كوتاه درباره پرويز مشكاتيان و آثارش
مرگ نابغه در ميانسالي
امير مهنا
نام پرويز مشكاتيان آنچنان با پيكره موسيقي سنتي ايران گره خورده كه بر زبان آوردن نام هركدام، خود به خود نام ديگري را در ذهن تداعي ميكند. پرويز مشكاتيان به عنوان يك نوازنده و آهنگساز به گفته خودش بيش از توانايي 30 نفر در موسيقي كار كرده و عرق ريخته است. عرقريزاني روحي كه باعث ثبت صدها قطعه با ياد ماندني در تاريخ اين هنر شده است. كساني كه آثاري بيبديل چون «آستان جانان، لاله بهار، افق مهر، جان عشاق، وطن من، گنبد مينا، موسم گل و...» را شنيدهاند بدون شك در اين نكته متفقالقولند كه با آهنگسازي مواجه شدهاند كه قدرت تنظيم و رعايت خطوط موزيكاله فوقالعاده را تا پيش از آن نشنيده بودهاند. كاري كه مشكاتيان در موسيقي ايراني انجام داد را ميتوان خط پاياني در امر 300سال آهنگسازي سنتي تعبير كرد. امروز سالروز درگذشت هنرمندي است كه فقط 54 سال عمركرد اما آثاري از خود برجاي گذاشت كه صدها سال ديگر قدرشان بيشتر شناخته خواهد شد. يكي از هنرهاي مشكاتيان كه تا حدودي به نام خودش در موسيقي به ثبت رسيده، ساختن پيشدرآمدهايي با توانايي بالاست. پيشدرآمدهايي كه اجرايشان معمولا با استفاده از نوازندگان چيرهدست كشور همراه بود. اين هنر خدادادي به همراه تكنوازيهاي بديع و برخاسته از نياز موسيقايي كشور، مشكاتيان را در رديف هنرمنداني قرار داد كه به شدت محبوبيت عام پيدا كردهاند. فروش بالاي كارهايي كه او به همراه شجريان، بسطامي، رستميان، ناظري و... ارايه كرد، نشان ميدهد كه اتمسفر موسيقايي او نميتواند منحصر به يك يا چند فضاي محدود باشد. او ذهنيتي سيال داشت و مدام به اين مساله فكر ميكرد كه چگونه نگفتههاي چند سده از موسيقي را ميتوان يكتنه گفت و دين خود را در اين رابطه ادا كرد. رفتن مشكاتيان آن هم در سنين ميانسالي براي بسياري از هنرمندان رشتههاي ديگر سخت بود و كمتر كسي بود كه اشكش از شنيدن اين خبر جاري نشود. استاد محمدرضا شفيعيكدكني در سوگ استاد مسلم موسيقي ايراني چنين سروده است: «اي دوست وقت خفتن و خاموشيات نبود / وز اين ديار دور فراموشيات نبود / تو روشنا سرود وطن بودي و چو آب / با خاك تيرهروز هم آغوشيات نبود / ميخانهها ز نعره تو مست ميشدند / رندي حريف مستي و مينوشيات نبود / دود چراغ موشي دزدان ترا چنين / مدهوش كرد و موسم خاموشيات نبود / سهراب اضطراب وطن بودي و كسي / زينان به فكر داروي بيهوشيات نبود/ در پرده ماند نغمه آزادي وطن / كانديشه جز به رفتن و چاوشيات نبود / در چنگ تو سرود رهايي نهفته ماند / زين نغمه هيچگاه فراموشيات نبود /اي سوگوار صبح نشابور سرمهگون / عصري چنين سزاي سيهپوشيات نبود» نكته جالب توجه درباره آثار پرويز مشكاتيان و محبوبيت آنها در ميان مردم اين است كه آمار فروششان هيچگاه پايين نيامده و هيچگاه به عنوان آثاري تكراري شنونده را آزار ندادهاند.