 ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 4380 -
  • 1398 شنبه 11 خرداد

گفت‌وگو با پروين سلاجقه به مناسبت انتشار مجموعه داستان «برفابه‌ها»

بعضي‌ها اجازه شنيده شدن صداهاي تازه و علمي را نمي‌دهند

رسول‌آباديان

 

 

پروين سلاجقه، همواره به عنوان چهره‌اي پركار در زمينه ادبيات فارسي در محافل دانشگاهي و بيرون‌ از آن مطرح ‌است؛ يك فعال فرهنگي كه همزمان در چند زمينه مانند ادبيات كودك‌ونوجوان، بزرگسال، نقد ادبي، سرايش شعر و حضور در تركيب داوري چند جايزه ادبي حضور دارد. سلاجقه در اين گفت‌وگو از علايق ذاتي خود به اين حوزه‌ها گفته و از كارهاي در دست انتشارش.

ضمن عرض تبريك به مناسبت انتشار كتاب «برفابه‌ها»، اجازه بدهيد اولين پرسش را از همين اثر شروع كنيم. تا جايي كه اطلاع داريم، استقبال از تازه‌ترين كار شما و اولين مجموعه داستان‌تان در نمايشگاه كتاب امسال بسيار خوب بوده. از اين كتاب بگوييد و حال و هوايش.

سپاس. خوشحالم از اين خبر خوب شما و قدردان از استقبال خوب مخاطبان از مجموعه داستان به هم پيوسته «برفابه‌ها». اين مجموعه شامل ٩ داستان است به نام‌هاي: ما سه نفر، لاوسيت، نورا، ليلي، بام تهران، قطار، بچه، مهلا و داستاني به نام نهمي. ساختار دروني اين داستان‌ها به گونه‌اي سامان يافته كه هر يك از آنها در عين اينكه مستقل است، به نحوي به داستان‌هاي ديگر مرتبط مي‌شود. در اين زمينه بايد بگويم كه اين شكل به هم پيوسته در شروع كار، به هيچ‌وجه، در طرح هر داستان يا در كل مجموعه، قابل پيش‌بيني يا برنامه‌ريزي شده نبود اما در فرآيند نوشتن داستان‌ها اتفاق افتاد. اولين داستاني كه براي اين مجموعه نوشته شد، داستان «لاوسيت» است كه در حدود سال ١٣٩٣ طرح اوليه آن با صحنه حضور راوي در باغ موزه پارك قيطريه نوشته و بعدها به مرور بقيه قسمت‌هاي آن تكميل شد. دومين داستان، «مهلا» است كه براي نوشتن هفت صفحه از آن بيشتر از شش ماه كار كردم ولي چون از آن راضي نبودم چند بار پاره و از نو نوشته شد در يك فرآيند تدريجي. سومين داستان، «ما سه نفر» است كه بعدا در تدوين نهايي، در سرآغاز اين مجموعه قرار گرفت و نوعي پيوند فرميك و محتوايي را در گفت‌وگو با برخي ديگر از داستان‌ها و به طور خاص با داستان پاياني مجموعه يعني «نهمي» ايجاد كرد و همين طور بقيه داستان‌ها. ويراست اول اين مجموعه با هشت داستان در ميانه سال ١٣٩٦ تمام شد اما در بسياري از موارد هنوز چيزي نبود كه مي‌خواستم و نياز به كار و ويرايش چندين و چندباره داشت. اين بود كه در همين سال ويرايش دوم داستان‌ها را شروع كردم و اين ويرايش حدود يك سال طول كشيد و در ميانه كار براي مدتي عازم سفر شدم. بخشي از ويرايش دوم در همانجا انجام شد و در همان سفر بود كه داستان «نهمي» طرح اوليه‌اش نوشته شد. بعد از بازگشت، كار را براي اديت به آقاي كاظم فرهادي سپردم و چند ماهي نزد ايشان در دست ويرايش بود و بعد از ويرايش دقيق و نكات ارزشمندي كه گوشزد كردند، دوباره كل مجموعه را با وسواس زياد بازخواني و ويرايش كردم كه باز هم چند ماه طول كشيد و نتيجه همه اين مراحل، مجموعه داستان «برفابه‌ها» است كه اكنون به همكاري نشر ثالث منتشر شده است.

