دوگانه يك قرارداد گازي
رضا زندي
صبح ديروز وقتي قرارداد توسعه بخش گازي ميدان بلال در حضور وزير نفت و مديرعامل شركت ملي نفت امضا شد دو احساس متفاوت داشتم. از يك سو، خرسند بودم و از ديگر سو ناخرسند. چرا؟
١- خرسند بودم كه وزارت نفت در شرايطي موفق شده است قرارداد توسعه يك ميدان مشترك را به مرحله امضا برساند كه تحت كمرشكنترين تحريمها قرار دارد. باور كنيد اين تحريمهاي ناحق، اگر عليه هر كدام از كشورهاي نفتي منطقه اعمال ميشد، تاب تحملش نبود، چه به اينكه قرارداد توسعه ميدان مشترك نفتي و گازي منعقد كند.
٢- ناخرسند بودم از اينكه سرمايه صندوق توسعه ملي، بايد صرف توسعه اقتصاديترين بخش كشور شود. بخشي كه به راحتي خودش ميتوانست دخل و خرج كند، البته پيش از تحريمها. قرارداد ٤٤٠ ميليون دلاري (البته اين سقف قرارداد است و نه قيمت واقعي انجام پروژه) بين شركت نفت و گاز پارس و پتروپارس براي توليد روزانه ٥٠٠ ميليون فوت مكعب گاز و ١٥ هزار بشكه ميعانات گازي منعقد شد آن هم براي ٣٤ ماه. هم كارفرما دولتي، هم پيمانكار دولتي و هم پول انجام پروژه دولتي! آن هم در چه بخشي؟ بخش نفت! بخشي كه طراحي قراردادهاي مختلف در آن، اعم از بيع متقابل و IPC، با اين هدف انجام شد كه خودش پول توسعه خودش را تامين كند و تكنولوژي جذب كند. اين حجم از حضور دولت در انجام يك پروژه سودآور مرا ناخرسند ميكرد.
٣- ميفهمم كه در شرايط تحريم، در شرايطي كه حتي چينيها براي توسعه فاز ١١ پارس جنوبي پا پيش نگذاشتهاند، انعقاد قرارداد توسعه يك ميدان مشترك، به همان شيوهاي كه ديروز انجام شد از درستترين كارها در شرايط فعلي بود. اما بدانيم كه درستترين كار در شرايط عادي نبود.
٤- بيش از دو دهه پيش وقتي پتروپارس درست شد شايد كسي باور نميكرد كه اين شركت ايراني بتواند ٢٣ ميليارد دلار پروژه پيچيده و بزرگ را اجرا كند. حالا وزير نفت هم بگويد كه عمدتا پروژههايش را نزديك به زمان و مبلغ قرارداد تمام كرده است. معتقدم بايد از پديده پتروپارس درس بگيريم و به شركتهاي واقعي دانشبنيان، استارتآپهاي حسابي و آنان كه ميتواند سنگي روي سنگ بگذارند (با رانت و بيرانت) بها دهيم. آنها ميتوانند فرداها كارهاي بزرگتري انجام دهند. شرايط سخت، خلاقيت ميآورد.
٥- زنگنه در مراسم امضاي قرارداد گفت: «ما ميخواهيم با جهان ارتباط و همكاري داشته باشيم اما اگر بخواهند ما را متوقف كنند ما ملت قوي هستيم و قوه خلاقه خود را به كار ميگيريم و پيش ميرويم.» همان جا هم به شركت ملي نفت دستور داد پروژه فشارافزايي فاز ١١ پارس جنوبي را كه قرار بود توتال و چينيها انجام دهند خودشان اجرا كنند. اگر بچههاي ايراني بتوانند به انواع روشها، اين تكنولوژي را به داخل بياورند يا بومي كنند عظمتي در پارس جنوبي رخ خواهد داد. ميداني كه از چند سال ديگر افت توليدش آغاز ميشود. آن وقت است كه شايد بتوانيم بگوييم دادن كار به يك شركت دولتي با تامين بودجه دولتي ارزشش را داشته است. آقايان مسوول انجام پروژه، درست حركت كنيد!