بعد از ماه رمضان مخاطبان تلويزيون در اولين قسمت از سريال «گاندو» اتفاقاتي را ديدند كه از نمايش آنها در قالب يك سريال تلويزيوني تعجب كردند. سريال «گاندو» به كارگرداني جواد افشار در اولين قسمت توانست جذاب و پركشش براي مخاطب آغاز شود و از سوژههايي حرف بزند كه مخاطب بيشتر در قالب اخبار و بحثهاي ايدئولوژيك و تيكههاي سياسي بخشهاي خبري مثل بيست و سي ميتوانست شاهدش باشد.
يك افتتاحيه سياسي
اولين قسمت از گاندو با تلاش ماموران امنيتي براي دستگيري يك آقازاده آغاز ميشود. دو نفر مامور جوان كه يكي وحيد رهباني بازيگر تئاتر و ديگري كامبيز ديرباز است، از دو نهاد امنيتي مختلف در موقعيت دستگيري كيس مورد نظر خود با نام عليرضا به يكديگر برميخورند و هر دو از ديگري ميپرسند كه چرا در صحنه حضور دارد. يكي معتقد است كه كيس مورد نظر اقتصادي است و ديگري ميگويد جاسوسي است و بالاخره با هم به توافق ميرسند. عليرضا پسر فردي دولتي است كه در وزارت اقتصاد كار ميكند. او در تدارك خارج شدن از كشور است. ماموران دير به فرودگاه ميرسند، زماني كه آقازاده مورد نظر كه پرونده او بر اساس يكي از پروندههاي واقعي به تصوير درآمده با يك پرواز خارجي از فرودگاه تهران خارج شده و حالا نيم ساعت است كه هواپيما به پرواز درآمده است. ماموران اما دستور فرود هواپيما را در فرودگاه تبريز ميدهند و خودشان با دو به اصطلاح عقاب به استقبال آقازاده ميروند و او را با چمدان سكهها و دلارهايي كه ميخواسته از ايران خارج كند، دستگير ميكنند. اولين قسمت از سريال توانست مخاطب را براي ادامه قسمتهاي بعدي جذب كند و اگرچه قسمتهاي بعد به اندازه قسمت اول از چالشها و اتفاقات پركشش برخوردار نبود، اما دست گذاشتن روي سوژه آقازادهها و نحوه به تصوير كشيدن ماموران امنيتي و روند قصه باعث شد اين سريال از همان ابتداي پخش مورد توجه قرار بگيرد.
دليل انتخاب نام گاندو
گاندو گونهاي از تمساح است كه در ايران بيشتر در منطقه سيستان و بلوچستان و چابهار ديده ميشود. خود كلمه گاندو هم به نوعي از زبان بلوچ گرفته شده است. اين كروكوديل كه پوزه كوتاهي دارد مدتها براي شكار خود كمين ميكند. چند روز پيش جواد افشار كارگردان سريال در يك برنامه صبحگاهي حضور يافت و درباره دليل انتخاب اين نام بيان كرد كه ويژگي مهم اين حيوان اين است كه مدتها كمين ميكند و اين ويژگي در فيلم هم براي جاسوسها و هم براي ضد جاسوسها به كار ميرود.
محوريترين سوژه سريال
يكي از سوژههاي اصلي سريال پرونده جيسون رضاييان است كه «گاندو» با طراحي كاراكتري با نام مايكل هاشميان سراغ او رفته است. البته در ابتداي سريال توضيح داده ميشود كه «اين مجموعه بر اساس يك پرونده واقعي ساخته شده و هرگونه تشابه اسامي شخصيتها و مكانها تصادفي است» و براي در نظر گرفتن برخي ملاحظات افراد با نام واقعي مطرح نميشوند. با اين حال پرونده اصلي سريال به جيسون رضاييان روزنامهنگار ايراني- امريكايي واشنگتنپست در ايران است كه چند سال قبل به دليل جاسوسي بازداشت شد. جيسون رضاييان كه تابعيت دوگانه دارد به جرم جاسوسي در مراكز هستهاي و پيش بردن پروژه «نفوذ» در كشور مدتي را هم در زندان سپري كرد. حمايت ايالات متحده امريكا و شخص باراك اوباما از رضاييان اگرچه ابعاد مختلفي از اين پرونده جاسوسي را باز ميكند با اين حال اولين سوالي كه براي مخاطب به وجود ميآورد، اين است كه آيا متوسل شدن به اين پرونده قرار است صرفا براي دراماتيك كردن يك سوژه سياسي باشد يا بسط و توسعه دادن به يك نگاه سياسي در مخالفت با دولت؟ درواقع به تصوير كشيدن پروندههاي سياسي با ماهيتي كه دارند براي همه جذاب و هيجانانگيز است اما به شرطي كه سريال دستمايهاي براي تخريب يك جناح يا گسترش يك ديدگاه نباشد.
شروع اولين حاشيههاي سياسي
پخش اولين قسمت اگرچه علاوه بر مخاطبان بخشي از سياستمداران را نيز به خود جلب كرد اما هر چه سريال جلوتر رفت، حساسيتها نسبت به آن بيشتر شد؛ اينكه سريال چه خطمشياي دارد و با چه نگاهي جلو ميرود و قرار است روي چه جرياني تمركز كند.
اين حساسيتها باعث شد در آخرين قسمت بازپخش شده از سريال واژه دولت از يكي از ديالوگها حذف شود. ديالوگي كه طي آن دو مامور امنيتي با هم حرف ميزنند و يكي در حال گزارش دادن به مافوق خود است و طي آن توضيح ميدهد كه طبق پروسه تحقيقاتي دارند به سرنخهايي در مقامات بلندپايه كشور ميرسند و ميگويد: «از دو، سه كانال داريم ميرسيم به مقامات ارشد كشوري.» داريوش فرهنگ مافوق او ميپرسد: «مثلا» كه جواب ميشنود «دولت» كه اين كلمه دولت در بازپخش حذف ميشود.
با اين حال روز گذشته كوروش كمرهاي مدير روابط عمومي شبكه سه سيما در توييتي عنوان كرد: «موضوع اصلي در قسمت 13 سريال گاندو دستگيري خواهرزاده يكي از مسوولان است نه كلمه دولت!»
بعد از آن قسمت سيزدهم سريال كه بايد پنجشنبه شب 30 خردادماه روي آنتن برود باز هم به صورت بازپخش و تكراري پخش ميشود. گفته ميشود قسمت 13 سريال كه قرار بوده پاي جيسون رضاييان به دولت را باز كند در صحنههايي مخاطب را با اين نفوذ در ساختار دولت روبهرو ميكرده است.
هر چند جواد افشار در تلاش براي پخش صحنههاي مورد نظر است، اما چالش بين تلويزيون و نهاد رياستجمهوري در بازتاب اين صحنهها ادامه دارد. افشار در جملهاي كوتاه به خبرنگار «اعتماد» ميگويد: «اقتدار امنيت ملي ما از هر چيزي مهمتر است، حتي از منافع و مصالح شخص و اشخاص مهم كشور». او توضيح ديگري در اين باره نداد و فقط خواستار شد كه اجازه دهيم سريال در آرامش پخش شود.
درام سياسي با پرهيز از سياستزدگي
مسلما وقتي گفته ميشود سريالي بر اساس پروندههاي واقعي به تصوير كشيده ميشود، ميتواند حساسيتهاي زيادي را به همراه داشته باشد تا مبادا به جايگاهي براي يك تسويه حسابهاي جناحي و حزبي تبديل شود. يكي از چالشهاي هميشگي در پرداخت بصري و دراماتيزه سوژهها و شخصيتهاي سياسي نگاه ايدئولوژيك است كه ميتواند يك قصه جذاب سياسي را تا مرز نابودي پيش ببرد.
اين تقريبا اولين درام سياسي تلويزيون است كه با نگاهي به يك پرونده ضدجاسوسي ساخته ميشود و به همين دليل پيش از اين تجربههايي درباره چنين رويدادي را شاهد نبودهايم. سريالهاي پليسي و امنيتي بيشتر با خود پليس و نهادهاي اطلاعاتي و امنيتي مواجه بودهاند و دستكم در نحوه نمايش از ماموران حاشيههايي وجود داشته است. ضمن اينكه مثل روز روشن است كه وقتي تلويزيون ميخواهد حتي پاي يك سرباز نيروي انتظامي را وسط بكشد، سازندگان با احتياط كامل و با هماهنگي نيروي انتظامي پيش ميروند ولي مشخص نيست چه اتفاقي افتاده است كه به راحتي دولت مستقر در يك سريال متهم ميشود بياينكه لازم باشد با دولت در اين قضيه مشورت شود. اينجاست كه مشخص ميشود تنها چيزي كه در رسانه ملي هزينه ندارد، حمله به دولت است.
غلبه نگاه ايدئولوژيك در درامهاي سياسي
سال گذشته جشنواره فيلم فجر دو اثر سياسي را اكران كرد. فيلم «شبي كه ماه كامل شد» از نرگس آبيار و فيلم «ماجراي نيمروز- رد خون» از محمدحسين مهدويان كه يكي به ماجراي عبدالمالك ريگي پرداخته بود و ديگري به ماجراي منافقان بعد از جنگ ايران و عراق و عمليات مرصاد. هر دو اين آثار اگرچه نگاهي انساني و دراماتيزه به سوژههاي سياسي داشتند و از طرف مخاطبان مورد اقبال قرار گرفتند، اما از طرف برخي هم مورد انتقاد بودند، چراكه نتوانسته بودند انتظار طيفي را كه بيشتر به دنبال يك نگاه ايدئولوژيك بودند، برآورده كنند. همين نگاه كه ميطلبد اثر در راستاي يك پيام ايدئولوژيك و سياسي بايد حركت كند گاهي در تلويزيون دست به توليدات تند و تيزي زده است. هنوز قضاوتها درباره سريال «گاندو» زود است و قرار هم نيست چنين نتيجهاي گرفته شود ولي با نگاه تند و تيزي كه در برخي طيفها ديده ميشود، چندان دور از انتظار نيست كه دولت نگران تصوير ارايه شده از خود در رسانه فراگيري چون تلويزيون باشد، آن هم وقتي كه طبق قوانين كشور رسانه ديگري مانند رسانه ملي وجود ندارد كه او بخواهد از خود دفاع كند.
آسيبشناسي «گاندو» در قياس با تريلرهاي سياسي غربي
رضا درستكار، منتقد سينما و تلويزيون است كه همان ابتدا سريال «گاندو» را يك شوخي ميداند و درباره تفاوت ساخت سريالهاي جاسوسي و سياسي در غرب و ايران ميگويد: آن طرف متخصصان و تحصيلكردهها كار ميكنند اما اين طرف كساني روي اين سوژهها كار ميكنند كه همه چيز را سهل و آسان در نظر ميگيرند.
او چند نكته را باعث شكست سريالهاي جاسوسي ميداند و معتقد است: يكي از عوامل دخيل در شكست اين سريالها اين است كه مولف وقتي واقعيت را تعريف ميكند آن را تحريف ميكند يا ميگويد الان كه اين قصه را تعريف ميكنيم ضربهاي هم به دولت بزنيم. البته تلويزيونهاي غربي هم به واقعيت وفادار نميمانند و آنها هم ميگويند رضاييان يك شهروند عادي است. اين منتقد اضافه ميكند: نويسندگان ما تسلط تكنيكي به ژانر فيلمهاي جاسوسي ندارند درحالي كه با تسلط كامل به اين پروندهها بايد آنها را دراماتيزه كرد.