يكي از دغدغه‌هاي شما در وضعيت نه‌چندان مطلوب نقد ادبي، پرداختن به همين مقوله است و چند كتاب هم در اين زمينه در نقد شعر و داستان منتشر كرده‌ايد. به گمان شما نقد ادبي چرا ديگر آن رونق سابق را ندارد و چگونه مي‌توان اين حوزه را يك بار ديگر احيا كرد؟

نقد ادبي به مفهوم امروزي هيچ وقت در ايران رونق درستي نداشته كه الان از آن رونق دورافتاده باشيم، بلكه نقد ادبي معاصر، درست به اندازه داستان‌نويسي به مفهوم مدرن در ايران، مقوله جديدي است كه هنوز براي شكل گرفتن و جاافتادن راه درازي در پيش دارد تا راه خود را از انتقاد و عيب‌جويي، معرفي كتاب، نقد زندگينامه‌اي و اخلاقي و تعارف و بده‌بستان جدا كند. از طرفي بايد مقاومت گروه‌ها و افرادي كه خود را بي‌دليل، صاحب سرقفلي در اين زمينه مي‌دانند و به جريان‌هاي تازه راه نمي‌دهند، نيز در نظر گرفت. فراموش نكنيم كه اين وضع تابعي از وضعيت موجود ما در همه زمينه‌هاست و از قضا همين گروه‌ها و افراد سال‌هاست مهم‌ترين پايگاه‌هاي فرهنگي از جمله صفحات ادبي و فرهنگي روزنامه‌هاي مهم را در اختيار دارند و ريش و قيچي دست خودشان است. مسلما اجازه به گوش رسيدن صداهاي تازه و علمي را نمي‌دهند و سال‌هاست كه اين وضع ادامه دارد. در داستان‌نويسي و شعر هم همين طور است. همه‌ چيز در دست جريان‌هاي محفلي است. به همين دليل نقد ژورناليستي صداي مسلط به اصطلاح نقد ادبي در ايران را در اختيار دارد و صدايش گوش همه را كر كرده است. مساله بعد نابساماني وضعيت دانشگاه‌ها در اين زمينه است و بي‌سروساماني در تاسيس رشته مستقل نقد ادبي. اگر اين اتفاق مي‌افتاد در آينده و چه‌بسا حال، قضيه رنگ ديگري مي‌گرفت.

يكي از بحث‌هايي كه در محافل مطرح مي‌شود، اين است كه مطالعه آثار كلاسيك آن‌گونه كه بايد و شايد در ميان نسل جديد جريان ندارد. به گمان شما چگونه مي‌توان نسل جديد را نسبت به آثار پيشينيان داستان‌نويسي آشنا كرد و از اين طريق به رونق ادبيات داستاني معاصر افزود؟

بيشترين دليلش رواج كتاب‌سازي در ايران است كه بازار كتاب را پر كرده است از نوعي انبوهي سردرگم. اين انبوه‌سازي در بازار كتاب اجازه روان بودن انرژي‌هاي سالم را نمي‌دهد. بيشتر خوانندگان در اين بازار انبوه، انتخاب كتاب براي‌شان دشوار است. گاهي به نظر مي‌رسد چاپ و انتشار كتاب به هر قيمتي در ايران تابع نوعي چشم و هم‌چشمي عجيب شده است مثل تقليد در مدل اتومبيل و يخچال و مبلمان با عمل زيبايي كه كلكسيون اظهار وجود بعضي‌ها را كامل مي‌كند. به همين دليل كميت عجيب توليد كتاب، جلوي ديده شدن كتاب‌هاي باكيفيت را كه بخش اعظم‌شان آثار درجه اول كلاسيك است، گرفته است. به نظرم ما اين وضعيت را در هيچ جاي ديگري از جهان نداريم. در اين ميان نقش رسانه‌ها و تلويزيون و راديو و مدارس و دانشگاه‌ها و همچنين خانواده‌ها را بايد در نظر گرفت در جهت ندادن ذهن كودكان و جوانان به سمت و سوي مطالعه آثار مهم داستاني كلاسيك.

