• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۱۳ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4515 -
  • ۱۳۹۸ چهارشنبه ۲۹ آبان

درباره «جوكر» ساخته تاد فيليپس

رخداد جوكر

علي وراميني

 

 

تجربه ديدن فيلم «جوكر» براي من كه هيچگاه مجال اخت گرفتن با كميك استريپ را نداشته‌ام، طبيعتا ديگراني كه شيفته و پيگير اينگونه داستاني هستند بسيار متفاوت است. همين فقدان تجربه مواجهه با كميك استريپ ممكن است قضاوت يا تحليل من را درباره اينكه خاستگاهش كميك استريپ است، با مشكل جدي مواجه كند يا اصلا اين تحليل به بيراهه رود. با علم به اين خطا در ادامه چند خطي درباره «جوكر» در مقام يك پديده سينمايي مستقل مي‌نويسم.

«جوكر» فيلم ساده و سرراستي است. اين را از همان سكانس اولي كه گاتهام غرق در زباله‌هاي جمع‌آوري‌نشده است مي‌توان فهميد. فيلمنامه قصد دارد همان اول به ابتدايي‌ترين شكل بيان كند كه گاتهام را پلشتي گرفته است، اين نشانه‌گذاري ساده تا انتهاي فيلم ادامه پيدا مي‌كند و حتي بعضي مواقع چنان اضافه به نظر مي‌رسد كه بي‌ربطي‌اش به وضوح بيرون مي‌زند. مثلا داستان اينكه جوكر بالاخره پسر مرد باقدرت شهر، هماني كه مي‌خواهد شهردار بشود، هست يا نه. بخش عمده‌اي از فيلم مصروف به چيزي مي‌شود كه در نهايت هيچ كمكي به داستان فيلم نمي‌كند. اين جزييات بي‌چفت‌وبست دست آخر به كليت شخصيت جوكر لطمه مي‌زند، چراكه ما ناگهان با موجودي طرف مي‌شويم كه سير تحول شخصيتش به درستي براي مخاطب، به اين معنا كه ملموس و باورپذير باشد، رعايت نشده است.

البته كه فيلمنامه‌نويس از اين بابت با امري سهل و ممتنع روبه‌رو بوده است. به اين معنا كه هر كس به تماشاي اين فيلم بنشيند مي‌داند در نهايت با چه كاراكتري روبه‌رو خواهد شد و هر لحظه منتظر است كه بالاخره هيولاي جوكر بيرون بزند. از طرف ديگر هم سخت است؛ چون بايد سير اين شخصيت را از يك آدم بي‌دست‌وپا، بي‌عرضه و عشق كمدي به بزرگ‌ترين و خبره‌ترين قاتل شهر خلافكارها نشان دهد. نشانه‌گذاري‌هاي سطحي فيلمنامه طبيعتا اين سير تحول را درنياورده‌‌ است. آنچه تا حدودي هم فيلم را تماشايي مي‌كند كارگرداني بسيار قوي و به تبع آن بازي‌هاي خوب است. جز ناكامي فيلم در اين سير تحول، كه جوكر را نه يك فرآيند كه نهايتا يك رخداد معرفي مي‌كند، دو نكته مهم در محتواي «جوكر» وجود دارد. نخست اينكه فيلم به‌شدت در تلاش است تا شخصيتي پليد را تصوير كند. به فرض اينكه فرآيند تحولي جوكر را بپذيريم، بپذيريم كه بخت و قسمت او چنان بوده كه از بچه‌هاي خيابان تا زن سياهپوست داخل اتوبوس و زن همسايه و همكاران و مرد كمدين و خلاصه همه در پي تحقير او برآمده باشند و همه اينها به علاوه كودكي تيره‌اي كه داشته از او هيولايي مي‌سازد كه جلوي چشم ميليون‌ها بيننده كمدين معروف را هِد‌شات مي‌كند. با اين همه فيلم در دامي مي‌افتد كه بي‌ربط به انديشه‌هايي كه امروزه بسيار مورد اقبال قرار گرفته‌اند، نيست. امروزه خوانش و تحليل‌هاي روانشناختي از پديده‌ها چنان سيطره پيدا كرده‌اند كه جايي براي ديگر خوانش‌ها باقي نمي‌گذارد. همين فيلم «جوكر»، فارغ از ساختارش چنان بر ريشه‌هاي روانشناختي و در نتيجه ناگزير بودن [جوكر شدن] تمركز مي‌كند كه به كلي جايي براي مفهوم و مسووليت اخلاقي باقي نمي‌گذارد.

به هر روي آنچه از پي آنچه در كودكي بر او گذشته - مادرش را خفه مي‌كند يا از پس بي‌محلي زن همسايه به او تعرض مي‌كند و...- بايد مسووليت اخلاقي/ بي‌اخلاقي هر چند كه ناچيز، داشته باشد. اما چنين چيزي از فيلم برنمي‌آيد و تا مخاطب همدلانه با كشتن و تعرض جوكر همراه مي‌شود و حتي براي او آرزوي موفقيت هم مي‌كند.

نكته ديگر اينكه كساني ممكن است فكر كنند كه جوكر شورشي عليه سرمايه‌داري است. اما اگر اين فيلم را در يك پكيج كلي ببينيم واضح‌تر مي‌شود كه هاليوود در نهايت به اين سمت نمي‌رود و از خوانش هاليوودي «جوكر» اين برداشت را نمي‌توان داشت. اگر تقابل جوكر- بتمن را به عنوان تقابل شرارت – نيكي در نظر بگيريم و نگاهي به اين دو شخصيت بيندازيم مي‌بينيم كه بتمن در نهايت برخاسته از قشر متمول گاتهام است و سرمايه‌اش براي او اخلاق و سلامت روان در پي داشته است؛ كاملا خلاف جوكر، هماني كه فقر و طبقه اجتماعي‌اش در بهترين حالتِ بروز استعدادهايش او را به هيولاي جوكر تبديل مي‌كند. در واقع هيولاي گاتهام از دل فقر برآمده اما منجي گاتهام از دل سرمايه‌داري.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون