• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4454 -
  • ۱۳۹۸ دوشنبه ۱۱ شهريور

رييس موسسه اطلاعات انتصاب و دوران رياستش را روايت كرد

دفع فتنه بني‌صدر

سيدمحمود دعايي چهره نام‌آشنايي است كه هم در رسانه و هم در عرصه سياست‌ورزي حضور پررنگي داشته است. او كه از اعضاي مجمع روحانيون مبارز است سرپرستي موسسه اطلاعات را از سال 59 بر عهده گرفت. البته دعايي همزمان از مجلس اول تا مجلس ششم نماينده مجلس نيز بود. حضور و ملازمت او با امام خميني(ره) از زماني كه ايشان براي تبعيد در نجف به سر مي‌بردند، همچنين 6 دوره نمايندگي مجلس و قريب به 39 سال سرپرستي موسسه اطلاعات باعث شده كه در دل مصاحبه با او در قالب تاريخ شفاهي نكات تاريخي جالب‌توجهي وجود داشته‌باشد. امام پنجم شهريور ماه سال 59 به درخواست كاركنان روزنامه اطلاعات براي ملاقات با ايشان جواب داد و كاركنان موسسه اطلاعات به ديدار امام خميني (س) رفتند. از همين روي «جماران» براي بازخواني خاطرات اين ديدارها كه از قضا با ايام سالروز انتشار نخستين شماره روزنامه اطلاعات در سال 1304 مقارن بود، به سراغ حجت‌الاسلام سيد محمود دعايي، مدير مسوول روزنامه اطلاعات رفته است.

دعايي در بخش‌هاي آغازين مصاحبه به چگونگي انتصابش در موسسه اطلاعات اشاره و روايت كرده است: «مرحوم حاج احمد آقا به من گفت امام تصميم گرفته‌اند كه شما را براي روزنامه اطلاعات انتخاب كنند ولي من پيشنهاد مي‌دهم قبل از اينكه حكم امام صادر شود شما با حكم بني‌صدر به آنجا برويد. علتش اين بود كه امام قبلا براي روزنامه كيهان نماينده تعيين كرده‌بودند. آقاي دكتر يزدي را براي اداره كيهان انتخاب كرده بودند. آن موقع هنوز بين طيف نهضت آزادي و جبهه ملي و آقاي بني صدر اختلافات شديد بود. عدم تفاهم و همراهي آقاي بني‌صدر و آقاي يزدي باعث شده بود كه آقاي بني‌صدر از امام و احمد‌آقا گلايه كند و بگويد اين تضعيف من است كه مخالف من را در يك روزنامه قوي و مطرح مي‌گذاريد. طبيعتا خط‌مشي اينها با اهداف و برنامه‌هاي من همخواني ندارد و ممكن است مسائلي را پيش بياورد. سعي مي‌كند گلايه‌اش را هم به صورت ظاهرا قانوني مطرح كند. يعني مثلا چرا مسووليت امور اينچنيني را رهبري بر عهده مي‌گيرند؟ بايد رييس‌جمهور يا وزارت ارشاد اداره كند.» او ادامه داد: « حاج احمد آقا مي‌خواست به خاطر اين انتقاد بني‌‌صدر كه چرا از طريق قانوني اعمال نشده، شيوه‌اي را پديد بياورند كه خود بني‌صدر هم مرتكبش شود. يعني او هم فراتر از قانون كسي را تعيين كند. لذا به او گفته بودند كه براي اطلاعات فلاني را انتخاب مي‌كنيم. بني‌صدر هم از قبل من را مي‌شناخت. زماني كه ما نجف بوديم و ايشان پاريس بود، من رابط بني‌صدر با دفتر حضرت امام بودم. نامه‌ها و پيام‌هاي ايشان را خدمت حضرت امام مي‌بردم و پاسخ‌ها را مي‌گرفتم و مي‌فرستادم. اولين ملاقاتي هم كه بني‌صدر در نجف با امام داشت هم من رابطش بودم.»