احساس مي‌كنم زود از اثر تازه شما عبور كرديم. براي‌مان بگوييد كه داستان‌هاي مجموعه «برفابه‌ها» حول محور چه تم‌هايي خلق شده‌اند؟

اولين داستاني كه براي اين مجموعه نوشته شد، «مهلا» بود با درونمايه‌اي برگرفته از رنج مهاجرت، اندوه ناشي از خشونت و اشغال سرزمين، عشق ويران شده و آسيب‌هاي حاصل از آن. مكان اصلي داستان در تهران است و رفت‌وآمد ذهن شخصيت‌ها و رخداد‌ها در دو جغرافياي ايران و افغانستان اتفاق مي‌افتد. دومين داستاني هم كه نوشته شد، تم اصلي‌اش مهاجرت و آسيب‌هاي روحي حاصل از آن و عشق است كه مكان آن در آلمان است و رفت و برگشت راوي و شخصيت‌ها بين ايران و آلمان. داستان‌هاي ديگر هم با درونمايه‌اي از عشق، اجتماع، سياست، مشقت‌هاي عشق و تنهايي و مهاجرتند. يكي از مهم‌ترين ويژگي‌هاي برفابه‌ها اين است كه اين داستان‌ها در ساختار كلي كتاب، در هم گره خورده‌اند و تقريبا شخصيت اصلي مشترك دارند و چند شخصيت ديگر هم در هيات‌هاي مختلف در همه آنها حضور دارند و به طور مكرر در كل اثر، در حال رفت و آمد هستند و در نهايت طرحي رمان‌وار را رقم زده‌اند. البته همان‌طور كه اشاره شد، اين تكنيك به هيچ‌وجه تعمدي نبوده و در روند كار نوشتن به اين شكل درآمد. زمان تقويمي كليه داستان‌ها در همين چهل و اندي سال اخير است، يعني كمي قبل از انقلاب ايران تا همين امروز.

كار ديگري در زمينه داستان‌نويسي در دست نوشتن يا انتشار داريد؟

بله، مدتي است كه طرح اوليه نوشتن يك رمان را در دست اجرا دارم اما از آنجا كه چند كار ديگرم در زمينه نقد و نظريه و يك فرهنگ در نشانه‌شناسي است، همين الان در دست چاپ و آماده‌سازي براي انتشارند، مدتي بايد در خدمت آنها باشم اما براي نوشتن اين رمان نياز به وقتي دارم كه براي مدتي فقط به همان اختصاص يابد، فارغ از بقيه مسائل. اميدوارم اين فرصت به زودي فراهم شود.

شما تجربه‌هايي هم در زمينه كتاب‌هاي گويا داريد. به نظر شما اين‌گونه كتاب‌ها نشان‌دهنده دور شدن جامعه از خواندن كتاب است يا دلايل ديگري دارد؟

