• ۱۴۰۳ جمعه ۷ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4453 -
  • ۱۳۹۸ يکشنبه ۱۰ شهريور

درباره فيلم «گرتا» به كارگرداني نيل جردن

وحشت مدرن

كامل حسيني

 

 

درست پس از تثبيت كشمكش در فيلم «گرتا» و فهم كاربردي موتيف «كيف دستي» از پوستر اين فيلم تا پايان روايت، تماشاگر پي مي‌برد به اينكه بيرون آمدن «فرانسس» سرآغاز ورود به كشمكش‌هاي مداومي است كه فرانسس به عنوان نمادي از برخي زنان و دختران دنياي مدرن از سر سادگي به آن دامن مي‌زنند. البته ميزانسن، ديالوگ‌ها و معرفي شخصيت‌ها از طريق كنش‌هاي نامتعارف، زودهنگام و حتي متضاد از همان آغاز تصويرگر چنين وضعيت آسيب‌زايي هستند. فيلم گرتا در برخي سكانس‌هايش مانند فرستادن تصوير دوستش فرانسس در لحظه‌هاي متعدد به گونه‌اي يادآور لحظه‌هاي پاييدني هولناك در فيلم پنهان، ساخته‌ ميشيل هانكه است؛ آنجايي كه به انگيزه‌ نه ‌چندان معلوم توسط دستي پنهان نوارهاي حاوي فيلمبرداري از محل زندگي شخصيت اصلي برايش فرستاده خواهد شد كه البته برخي تفاوت‌هايش با گرتا در اين است كه فرستنده‌ عكس‌ها در گرتا شناخته شده است؛ همچنين انگيزه‌ دنبال كردن دوست فرانسيس و خود فرانسيس توسط گرتا پيچيدگي انگيزه‌ فرستنده در فيلم پنهان را ندارد. در حقيقت با توجه به شخصيت‌پردازي از گرتا و برخي ديالوگ‌ها آشكار خواهد شد كه انگيزه تا حدودي به چه مواردي نزديك است و آن‌ هم بيماري و نوعي جنون تنهايي است كه از دنياي مدرن سرريز مي‌نمايد. براي نمونه به تشابه زندگي فرانسس و گرتا دقت كنيم يا ديالوگي كه ميان گرتا و فرانسس بر سر زبان آمده است كه چگونه فرانسس در برابر اقرار گرتا نسبت به درد حس تنهايي مي‌گويد:« همه تنها هستند گرتا!» البته كارگردان خواسته يا ناخواسته در انتخاب تم قدرتمند و فرمي محكم براي نمايش تراژدي مساله‌ مدرن تنهايي كمتر موفق بوده و بيشتر در تلاش است روايت را از حالت واقعي به اغراق و ژانر معمايي نزديك‌تر كند كه دو هدف عمده از اين رويكرد برداشت مي‌شود: نخست اينكه كارگردان بيشتر درصدد مهيج كردن و بعد سرگرمي بخشيدن به كنش سرزده از يك بيمار رواني است نه صرفا گشون دروازه‌اي بر واكاوي روان‌شناختي ژرف به درون گرتا. دوم اينكه از طريق به تصوير كشيدن درماندگي دختر جوان در برابر قدرت زن مكار نشان دهد كه چگونه سادگي، اعتماد بي‌مورد و شكنندگي برخي زنان امروزي طعمه‌ انسان‌هاي به ظاهر مهرباني‌ مي‌شوند و فرجامي هولناك در انتظار آنها خواهد بود كه به ذهن قربانيان اصلا خطور نمي‌كرد؛ و اما پيانو‌نوازي و علاقه به هنرمنداني مانند «شوپن» به عنوان نمادي از پارادوكس در زندگي برخي شخصيت‌ها ديده مي‌شود كه از بيماري رواني رنج ‌مي‌برند. آنجايي كه در شخصيت گرتا خشونت و بي‌رحمي در كنار موسيقي آرام و لطيف به صورت مكرر حضور دارند. از طرفي ديگر موتيف كيف دستي از آغاز روايت كه تنش‌ها را آغاز كرده بود اكنون كاركردش بسط يافته و از طريق يك غافلگيري و تعليق، بحران را به اوج خود رسانده است و گره‌ها باز شده‌اند. اما پايان خط داستان از طريق تصوير يك تلاش مذبوحانه در داخل صندوق به پايان خود مي‌رسد يا شايد از راه يك فرار ماهرانه دوباره به آغاز فيلم بازمي‌گردد و اين داستان اعتماد و ساده‌دلي برخي انسان‌ها و بيماري تنهايي همچنان ادامه دارد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون