شهاب شهسواري
عراق و لبنان، در هفتههاي گذشته شاهد اعتراضات گسترده مردمي به مشكلات اقتصادي و فساد در حكومت بودند. در اين ميان، گروهي از رسانههاي بينالمللي و برخي از گروهها در اين دو كشور، تلاش كردند تا اعتراضات عمومي را متوجه نفوذ ايران در منطقه و مخالفت با اثرگذاري تهران در سياست اين كشورها توصيف كنند. نقطه مشترك عراق و لبنان، وجود گروههاي بانفوذ شيعه و همچنين حمايت جمهوري اسلامي ايران از گروههاي مسلحي است كه در لبنان عليه اشغالگري و در عراق عليه تروريسم مبارزه ميكنند. حمايت ايران از اين گروهها يكي از بهانههاي دولت ايالاتمتحده امريكا براي اعمال تحريمهاي گسترده عليه جمهوري اسلامي ايران و همراهي برخي كشورهاي منطقهاي با آن بود. همزمان گروهي از استراتژيستها و مقامهاي امريكايي هم معتقدند كه تحريم اقتصادي ايران و فشار بر مردم ايران، باعث خشك شدن منابع مالي و انساني گروههاي محور مقاومت در عراق و لبنان شده است و اين گروهها را به سمت فروپاشي و از دست دادن حمايت مردمي سوق ميدهد. در گفتوگو با حسن داناييفر، سفير پيشين جمهوري اسلامي ايران در عراق، از او در مورد اين ادعا كه اعتراضات در عراق و لبنان، عليه نفوذ منطقهاي جمهوري اسلامي ايران انجام ميشود، سوال كرديم. داناييفر كه به تازگي به عراق سفر كرده است، چنين ايدهاي را كاملا منتفي ميداند. اين ديپلمات معتقد است كه هر چند مسائل جاري در منطقه خاورميانه و غرب آسيا، همچون سيالي در ظروف مرتبط بر هم اثر ميگذارد، اما ربط دادن اعتراضات اخير مردم لبنان و عراق به سياستهاي جمهوري اسلامي ايران، با واقعيت ميداني در اين كشورها منطبق نيست. در ادامه متن كامل گفتوگوي «اعتماد» را با حسن داناييفر، سفير پيشين جمهوري اسلامي ايران در عراق مطالعه ميكنيد.
به نظر شما ميان اعتراضات اخير در لبنان و اعتراضات هفتههاي گذشته در عراق ارتباطي وجود دارد؟
به گمان من مسائل جاري در عراق و لبنان، شايد ارتباط ارگانيك با يكديگر نداشته باشند، اما سرچشمه آنها از مشكل مشترك و مشابهي است. انباشت و تراكم مطالبات مردم در عراق و لبنان، مشابه يكديگر است. در لبنان شاهد اين هستيم كه مشكلات مزمن اقتصادي و مديريتي، از مسالهاي ساده همچون جمعآوري و دفن زبالههاي شهري گرفته تا كمبود برق و وضع مالياتها و تعرفههاي جديد، در شرايطي كه منابع درآمدي مردم و دولت محدود است، باعث شده تا مردم تحت فشار قرار گيرند. در عراق هم انباشتي از مطالبات، در كنار فساد اداري گسترده، باعث شده كه مردم مطالبات بهحقي را از حكومتشان داشته باشند. هر اندازه كه موضوع اعتراضها در عراق و لبنان به يكديگر شبيه باشد، به گمان من نميتوان به لحاظ سازماندهي و ساختاري، اعتراضات در اين دو كشور را يكي دانست. اعتراضات در لبنان و عراق، به يكديگر شبيه هستند، اما ارتباط مستقيمي با يكديگر ندارند.