بخشي از اين قضيه مي‌تواند همين باشد كه شما مي‌فرماييد. به هر حال با توجه به گسترش امكانات فضاي رسانه‌اي و نشر كتاب‌هاي صوتي، نوع ديگري از امكان ارايه آثار ادبي به وجود آمده و در دسترس است. البته بسياري از اين كتاب‌ها، اجراي صوتي همان متن‌هاي نوشتاري است كه دو جنبه مثبت و منفي دارد: جنبه مثبت آن اين است كه دسترسي به متن را از طرق ديگري فراهم مي‌كند و جنبه منفي اين است كه ممكن است به ميزان فروش كتاب‌ها و همچنين امر كتابخواني لطمه بزند. يعني ايجاد نوعي اختلال در رابطه شناخته شده و مالوف كتاب و مخاطب. به طور مثال به نظر من تبديل ادبيات داستاني از نوع رمان يا داستان كوتاه به صورت گويا مي‌تواند مناسبات رمان را به نوعي قصه‌گويي يا نقل روايت تقليل دهد، زيرا صداي متن به وسيله يك ميانجي كه همان كتابخوان باشد به گوش مخاطب مي‌رسد اما در خوانش متن‌هاي شاعرانه، به ويژه متني كه با صداي خود شاعر خوانده مي‌شود، به نظر من تجربه‌هاي موفق‌تري در كتاب‌هاي گويا داشته‌ايم. اما اگر نوعي تحقيق ميداني در ميزان موفقيت يا عدم موفقيت توليد اين نوع كتاب‌ها در بين مخاطبان صورت بگيرد و نوعي جامعه آماري تعريف شود براي نتايج آن، مي‌تواند مفيد باشد.

شما در زمينه‌هاي مختلفي كار كرده‌ايد؛ داستان‌نويسي، شعر، پژوهش، نظريه و نقد ادبي و ادبيات كودك و نوجوان. علت اين گستردگي تنوع در آثار شما چيست؟ كدام را ترجيح مي‌دهيد؟

درست مي‌فرماييد. دليل اين تنوع برمي‌گردد به چند مساله: يكي گستردگي دامنه علايق من در ادبيات و ديگر، تحصيلات آكادميك طولاني آن هم به طور تخصصي در رشته ادبيات و از همه اينها مهم‌تر وجه خلاقه‌اي است كه در روح خود سراغ دارم و هميشه فراتر از من پرواز مي‌كند و دورتر از من خيمه مي‌زند و به تعبيري همان روح ناآرام رونده. اين روحيه از كودكي با من بوده است با يك انرژي پيش‌رونده پايان‌ناپذير و محدوديت‌ناپذير و خلاصه اينكه همه اينها باعث شده تا در مسير فعاليت‌هاي خود در عرصه ادبيات به مسائل متعددي بپردازم. همه اين وجوه براي من دوست‌داشتني و شريفند اما با توجه به گذر زمان، هر يك از آنها در جايي خاصيت بروز پيدا مي‌كند. اما اگر از ترجيح يكي بر ديگري بپرسيد، بايد بگويم به نظرم هر چه جلوتر مي‌روم احساس مي‌كنم، علاقه‌ام به وجه نوشتار خلاق، به ويژه داستان‌نويسي روز‌به‌روز بيشتر مي‌شود. هر چند نقد ادبي هم براي من از جمله نوشتار خلاق است اما اولين آثارم را با داستان‌نويسي شروع كردم. هر چند شعر هم از كودكي با تاروپودم آميخته بود. داستان‌نويسي به ويژه در مدتي كه مجموعه «برفابه‌ها» را مي‌نوشتم، برايم تجربه‌اي بي‌نظير و شگفت بود. تجربه‌اي كه به شخم زدن تمامي لايه‌هاي وجودم پرداخت و جنبه‌هاي ديگري از مرا به من نشان داد. جنبه‌هايي عميق در پستوهاي نهان و برآمده از تجربه‌هاي زيسته عيني و ذهني. اين فرآيند را بسيار دوست داشتم و لحظاتي عجيب و باورنكردني را تجربه كردم. الان مدتي است كه دارم به اين مساله فكر مي‌كنم كه بعد از چاپ چند اثر نيمه‌تمامي كه در نقد ادبي و پژوهش دارم به احتمال زياد در آينده‌اي بسيار نزديك، بيشترين وقتم صرف داستان‌نويسي خواهد شد. اين تصميم براي من ايده‌آل است و چند سال است كه ذهنم را به طور جدي مشغول كرده است. در واقع «برفابه‌ها»، شروع كار داستان‌نويسي من است به طور جدي و قرار است، ادامه يابد.