در نهايت به گفته دعايي «با توجه به روابط گذشته و ديرينه‌اي كه ما با آقاي بني‌صدر داشتيم، ايشان من را مي‌شناخت. وقتي كه پيشنهاد شده بود من براي روزنامه اطلاعات انتخاب شوم، استقبال كرده بود. فكر كرده بود من همان دعايي قديم هستم كه از نجف با هم ارتباط داشتيم و مي‌توانم نقطه نظرات ايشان را تأمين كنم.»

ماجراي آشنايي با ميرحسين موسوي

دعايي همچنين به ماجراي آشنايي و ارتباطش با ميرحسين موسوي پرداخته‌ و گفته است: «من خدمت آقاي بهشتي رفتم و گفتم پيشنهاد اينچنيني شده و بنا است كه من در اطلاعات باشم. قبل از انقلاب هم تهران نبودم و از قم 11 سال به نجف رفته‌ام و حالا برگشته‌ام. با توجه به فاصله‌اي كه از ايران داشته‌ام با محافل فرهنگي آشنايي ندارم و از شما كمك مي‌خواهم. ايشان استقبال كردند و يك تيم آماده و مستعد كه فراغت هم داشتند به ما معرفي كردند. آن تيم اعضاي روابط عمومي شوراي انقلاب بود. بعد از انتخابات رياست‌جمهوري و مجلس رسالت شوراي انقلاب تمام شده بود و طبيعتا نيروهايي كه به عنوان همكار در بخش‌هاي مختلف انتخاب كرده بودند هم آزاد شده بودند. اين نيروها را در اختيار ما گذاشتند.»

او ادامه داد: «مهم‌تر از همه، آقاي بهشتي گفتند من كسي را به عنوان صاحب تجربه مي‌فرستم و رسم كار و فعاليت را ايشان با شما در ميان مي‌گذارد و سعي كنيد كه با ايشان در تعامل باشيد. در جلسات شوراي انقلاب، كه در ساختمان قديم مجلس برگزار مي‌شد، قراري گذاشتند و فردي در حقيقت براي آموزش من و در ميان گذاشتن خيلي از اصول و قواعد آمد. آقاي مهندس ميرحسين موسوي بود. ايشان آن موقع سردبير روزنامه جمهوري اسلامي بود كه دبيركل حزب جمهوري اسلامي هم آقاي بهشتي بودند.»

ماجراي حقوق گرفتن ساواكي‌ها

از موسسه اطلاعات

او در بخش ديگري از مصاحبه به ماجراي حقوق گرفتن ساواكي‌ها از موسسه اطلاعات پرداخته و روايت كرده است: «البته يكي از خاطرات جالبي كه ما داريم شرايطي بود كه اول انقلاب از نظر مالي بر ما حاكم بود. چون هم موسسه كيهان و هم اطلاعات پرسنل انباشته زيادي داشتند. مثلا ما بالغ بر يك هزار و دويست نفر پرسنل داشتيم. كيهان هم همين طور بود. ماهيانه كساني كه مسوول بودند حقوق مي‌خواستند. البته با پاكسازي ما و شناسايي بعضي عواملي كه شايستگي حضور در موسسه را نداشتند پي برديم كه عده‌اي اصلا حضور نداشتند و حقوق مي‌گرفتند. معلوم بود ساواك با مسوولان روزنامه‌ها هماهنگي كرده بوده كه بعضي از نيروها را در خارج از تشكيلات خودش حقوق مي‌داده است. اينها كساني بودند كه حقوق‌شان را هم مي‌گرفتند. در پاكسازي‌ها تعداد زيادي كه مشخص شدند عناصر وابسته بوده‌اند تسويه شدند. ولي باقيمانده هم نيروهاي انباشته‌اي بودند كه به هر حال دريافتي ماهيانه آنها سنگين مي‌شد و ما به دليل مشكلات مالي حاكم بر موسسه و شرايط عدم جاافتادگي خودمان در موسسه، در پرداخت حقوق ماهيانه و پاداش آخر سال مشكل داشتيم.»

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون