تنها راه برونرفت از بحران
انقلاب فرهنگي در فوتبال
علي كربلايي
تنها چند هفته بعد از اتفاقات ناگوار در ورزشگاه آزادي و آسيب ديدن تعدادي هوادار و مامور نيروي انتظامي، ديدار تيمهاي سپاهان و پرسپوليس اينبار در نقش جهان به خشونت كشيده شد. هواداران ميهمان را با زنجير و سنگ كتك زدند، اتومبيل يك عكاس ورزشي را آتش زدند و چشمهاي يك هوادار را از او گرفتند. عكسها و فيلمهايي كه از اصفهان منتشر ميشد، نشاندهنده وضعيت فوقالعاده بود و بسياري نگران بودند اين ديدار و حواشي آن جان هواداري را بگيرد. دليل اين اتفاقات چيست؟ بدون تعارف، جامعه ما عصباني است. هوادار بعد از باخت بايد اندوهگين و مغموم باشد، نه خشمگين، اما گويا تحمل مردم تا حدي پايين آمده است. در چنين شرايطي، وظيفه باشگاهها، نهاد برگزاركننده مسابقات، نيروي انتظامي و حتي نيروهاي اورژانس با شرايط عادي متفاوت است و اهميت نحوه برقراري صحيح ارتباط با هوادار از هر زمان ديگري بيشتر ميشود. اگر تنها يك بار استاديوم رفته باشيد متوجه ميشويد كه هيچكس براي كاري كه آنجا انجام ميدهد به درستي آموزش نديده است و حتي شايد كلمه «به درستي» هم اضافه باشد. نگاهي به اتفاقات چهارشنبه سياه نقش جهان، به ما نشان ميدهد كه چرا بايد به آموزش افراد حاضر در ورزشگاه اهميت بيشتري بدهيم. در ديدار رفت، اشتباه استراتژيك نيروي انتظامي، باعث شد هواداران پرسپوليس در طبقه دوم دقيقا بالاي سر هواداران سپاهان بنشينند و آتش درگيريها شعلهور شود. البته اين اشتباه نيروي انتظامي، تكه اول اين دومينو نبود. مسوولان بليتفروشي، بهطور قطع تعداد بليت بيشتري نسبت به مقدار مجاز اعلام شده فروخته بودند. نيروي انتظامي براي اينكه كسي بر اثر ازدحام جمعيت دچار مشكل نشود، مجبور شد درهاي آن جايگاه را باز كند و اتفاقات بعدي پيش آمد. اكثر كساني كه در ورزشگاهها مسوول تامين امنيت هستند، سرباز هستند؛ سربازاني كه آموزش ويژه و مختص استاديوم نديدهاند. در تمام كشورهاي صاحب فوتبال، ماموران استاديومها، افرادي آموزشديده هستند كه ميدانند در هر شرايطي بايد چطور برخورد كنند. بايد اين واقعيتها را پذيرفت و بعد از آن به فكر راهحل بود. البته پليس، شايد كمترين نقش را در اين وضعيت داشته باشد. در روزهاي منتهي به چهارشنبه، سازمان ليگ با باز كردن بحث 50–50 و عدم انتشار آييننامه در رسانهها حساسيتهاي هواداران اصفهاني را چندبرابر كرد. آنها معتقد بودند اين قانون
من درآوردي است و سازمان ليگ با حمايت از پرسپوليس ميخواهد حق آنها را بخورد. مسوولان سازمان ليگ كه بدون توجه به تبعات حرفهايشان و بدون ارايه مستندات اين وضعيت را به وجود آوردند، حالا هيچ مسووليتي در قبال اتفاقات رخ داده قبول نميكنند. مسوول برگزاري مسابقات، جناب آقاي سعيد فتاحي، در اين فصل ليگ برتر در تحريك هواداران نقشي بسزا داشتند. شايد آموزش ويژه نحوه اعلام خبر و آگاهي از تبعات آن، بتواند در كاهش تنشها در فوتبال ايران نقش داشته باشد، ضمن اينكه كميته انضباطي از سياوش يزداني كه آشكارا بعد از بازي تهديد به خون به پا كردن كرده بود، بهراحتي گذشت و اجازه داد او در اين مسابقه به ميدان برود. بازيكنان حالا ميدانند كه تهديد كردن برايشان هزينهاي در بر ندارد. اينجا ما ميتوانيم نقش عدم آموزش صحيح به كميتههاي فدراسيون و همچنين بازيكنان را به وضوح ببينيم. بازيكنان هر دو تيم بدون توجه به تنشهاي موجود، در زمين مسابقه به تنشها دامن ميزدند. باشگاه سپاهان، با انتشار بيانيهها و مصاحبههاي تند تابش، نقشي انكارناپذير در تحريك هواداران داشت؛ نقشي كه بايد حتما به آن رسيدگي شود. خبرنگاران در توييتر با ترند كردن هشتگ «مطالبه خسارت» ميخواهند تا سپاهان خسارت حادثهديدگان را پرداخت كند. آنها استدلال ميكنند كه اگر باشگاهي بابت رفتار هوادارانش هزينه بدهد، منبعد اقدامات پيشگيرانه بيشتري براي جلوگيري از بروز تنش انجام ميدهد و درنهايت باعث فرهنگسازي خواهد شد. شايد لازم باشد قبل از اينكه كسي را به عنوان مديرعامل انتخاب كنيم، به او كمي در مورد مسووليتهايش هم توضيح بدهيم و او از تبعات صحبتهايش آگاه شود.