در حال حاضر چه آثاري در دست چاپ و آماده‌سازي داريد؟

در حال حاضر، كتابي به نام «فرهنگ موتيف‌ها و نشانه‌هاي نمادين در شعر سبك هندي» دارم كه حاصل بيشتر از پانزده سال كار جدي است. اين اثر يك فرهنگنامه است كه توسط انتشارات فرهنگ معاصر در دست چاپ است و فكر مي‌كنم مراحل حروفچيني آن رو به پايان است. احتمالا اين آخرين اثر من در حوزه پژوهش ادبي خواهد بود و جدي‌ترين اثرم در اين حوزه بيشتر از هزار صفحه و شانزده فصل و بيشتر از هزار مدخل است. اثر ديگري كه در دست آماده‌سازي دارم براي چاپ، يك كتاب دو مجلدي است كه يك مجلد آن شامل نقد داستان و ديگري نقد شعر است و هر دو مجموعه مقالات من در اين زمينه‌ها در چند سال اخيرند كه براي آماده‌سازي براي چاپ اين دو مجلد نقد چند ناشر اعلام آمادگي كرده‌اند اما هنوز با هيچ‌ يك وارد قرارداد نشده‌ام. كتاب ديگرم كه در دست آماده‌سازي است، سومين دفتر اشعارم است و خلاصه آماده‌سازي طرح رماني كه اشاره كردم.

در مورد ادبيات كودك اثري در دست چاپ نداريد؟

چند سالي است كه در اين زمينه فعاليتي نداشته‌ام اما چند داستان نيمه‌تمام دارم كه متعلق به سال‌هاي گذشته‌اند. شايد روزي فرصتي پيدا كنم در دوباره‌نويسي آنها و شايد هم نه. بيشترين فعاليتم در اين چند سال اخير دو، سه مقاله در زمينه ادبيات كودك بوده و راهنمايي چند رساله و پايان‌نامه دانشجويي در مقطع دكترا و كارشناسي ارشد. اما كتاب از اين باغ شرقي، در نظريه‌هاي نقد شعر كودك و نوجوان چند سالي است كه از طرف وزارت علوم به عنوان كتاب درسي در مقطع كارشناسي ارشد انتخاب شده و در دانشگاه‌هاي كشور تدريس مي‌شود به عنوان دو واحد درسي اصلي اما اين كتاب متاسفانه چند سال است كه ناياب است و به وسيله دانشجويان كپي مي‌شود و كتاب صداي خط خوردن مشق در نقد داستان نوجوان كه كتاب كمك ‌درسي هم هست.

شما داور چند جايزه ادبي هم بوده و هستيد. نظرتان در مورد جوايز ادبي در ايران چيست؟ آيا در رشد كتابخواني و تشويق پديدآورندگان موثرند؟

بله، در سال‌هاي گذشته داور جوايز متعددي در شعر و داستان بوده‌ام ولي در حال حاضر فقط داور هستم در جايزه ادبي مهرگان ادب، هم در مهرگان طلايي براي انتخاب رمان برتر بيست سال مهرگان ادب و هم در مهرگان دوره. به نظر من جوايز ادبي در هر كشوري مي‌توانند نقش بسيار مهمي در پيشبرد امر كتابخواني و كمك به مخاطب براي انتخاب كتاب و همچنين تشويق و بيشرفت سطح نوشتار پديدآورندگان داشته باشند اما به شرطي كه شرايط لازم و كافي در جهت سلامت داوري و اجرا در آنها فراهم باشد.