ترديدها و گمانهزنيهايي مطرح شده است كه باتوجه به نفوذ و اثرگذاري جمهوري اسلامي ايران در اين دو كشور، ممكن است گروهي از مخالفان نفوذ منطقهاي ايران در تحريك و سازماندهي اين اعتراضات دست داشته باشند، يا تلاش كرده باشند درنتيجه شعلهور شدن چنين اعتراضاتي، آن را به ضرر ايران سوق دهند. چنين تحليلي به نظر شما تا چه اندازه صحيح است؟
شايد با قطعيت نتوان چنين تحليلي را رد كرد، اما واقعيتهاي ميداني همه جنبههاي چنين تحليلي را تاييد نميكند. يكي از احتمالها اين است كه دستهاي خارجي به تحريك و تشديد اين اعتراضات كمك كرده باشد. به هر تقدير افراد، نهادها و مجموعههايي در درون اين دو كشور و خارج از آن وجود دارند كه به دنبال سوءاستفاده از شرايط و موجسواري بر احساسات عمومي عليه ايران باشند. دستكم در تبليغات ميتوانيم ببينيم كه گروهها و رسانههايي تلاش كردهاند موضوع اعتراضات مردمي در لبنان و عراق را اعتراضي به دوستان و نزديكان تهران در اين كشورها معرفي كنند. اما واقعيات ميداني نشان ميدهد كه اين موضوع صحت ندارد. اتفاقا در لبنان، دوستان جمهوري اسلامي ايران، ازجمله برخي چهرههاي حزبالله لبنان، حتي در ميان مردم معترض حضور داشتند و در راهپيماييها شركت كردند. تعبير اينكه اعتراضات در عراق و لبنان به نفوذ و قدرت ايران در منطقه مرتبط باشد، صحيح نيست.
در عراق شاهد هستيم كه يكي از نزديكترين دوستان استراتژيك جمهوري اسلامي ايران در عراق، جريان صدر است. جريان صدر يكي از جريانهايي است كه به صورت عميق و استراتژيك بين اين مجموعه و مجموعههاي داخل ايران وجود دارد و اين موضوع در افكار عمومي عراق هم علنا واضح و روشن است. جريان صدر همواره علاقهمند به گسترش روابط با جمهوري اسلامي ايران و جمهوري عراق است، بود و براساس شناختي كه من از اين جريان دارم، خواهد بود. در همين اعتراضات اخير مشاهده كرديد كه جريان صدر يكي از كليديترين هواداران معترضان بود. همين موضوع نشان ميدهد تا چه حد گمانهزني در مورد سمت و سوي اين اعتراضات عليه ايران، نادرست و بيبنيان است. به هر تقدير، آنان كه قصد تخريب روابط تهران با شركا و متحدانش را داشته باشند، از هر فرصتي براي بههم زدن اين روابط استفاده ميكنند و به عنوان ابزاري تبليغاتي براي تضعيف توان جمهوري اسلامي ايران، از هر رويدادي در منطقه بهرهبرداري تبليغاتي خواهند كرد. در همين هفتههاي جاري، درست در پي برگزاري راهپيماييها و اعتراضات در سراسر عراق، شاهد برگزاري راهپيمايي اربعين بوديم، مشخصا ميتوان گفت كه امسال نسبت به سالهاي گذشته، استقبال مردم عراق از زائران ايراني بهشدت افزايش يافته بود. استقبال و احترامي كه از زائران ايراني شد، خط بطلاني بر همه اين تحليلها بود كه قصد دارند شكافي را ميان ايران و عراق به تصوير بكشند. من شخصا خودم به همراه معاون اول محترم رييسجمهور اسلامي ايران، آقاي جهانگيري روز شنبه اين هفته در كربلا بودم و حقيقتا استقبال مردم عراق را از زائران ايراني از نزديك مشاهده كردم.
