انتخابات با طعم استيضاح
احسان شمس
رابرت مولر، بازپرس ويژه پرونده دخالت روسيه در انتخابات امريكا از 22 ماه پيش در مورد دست داشتن روسيه در انتخابات جنجالي رياستجمهوري 2016 ايالات متحده و همچنين شائبه
مانعتراشي رييسجمهور در راه عدالت، تحقيق ميكند و نتايج آن را حدود 40 روز پيش در اختيار وزارت دادگستري قرار داده است. با فشار افكار عمومي و دموكراتها و از همه مهمتر رسانههاي جمعي، مولر بعد از استعفا از وزارت دادگستري، درباره آن گزارش با اصحاب رسانه گفتوگو كرده و برخي نكات را مورد تاكيد قرار داده است. در اين گزارش نكته كليدي وجود دارد كه خود مولر با تاكيد بيشتر به آن پرداخت: «اگر ما اطمينان داشتيم كه رييسجمهور جرمي مرتكب نشده، حتما آن را اعلام ميكرديم. اما قوانين موجود اجازه نميدهد كه رييسجمهور را به دادگاه فدرال بخوانيم». مفهوم مخالف اين جمله آن بود كه ترامپ حداقل از دستكاري روسها اطلاع داشته يا مشخصا در راه تحقيقات سنگاندازي كرده است. اين گزارش در كنار تنشي كه ترامپ با رييس مجلس نمايندگان (نانسي پلوسي) و رييس اقليت دموكرات سنا داشته و جلسه با آنان را بدون توجه رها كرد و رفت، افكار جامعه امريكايي را بيشتر به وجود كاسهاي زير نيمكاسه متقاعد كرده است تا جايي كه در دو روز اخير در شبكههاي اجتماعي، تماما صحبت از استيضاح رييسجمهور است. اما دموكراتها- كه طبيعتا ذينفع اصلي ماجرا هستند- واكنش رسمي خاصي نسبت به موقعيت پيش آمده – يعني استقبال جامعه از استيضاح- نشان نميدهند.
علت را ميتوان در پاسخ برني سندرز- سناتور ارشد دموكرات و نامزد رياستجمهوري در سالهاي 2016 و 2020 كه در يكي از سخنرانيهاي خود ايراد كرده است- يافت. او در پاسخ به يكي از حضار اينگونه ابراز ميدارد:
خانمي از حضار: « چرا دموكراتها استيضاح ترامپ را بر اساس گزارش مولر شروع نميكنند؟»
سناتور سندرز: « نانسي پلوسي كار آساني ندارد. توجه داريد كه اين موضوع يكي از دلايلي است كه او اين كار را نميكند و آن اينكه در اين مورد يك موضوع دوگانه و متضادي وجود دارد و من معتقدم كه ميتوان اين دوگانگي در مقابل هم را حل كرد. اول آنكه اين رييسجمهور يا هر رييسجمهور ديگري، بالاتر از قانون نيست. اين رييسجمهور بايد مورد بازخواست قرار گيرد و من معتقدم كه كميته قضايي بايد مقدمات استيضاح را فراهم كند و باز هم تاكيد ميكنم كه تنها مقدمات آن را و همه ميدانيم كه اين مقدمات استيضاح نيستند بلكه اولين قدم است براي پايان دادن به اين سوال كه آيا ترامپ جرمي انجام داده است يا خير؟ بله ميدانم شما ترامپ را دوست نداريد و من هم همينطور و اين براي استيضاح او كافي است (خنده حضار). پس من از اين اقدام اوليه حمايت ميكنم. اما خطري كه وجود دارد- كه من فكر ميكنم نانسي پلوسي و خيليهاي ديگر از همين جهت تامل ميكنند – آن است كه شايد خود دونالد ترامپ دوست داشته باشد كه استيضاح او آغاز شود، چون او ميداند براي استيضاح نياز به دو سوم آراي كل سناتورها، يعني 67 راي است، دارد، در حالي كه الان 47 سناتور دموكرات وجود دارند كه البته همه آنان نيز به استيضاح ترامپ در برهه فعلي اعتقادي ندارند. پس اين سناريو ماههاي پياپي در چرخهاي باطل از مناظره براي طرح استيضاح در مجلس نمايندگان قرار ميگيرد و من مطمئن نيستم از آن چه بيرون خواهد آمد. پس از ماهها بحث در مجلس دموكراتها كه تازه معلوم نيست از آن چه در خواهد آمد- و بگذاريد با توجه به اكثريت دموكراتها در مجلس نمايندگان فرض كنيم كه موافقت ميكنند- در قدم بعد اين طرح به سنا خواهد رفت و دوره زماني ديگري را خواهد گرفت و در نهايت به خاطر اكثريت جمهوريخواهان در سنا، تصويب نخواهد شد و مردم در ميان اين كشمكش و كارزار طولاني خسته خواهند شد و ميگويند: من بيمه درمانيام را نميتوانم پرداخت كنم، فرزندم نميتواند به كالج برود. چرا درباره مشكلات اساسي كشور كاري نميكنيد؟ چرا در مورد مشكلات آب و هوا و محيط زيست كاري نميكنيد؟ چرا در مورد افزايش حداقل دستمزدها كاري نميكنيد؟ چرا فقط دنبال ترامپ افتادهايد؟
متوجه نكته من هستيد. پس ميگويم ما نميتوانيم به ترامپ يا هر امريكايي ديگري اجازه دهيم فراتر از قانون عمل كند و ما دنبال آن را خواهيم گرفت. اما چالش ما آن است كه هر دو مصلحت را با هم پيش ببريم و اين اصلا آسان نيست. نميتوانيم اجازه بدهيم كه امريكاييها ساعتهاي طولاني كار كنند تا بيمه درماني خود يا هزينه كالج فرزندشان را تامين كنند در حالي كه فكر ميكنند به آنها بيتوجهي شده و اين يك چالش بسيار بزرگ است كه ما با آن روبهرو هستيم».
آنچه مشخص است اينكه دموكراتها چندين نگراني دارند؛ اول از همه تا انتخابات بعدي فاصله كمي وجود دارد و زمان براي تحت فشار قرار دادن مستمر ترامپ كافي نيست. از هم اكنون كارزارهاي انتخاباتي آغاز شده است. ثانيا مشخصا ترامپ از سوي جمهوريخواهان كانديدا خواهد شد و با شرايط فعلي او بهترين هدف براي شكست دادن است. ثالثا همه افكار عمومي ايالات متحده- مانند قضيه واترگيت- عليه رييسجمهور مستقر بسيج نشده است. اين خود هزينه مواجهه را بالا ميبرد و چه بسا ترامپ در افكار عمومي، طرف مظلوم قرار گرفته و نتيجه عكس دهد. رابعا با توجه به تركيب فعلي سنا شكست دادن ترامپ در انتخابات خيلي راحتتر از طرح استيضاح اوست. هدف خارج كردن قدرت از دست ترامپ است، نه لجنمال كردن او. بنابراين سياست دموكراتها تنها در ادامه فشار و ناكام گذاشتن ترامپ در طرحهايي است كه احتمال پيروزي او را در انتخابات كاهش دهد.