برگرديم به «برفابه»‌ها، به نظر شما علاوه بر مواردي كه در اول گفت‌وگو در ويژگي‌هاي اين مجموعه داستان گفتيد، چه شاخصه ديگري مي‌توان براي آن در نظر گرفت؟ و بازتاب آن در ديدگاه‌‌هاي مخاطبان چگونه بوده است؟

از چاپ اين مجموعه، حدود يك ماه مي‌گذرد و بايد منتظر بازتاب نظرات و واكنش خوانندگان باشم اما تاكنون كساني كه كل مجموعه يا چند داستان آن را خوانده‌اند واكنش‌هاي بسيار مثبت و بحث‌ها و گفت‌وگوهايي داشته‌اند. بهترين معرفي آن در راديو فرهنگ بود به وسيله كارشناس بسيار ماهر اين برنامه كه بسيار مثبت بود و باعث خوشحالي. به هر حال بايد منتظر نظرات بعدي باشم اما به نظر خودم يكي از ويژگي‌هاي اصلي اين مجموعه، زبان داستاني آن مي‌تواند باشد كه تلاش زيادي كرده‌ام تا به شفافيت و سادگي قابل قبولي برسد و ديگر تكنيك‌هاي روايي در داستان‌هاست كه به طور طبيعي از درون خود متن شكل گرفته و از بيرون بر متن اعمال نشده است به شكل تزييني يا مصنوعي ، و نكته ديگر نوع شخصيت‌پردازي و شروع و پايان داستان‌هاست و در نهايت نوعي پيوند فرميك و محتوايي بين اجزا و عناصر داستان‌ها در كل مجموعه.

شما اشاره كرديد به ويرايش‌هاي متعدد قبل از چاپ براي اين مجموعه. به نظر شما ويرايش يا اديت قبل از چاپ چقدر مي‌تواند در موفقيت آثار تاثير داشته باشد؟

همان‌طور كه اطلاع داريد، در بسياري از كشورهايي كه امروزه صاحب ادبيات درخشاني هستند به ويژه در داستان‌‌نويسي، حتما قبل از چاپ يك اديتور حرفه‌اي در كنار هر اثر حضور دارد و ملاحظات قبل از چاپ اثر در حذف زوايد اثر يا تغييرات لازم، بسيار جدي اعمال مي‌شود. اين اديتورها گاهي سرنوشت آثار را تغيير مي‌دهند البته بيشتر در جهت مثبت. متاسفانه يكي از دلايل ضعف آثار و اتلاف وقت خواننده و صرف هزينه‌هاي زايد به دليل نبودن همين اديتورهاي حرفه‌اي است. در كشور ما بسياري از نويسندگان و ناشران اديتور را با نمونه‌خوان اشتباه مي‌گيرند و در بسياري از موارد حتي متن‌هايي نمونه‌خواني هم نمي‌شوند و فقط با همان نوشتار مولف، بدون كارشناسي سپرده مي‌شوند به دست انتشار و بازار كتاب و نتيجه همين كتاب‌هايي مي‌شود كه گاهي در داوري جوايز از بين پنجاه كتاب يك كتاب به دوره بعدي راه پيدا مي‌كند و در بيشتر موارد زوايد بيشتر از متن اصلي است.


از چاپ اين مجموعه، حدود يك ماه مي‌گذرد و بايد منتظر بازتاب نظرات و واكنش خوانندگان باشم اما تاكنون كساني كه كل مجموعه يا چند داستان آن را خوانده‌اند واكنش‌هاي بسيار مثبت و بحث‌ها و گفت‌وگوهايي داشته‌اند. بهترين معرفي آن در راديو فرهنگ بود به وسيله كارشناس بسيار ماهر اين برنامه كه بسيار مثبت بود و باعث خوشحالي. به هر حال بايد منتظر نظرات بعدي باشم اما به نظر خودم يكي از ويژگي‌هاي اصلي اين مجموعه، زبان داستاني آن مي‌تواند باشد كه تلاش زيادي كرده‌ام تا به شفافيت و سادگي قابل قبولي برسد و ديگر تكنيك‌هاي روايي در داستان‌هاست كه به طور طبيعي از درون خود متن شكل گرفته و از بيرون بر متن اعمال نشده است به شكل تزييني يا مصنوعي، و نكته ديگر نوع شخصيت‌پردازي و شروع و پايان داستان‌هاست و در نهايت نوعي پيوند فرميك و محتوايي بين اجزا و عناصر داستان‌ها در كل مجموعه.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون