• ۱۴۰۳ شنبه ۱۵ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4499 -
  • ۱۳۹۸ پنج شنبه ۹ آبان

خانه‌هاي اعتصامي در معرض انهدام

ماريا نيك‌ورز

محله اميريه از شمال به ميدان منيريه، از جنوب به ميدان قزوين، از شرق به خيابان وحدت اسلامي (شاپور) و از غرب به كارگر جنوبي (سي‌متري) محدود مي‌شود. طولاني‌ترين خيابان در سال ۱۳۱۸ و از محله‌هاي قديمي تهران است. اين محله روزگاري از آبادترين محلات تهران بوده؛ به‌گونه‌اي‌ كه هنوز بسياري از مغازه‌ها، مساجد، عمارت‌ها، گرمابه‌ها، زورخانه‌ها را مي‌توان يافت كه ‌غير از تعدادي انگشت‌شمار كه مرمت شده‌اند، باقي در معرض اضمحلال‌اند يا تغيير كاربري يافته‌اند و نيز محله سنگلج، از ديگرمحلات پر رونق و قديمي تهران، معروف به گذرهايش، شخصيت‌هاي سياسي و مذهبي‌اش، تكيه‌ها و دسته‌ها، بازارها، مساجد، سقاخانه‌ها و خانه‌هاي اعيان و اشرافش. اين محله از ضلع جنوبي پارك‌شهر تا بازار قوام‌الدوله و از غرب تا خيابان وحدت اسلامي ۳۰ تير و از شرق تا خيابان خيام امتداد داشته است. خيابان ابوسعيد (بازارچه آشيخ هادي سابق) منطقه ۱۱ تهران، ناحيه ۲، مابين محله اميريه و محله سنگلج واقع شده است. بازارچه باريك و بلند آشيخ هادي كه دو محله پررونق و قديمي تهران را به ‌يكديگر وصل مي‌كرده، در اواخر سال‌هاي ۱۳۴۰كاملا تخريب و تبديل به خيابان عريض و بلوارمانند ابوسعيد فعلي مي‌شود كه ميدان منيريه را به چهارراه ابوسعيد در خيابان وحدت اسلامي متصل مي‌كند. پيامد اين تخريب، از بين ‌رفتن بسياري از اماكن قديمي از جمله حياط خانه يوسف اعتصامي (اعتصام‌الملك) با معماري تلفيقي قاجار- پهلوي، حمام برق، قهوه‌خانه و قطع درختان چند صدساله بود. از آن تاريخ ۵۰ سال مي‌گذرد، روند تخريب و ساخت‌و‌ساز بي‌رويه در اين بافت تاريخي به ‌شكل جهشي همچنان ادامه دارد و گويي لشكري در سه دوره تاريخي كمر همت بر انهدامش بسته‌اند. كوچه‌هاي «آشتي‌كنان»اش بي‌هيچ نظم و نزاكتي تنگ و گشاد و بي‌قواره مي‌شوند. نام گذرها و پس‌كوچه‌هايش كه هركدام حكايت و يادآور حرفه‌اي، مناسكي، بنايي بودند هر روز با اسامي جديد عوض مي‌شوند و... خانه يوسف اعتصامي واقع در چهارراه سنگلج، خيابان فرمانفرما، بازارچه آشيخ هادي، كوي مدرسه شرف مظفري (خيابان وحدت‌اسلامي، خيابان ابوسعيد كوچه -بي‌نام-) به‌ همراه چهارده قواره خانه همجوار ديگر، در اين ميان سرنوشت غريبي دارد! از هشتم ارديبهشت ۱۳۰۸ كه اعتصام‌الملك قباله عمارتي دو هزار متري را تقديم به همسرش اخترالملوك فتوحي تبريزي مي‌كند، صد سال مي‌گذرد، از اندروني‌ها و بيروني‌ها و سرطويله و كالسكه‌خانه و... چيزي به‌جاي نمانده است. آنچه هنوز باقي است ۱۴ خانه همجوار رو به احتضار است، با معماري تلفيقي قاجار- پهلوي در زميني به مساحت دو هزار مترمربع و تقريبا خالي از سكنه. پس از فوت اخترالملوك همسر يوسف اعتصامي در سال ۱۳۵۲، املاك در پيچ و تاب هزار سوي مشكلات اداري، انحصار وراثت و... به مرور زمان رها و فرسوده مي‌شوند كه البته به يمن برخي مستاجران قديمي كه برخي ۵ يا ۶ نسل را در اين خانه‌ها گذرانده‌اند، سرپا مي‌مانند و گواه! شاهد بدل‌ شدن به حافظه تاريخي يك محله، محله سنگلج تهران! تهران قديمي كه طي اين صد سال بزرگ و بزرگ‌تر و جديدتر مي‌شد، مدام چهره عوض مي‌كرد و حوادث بسياري را به خود مي‌ديد: پهلوي اول و شهريور بيست و لشكركشي قواي خارجي و قحطي، پهلوي دوم و قيام ۱۵ خرداد و سپس انقلاب ايران و تغيير نظام سياسي و بيشتر اين حوادث و تغيير و تحولات زير چشم مردمان اين محله با وجود همه اين تغيير و تحولات پرشتاب و زمانه‌هاي در حال گذر، بسياري از ساكنان اين محل با سماجت و از سر وفاداري به روح و روان اين محله به زندگي خود با آهنگي آرام و بي‌تغييرات بنيادين ادامه دادند. هنوز كه هنوز است ساختمان‌هاي بسياري در اين محل تن به وسوسه نوسازي نداده‌اند. عمارت اعتصامي اما ارديبهشت امسال صد ساله شده است و آماده تخريب و تبديل به «مركزتجاري پروين». جار و جنجال‌ها گويا پايان گرفته است، قصه‌ها از « غصب خانه» تا «حفاري در زير زمين خانه توسط ده مرد قوي هيكل»؛ از آمد و رفت افراد و مدعيان مختلف كه هر كدام دعوي وكالت و مالكيت داشتند، از فروش آنها و پچ و پچ محلي‌ها در جعل اسناد، از اينكه مالكاني پيدا شده‌اند كه اخيرا با پرداخت ۱۱ ميليارد تومان به وراث در ازاي ۲۰۰۰ متر زمين و ۱۴ قواره خانه در بافت تاريخي تهران، تاريخي صد ساله را از آن خود و با كمال افتخار و صداي بلند، سنگ تخريبش را بر سينه مي‌كوبند و...، گفته شده است و ما ساكنان «صد سال تنهايي» اين خانه‌ها، خاموش اما سمج و وفادار به روح و روان اين محله، آخرين بازماندگان و راويان و نمايندگان روزگاران سپري شده سنگلج، باز هم شاهد فرود آمدن «چكش‌هايي كه چهره شهر را مثله» مي‌كنند و ما رابيش از پيش عقيم و بي‌شناسنامه مي‌سازد، خواهيم بود؟!