نگاهي به شخصيتپردازي جاسوسهاي «گاندو»
«گاندو» در برخي نقاط قصه دست به كليشهزدايي و ساختارشكني ميزند، اما كاش اين ساختارشكني را در شخصيتهاي منفي سريال هم به كار ميبرد. شخصيتهاي منفي قصه از همان نگاه اول براي مخاطب رو و كليشهاي هستند.
درستكار ميگويد: مثل زمان جنگ بايد به اين نتيجه برسيم كه نمايش تصوير حماقتآميز از دشمن، يك اثر كاريكاتوري به ما ميدهد. آنتاگونيست و پروتاگونيست وقتي كاريكاتوري باشند درام به وجود نميآيد.
او به صحنه مهماني اين شخصيتهاي منفي اشاره ميكند و ميگويد: در اين صحنه هر چه آدم پلشت وجود داشت جزو مهمانان بودند و با اين تصويري كه از اين افراد ارايه ميشود، انگار ما جاسوسها را موجوداتي احمق و سطحي در نظر گرفتهايم، در حالي كه آنها كارشان را به خوبي بلدند و اگر اين قدر احمق باشند، نميتوانند دست به جاسوسي بزنند.
اين منتقد توصيهاي هم به دولت دارد و ميگويد: دولت هم نبايد نگران باشد چون اين سريالها اثري روي مردم نميگذارد. نگران ارز و معاش مردم باشد. نگران نباشد كه تصوير او را وارونه نشان دهند. دولت بزرگ است و ميتواند نشتي زياد داشته باشد و به نظرم طبيعي است اما اين نبايد مستمسكي براي اين اتفاقات قرار بگيرد.
او در پايان سخنانش اشاره به سريال اين روزهاي فريدون جيراني ميكند كه در شبكه نمايش خانگي ساخته ميشود و ميگويد: «نهنگ آبي» اثري است كه تا حدي توانسته است در ژانر معمايي خود موفق باشد و فيلمنامه آن به خوبي نوشته شده است. جيراني زماني هم سريال «مرگ تدريجي يك رويا» را نوشت كه من در زمان ساخت آن به او نقد تندي را وارد كردم اما الان و با توجه به سريالهاي كنوني فكر ميكنم جيراني آن اثر را خيلي انساني نوشته بود.
نگاه بيطرفانه و دراماتيك در سوژه نهتنها ميتواند مخاطبان بيشتري را به اثر جذب كند بلكه راه را بر سوژههاي بعدي نيز باز ميگذارد تا كارگردانان بعدي نگران نباشند كه به خاطر سوژههاي ايدئولوژيك و سياسي مورد انتقاد و هجمه قرار بگيرند.
پخش اولين قسمت اگرچه علاوه بر مخاطبان بخشي از سياستمداران را نيز به خود جلب كرد اما هر چه سريال جلوتر رفت، حساسيتها نسبت به آن بيشتر شد؛ اينكه سريال چه خطمشياي دارد و با چه نگاهي جلو ميرود و قرار است روي چه جرياني تمركز كند.
سال گذشته جشنواره فيلم فجر دو اثر سياسي را اكران كرد. فيلم «شبي كه ماه كامل شد» از نرگس آبيار و فيلم «ماجراي نيمروز- رد خون» از محمدحسين مهدويان كه يكي به ماجراي عبدالمالك ريگي پرداخته بود و ديگري به ماجراي منافقان بعد از جنگ ايران و عراق و عمليات مرصاد. هر دو اين آثار اگرچه نگاهي انساني و دراماتيزه به سوژههاي سياسي داشتند و از طرف مخاطبان مورد اقبال قرار گرفتند، اما از طرف برخي هم مورد انتقاد بودند، چراكه نتوانسته بودند انتظار طيفي را كه بيشتر به دنبال يك نگاه ايدئولوژيك بودند، برآورده كنند.