گفتيد كه بخشي از مطالبات مردمي در عراق و لبنان، مربوط به كمبودهاي اقتصادي است. فكر ميكنيد مساله تحريمها عليه ايران و فشاري كه
از سوي دولت امريكا به گروههاي مرتبط با جمهوري اسلامي ايران وارد ميشود تا چه اندازه به اين كمبودها مرتبط باشد؟
من اين را هم قبول ندارم، واقعا مشكلات داخلي عراق و لبنان به تحريمهايي كه عليه جمهوري اسلامي ايران اعمال شدهاند، ارتباطي ندارد. عراق كشوري است كه اقتصاد آزاد و روابط گسترده بينالمللي دارد. نبايد فراموش كرد كه عراق در واقع به دليل منابع درآمدياش يكي از ثروتمندترين كشورهاي منطقه است كه محدوديتي هم در تجارت با جهان ندارد. اگر عراق به بزرگترين شريك تجاري ايران در سالهاي اخير تبديل شده است، امري نيست كه از روي اجبار باشد، بلكه براساس انتخاب و مصالح عمومي عراق اين تصميم توسط عراقيها گرفته شده است. روابط اقتصادي و تجاري تهران و بغداد نبايد اينگونه ارزيابي شود كه گويي عراق به پيروي از خواست ايران مجبور به اين كار شده است. رهبران و سياستمداران عراقي براساس مصالح و منافع ملي كشورشان وارد معامله با تهران شدهاند. اينكه ميگويم براساس واقعيت است، شاهد آن هم اينكه عراق در زمينه مبادلات بانكي، ملاحظات و تفحظهاي جدي دارد و جمهوري اسلامي ايران هم مجبور به رعايت اين شرايط بغداد است. اينطور نيست كه ما به آنها ديكته كنيم، اجبار ما به رعايت ملاحظات عراق در مبادلات بانكي يك مشكل جدي در روابط تجاري دو كشور ايجاد كرده است. تجارت با ايران، نه تنها باعث اذيت و آزار و ايجاد مشكل براي عراقيها نيست، بلكه بسيار به نفع آنهاست. از سالهاي حكومت حزب بعث تاكنون، چندين دهه مردم عراق را زير سايه كودتا و جنگ منطقهاي و محاصره اقتصادي و ناآرامي داخلي و حمله ابرقدرت خارجي و بعد از آن هم تروريسم قرار گرفتهاند. اين شرايط باعث شده كه مطالبات مردم عراق براي دههها روي هم انباشته شود و اكنون هم مساله فساد فراگير و هدررفت منابع كشور، به يكي از عمدهترين مشكلات مردم تبديل شده است. تمام اين مسائل مربوط به درون جامعه عراق هستند و مسائلي نيستند كه از خارج به آنها تحميل شده باشد. نبايد تصور كرد كه تمامي اين مشكلات به خاطر رابطه با يك كشور يا يك دولت خارجي در عراق ايجاد شده است، همه اين مسائل ريشه در تاريخ معاصر عراق دارند.
در مورد لبنان هم همينطور است، دولت لبنان كه دچار تحريمي نيست، كمكهاي خارجي به اين دولت پرداخت ميشود، روابط با كشورهاي مختلف برقرار است، حتي كشورهايي كه چندان هم رابطه خوبي با تهران ندارند. ممكن است تحريمهايي غيرمشروع ازسوي برخي كشورها عليه حزبالله لبنان برقرار شده باشد، اما مجموعه نهادهاي دولتي لبنان، بانكهاي اين كشور و تجارت خارجي فارغ از تحريمها در حال انجام است.
اينكه بگوييم كشورهايي مانند لبنان و عراق به دليل تحريمهاي غيرقانوني و غيرمشروعي كه عليه مردم ايران وضع شده است، پاسوز ما شدهاند يا جور ما را ميكشند، صحيح نيست. حتي من تصور ميكنم كه در اين شرايط ممكن است ما جور آنها را بكشيم و براي رعايت مصالح كشورهايي همچون عراق براي روابطشان با امريكا و جلوگيري از آسيب ديدن آنها مجبور به رعايت قوانين و مقرراتي باشيم كه به منفعت ما نيست.
شما قاطعانه اعتقاد داريد كه مسائل جاري در عراق و لبنان، تحتتاثير مسائل مرتبط با جمهوري اسلامي ايران نيست.
من به صراحت ميگويم، مسائل عراق نه به تحريم ايران و نه به غيرتحريم ايران ارتباطي ندارد، در مورد تحريمها، تصادفا شرايط برعكس هم هست، تحريمها عليه ايران باعث شده تا كالاهايي با كيفيت خوب،
با قيمت بسيار مناسب و رقابتپذيري بسيار بالا به عراق برسد.
ادعاهايي از سوي برخي رسانهها در مور د سركوب شديد معترضان مطرح ميشود، تا چه حد قرين به صحت است؟
اين موجسازيهاي خبري و اين ادعاها بيسابقه نيست و در آينده هم ادامه خواهد داشت. اين ادعاها توطئههايي است كه نطفه آن در رحم دشمنان ايران پرورش پيدا ميكند ولي نهايتا مرده به دنيا ميآيد. بهترين مثال نقض چنين ادعاهايي همين راهپيمايي اربعين بود. 3 ميليون و 200 تا 3 ميليون و 300 هزار ايراني در طول هفتههاي گذشته به عراق رفتند، مراسمي كه درنهايت دوستي و برادري و همكاري و امنيت برگزار شد. مگر پيامي بزرگتر از اين براي دنيا وجود دارد؟
موضوعي نيست كه مربوط به چند ماه پيش باشد، اتفاقي است كه همين پريروز رخ داد، هنوز هم مردم در حال بازگشت از خاك عراق به كشور هستند. روابط تهران و بغداد، خوب و سازنده است. انتظار ديگري از بنگاههاي خبري وابسته به نهادهاي ضدايراني نميرود. انتظار نداريم كه رويترز و امثال رويترز ابعاد راهپيمايي اربعين را برجسته كنند. دقيقا به خاطر ترس و وحشتشان از رابطه حسنهاي است كه ميان مردم و دولتها در منطقه وجود دارد كه تلاش ميكنند چنين اخبار كذبي را گسترش دهند. بايد توجه كرد كه دولتها و مجموعههايي كه خواستار پيشبرد اهداف سوء خود در منطقه هستند، به جاي تكيه بر امنيت و ثبات و اشتراكات، تلاش ميكنند شكافها را دامن بزنند، چراكه منفعت سلطهطلبانه خود را فقط در شرايط بيثباتي و ناامني و اختلافات منطقهاي ميبينند، نه در شرايط همكاري و اتحاد و شراكت كشورهاي منطقه.
تحولات اخير لبنان و عراق، با تصميمهاي جديد امريكا در مورد سوريه همزمان شد. از يكسو نظاميان امريكايي قرار است به خاك عراق عقبنشيني كنند و از سوي ديگر هم در لبنان، برخي گروههاي سياسي، وزير خارجه اين كشور، جبران باسيل را هدف اصلي انتقادها قرار دادهاند كه به تازگي به شدت از بازگشت دمشق به اتحاديه عرب حمايت كرده بود. فكر ميكنيد آيا تحولات سوريه كه همسايه هر دو كشور است، ميتواند تاثيري بر اين رويدادها در عراق و لبنان داشته باشد؟
منطقه غرب آسيا و خاورميانه قطعا يكي از پرچالشترين مناطق جهان امروز است. پروندههاي بينالمللي منطقهاي چندين دهه است كه ادامه يافته و شك نداشته باشيد كه در چند دهه آينده هم همراه مردم منطقه خواهند بود. پربيراه نيست كه بگوييم مسائل منطقه، مانند ظروف مرتبط با يكديگر، برهمكنش و اثر متقابل دارند. رويدادهاي شمال شرقي سوريه، اشغال سرزمينهاي شمالي سوريه ازسوي تركيه، عقبنشيني امريكا از سوريه، آوارگي تعداد بيشتري از مردم سوريه بر اثر جنگ، ادامه جنگ يمن و اعتراضات در عراق و لبنان قطعا اثراتي بر هم گذاشتهاند. قطعا زماني كه رژيم غاصب اسراييل در منطقه است، اين موضوعها و پروندهها اتفاق ميافتد. همانگونه كه گفتم طبيعي است كه دولتهاي متخاصم خارجي، خواستار نفاق و چنددستگي در منطقه هستند. تداوم حضور امريكا و رژيم اشغالگر قدس در منطقه مستلزم آشوب و بههم ريختگي در منطقه است. وظيفه اصلي بر دوش فرزندان و مردم منطقه است كه اين درد منطقهاي را متوجه شوند و آن را درمان كنند كه انشاءالله هم اين كار را خواهند كرد. توان كافي در ميان بچههاي منطقهاي وجود دارد و اين مساله را حل خواهند كرد.
تحريمها عليه ايران باعث شده تا كالاهايي با كيفيت خوب، با قيمت بسيار مناسب و رقابتپذيري بسيار بالا به عراق برسد.
در لبنان، دوستان جمهوري اسلامي ايران، ازجمله برخي چهرههاي حزبالله لبنان، حتي در ميان مردم معترض حضور داشتند.
آنان كه قصد تخريب روابط تهران با شركا و متحدانش را داشته باشند، از هر فرصتي براي بههم زدن اين روابط استفاده ميكنند.
استقبال مردم عراق از زائران ايراني بهشدت افزايش يافته بود. استقبال و احترامي كه از زائران ايراني شد، خط بطلاني بر همه اين تحليلها بود كه قصد دارند شكافي را ميان ايران و عراق به تصوير بكشند.