يوسف اعتصامي، يكي از پيشگامان فكري عصر مشروطيت ايران بود كه در عرصه ترجمه و نيز خلق آثار بديع ادبي در اين دوره داراي جايگاهي درخور توجه و تحقيق است و متاسفانه متناسب با نقش ويژه و خدمات ارزنده‌اش مورد توجه و تفحص درخور قرار نگرفته است. . وي در سال ۱۲۵۲ شمسي در خانواده‌اي متشخص در شهر تبريز متولد مي‌شود. پدرش ميرزا ابراهيم‌خان آشتياني اعتصام‌الملك مستوفي، از بزرگان و نجباي آشتيان است كه از همان سنين جواني سمت پيشكاري ماليه ولايات آذربايجان را عهده‌دار مي‌شود. ميرزا‌ يوسف‌خان نيز كه در زمان پدر لقب « اعتصام دفتر» يافته بود، پس از فوت او عنوان «اعتصام‌الملك» مي‌گيرد. يوسف اعتصامي (اعتصام‌الملك) در سنين كودكي علوم ادبي عرب، فقه، اصول، منطق، كلام، حكمت قديم و علوم حديثه را فرا مي‌گيرد و در سنين جواني تسلط كاملش به زبان‌هاي فرانسه، عربي، تركي اسلامبولي، وي را به مترجمي توانا در عصر خويش تبديل مي‌كند. در بيست‌ سالگي «مطبعه حروفي در شهر تبريز» را داير كرده «و بدين‌ترتيب كار صاحبان كتب و مجلات را كه تا آن روز با چاپخانه سنگي سروكار داشتند، آسان كرد» علي‌اكبر دهخدا درباره‌اش مي‌نويسد: «يك عمر مواظبت به تربيت و تحليه نفس، تعليم و تزكيه كسان و فرزندان، خدمت بي‌وقفه و بي‌تظاهر به معنويات جامعه با بي‌آزاري نسبت به همه‌ چيز و هر كس، صفوت و خلوص با دوستان يكدل، محصل تاريخ حيات شصت و سه ساله يوسف اعتصامي (ميرزا يوسف‌خان اعتصام‌الملك) است.»

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون