چالش قابل حل با آژانس
حسن بهشتيپور
گفته ميشود كه اين هفته قرار است، هياتي از آژانس بينالمللي انرژي اتمي براي بررسي برخي سوالات تازه در مورد پرونده هستهاي جمهوري اسلامي ايران به تهران سفر كنند. بهرغم حل و فصل مسائل پيشين ميان ايران و آژانس، پرونده ايران در شوراي حكام در حال بررسي است و مديركل آژانس به صورت فصلي در مورد وضعيت برنامه هستهاي ايران به شوراي حكام گزارش ميدهد. تغييري كه بعد از اجراي برجام در وضعيت پرونده هستهاي ايران رخ داد اين بود كه پرونده موسوم به ابعاد ادعايي نظامي (PMD) همچنين سوالات پادماني آژانس، پاسخ داده شده بودند. حالا بعد از 4 سال از بسته شدن پروندههاي ادعايي در مورد برنامه هستهاي ايران، شاهد اين هستيم كه موضوعي با عنوان كشف اثرات اورانيوم در يك «تاسيسات اعلام نشده» يك اختلاف نظر و اشكال پادماني تازه در پرونده ايران ايجاد كرده است. بهرغم اشاره مديركل آژانس به اين اختلاف نظر، جزييات دقيقي از اين موضوع در گزارش جديد آژانس مطرح نشده است. مشخص است اشكالي كه آژانس به همكاري ايران وارد كرده است، كشف آثاري از وجود اورانيوم در محلي است كه به عنوان تاسيسات هستهاي به آژانس معرفي نشده است. اين گزارش اشارهاي به حجم و غناي تخميني و عمر تشعشعاتو منشأ اين تشعشعات نميكند در نتيجه دقيقا نميتوان برآورد كرد كه منظور آژانس وجود چه ميزان تشعشع، از چه حجمي از اورانيوم با چه غنا و مربوط به چند سال پيش است. اين مسائل را بايد به حدس و گمان سپرده هر چند از ادبيات گزارش همچنين واكنش نماينده امريكا ميتوان دريافت كه آثار اورانيوم پيدا شده، مربوط به مقادير ناچيزي تشعشع است كه نه از منشأ يك فعاليت هستهاي جاري بلكه ممكن است منشأ آن حتي از يك زونكن يا ميز و هر وسيلهاي ديگر باشد كه...
پيش از آن در محل تاسيسات هستهاي قرار داشتهاند. البته قطعا تا روشن شدن دقيق و فني اين مباحث، چنين گمانهزنيهايي فقط بر اساس تصور و تحليلهاي ژورناليستي است حتي اين امكان وجود دارد كه اقدامات خرابكارانه و قرار دادن يك منشأ آلودگي در محل باعث كشف اين آثار شده باشد. در بدترين حالت با توجه به احتمال كشف مقادير ناچيز تشعشع به نظر ميرسد منشأ اين آثار از وقوع يك خطاي ساده روي داده باشد كه به راحتي قابل توضيح خواهد بود. چنين اختلافنظرهايي در نحوه اجراي پادمانها و مسائل مربوط به احتمال فعاليتهاي اعلام نشده، پيش از اين در موضوع پروندهاي كه با عنوان موداليته مطرح ميشد ميان ايران و آژانس پيش آمده بود. در آن دوران آژانس بينالمللي انرژي اتمي 6 سوال در مورد فعاليتهاي هستهاي ايران مطرح كرده بود كه ايران بايد در مورد آنها پاسخهاي فني و قانعكنندهاي در چارچوب پادمانها به آژانس ميداد. ايران در يك فرآيند چندين ساله به اين سوالات پاسخ داد. البته سوالات پيشين آژانس بسيار گستردهتر و جديتر بودند. براي مثال وجود قطعاتي كه آلوده به اورانيوم با غناي بسيار بالا بودند جزو مسائلي بود كه ميتوانست براي هر كشوري بسيار دردسرساز باشد هر چند منشأ خارجي اين تشعشعات و تعلق آن به پاكستان روشن شد و آژانس هم در اين مورد قانع شد. با توجه به گزارش اخير آژانس، تصور نميشود كه تشعشعات كشف شده جديد چندان مهم و اساسي باشند. حتي آژانس در مسائل خود، كشف عدم توازن ميان اورانيوم غني شده در ايران يا گم شدن اورانيوم را هم مطرح نكرده است بلكه فقط و فقط در مورد احتمال وجود تاسيسات اعلام نشده در محل كشف آثار اورانيوم از ايران سوال دارد وگرنه وجود اورانيوم غني شده در ايران، مساله مشكلسازي نيست چراكه آژانس بينالمللي انرژي اتمي در چارچوب انپيتي، غنيسازي اورانيوم را به عنوان حق طبيعي ايران به عنوان يك عضو پذيرفته است. اگر هر گونه تشعشع مربوط به اورانيوم غني شده در تاسيسات هستهاي ايران وجود داشته باشد نه تنها آژانس در مورد آن سوالي ندارد بلكه به عنوان يك تاسيسات اعلام شده هستهاي، ايران به وجود مواد غني شده در آن افتخار هم ميكند. يكي از موضوعات مهم ديگري كه در مورد اين مساله وجود دارد، عمر تشعشعات كشف شده است. اينكه آلودگي مذكور چه زماني ايجاد شده است، خودش يكي از سوالاتي است كه قطعا در مذاكرات فني ميان ايران و آژانس بررسي خواهد شد چراكه از سطح تشعشع ميتوان به شكل تقريبي تخمين زد كه آلودگي مربوط به چه زماني است. به هر حال ايران مدتهاست كه به صورت اعلام شده و قانوني در حال غنيسازي اورانيوم است، اينكه آلودگي اينچنيني منشايي در داخل ايران داشته باشد يا خارج از ايران و اينكه از چه طريق به محل مذكور منتقل شده باشد، سوالي است كه از تخمين عمر آثار كشف شده ميتوان حدس زد. ويژگي عناصر راديواكتيو اين است كه تا مدتها اثرات تشعشع خود را در محيط اطراف از جمله گياهان، خاك و ساختمانهاي اطراف بر جا ميگذارد و با بررسي آزمايشگاهي آثار تشعشع ميتوان تخمين زد كه عمر و ميزان غناي منشأ عناصر چقدر است. اما اين سوالات بسيار فني و علمي هستند و در يك فرآيند دقيق و فني بايد بررسي شوند. مديركل آژانس در گزارش فصلي خود تلاش كرده كه تا سر حد امكان از گمانهزني و افشاي اطلاعات غيرمرتبط در مورد سوالات آژانس خودداري كند. در اين گزارش نه اشاره به محل كشف آثار اورانيوم طبيعي ادعايي شده است و نه ميزان غناي آن. مذاكرات چارچوب موداليه به دليل وسعت شبهههاي موجود براي آژانس، چندين سال طول كشيد اما تصور من اين است كه مساله جاري بسيار حل است چراكه اين اشكال جديد به نظر محدود به يك مكان، يك سوال و ميزان احتمالا ناچيزي از تشعشعات بازميگردد. اگر ميزان غنا و حجم اورانيوم مذكور بالا بود حتما يا در گزارش آژانس مورد اشاره قرار ميگرفت يا دستكم نمايندگان كشورهايي مانند ايالات متحده امريكا كه در جلسه شوراي حكام حضور داشتند و از آن با خبر بودند اين موضوع را به عنوان اهرم فشاري براي بدنام كردن ايران مورد استفاده قرار ميدادند. قطعا سفر هيات آژانس به تهران نشان ميدهد كه مساله به وجود آمده در چارچوب گفتوگوهاي فني و كارشناسانه قابل حل است. نبايد فراموش كرد كه در حال حاضر برخلاف دوران گفتوگو در چارچوب موداليته، نظارتها و بازرسيهاي آژانس بر فعاليتهاي هستهاي ايران بسيار وسيعتر جامعتر است و بعيد است كه نكتهاي وجود داشته باشد كه از ديد بازرسان و كارشناسان آژانس پنهان مانده باشد و باعث دردسر جدي براي برنامه هستهاي ايران شود.