• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۷ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4535 -
  • ۱۳۹۸ شنبه ۲۳ آذر

برخيز و اول بكش (337) فصل سي‌ام «هدف حذف شد اما عمليات شكست خورد»

نمي‌خواهم بدانم چه فردي را مي‌كشم

نويسنده: رونن برگمن / ترجمه: منصور بيطرف

خلبان جنگنده اف-16، سوار جنگنده خود كه در باند هاتزو، پايگاه نيروي هوايي در جنوب مركز اسراييل نشسته بود، شد. هواپيماي او به يك بمب يك تني مجهز بود. دو بمب نيم تني خسارت و محدوده پرتاب بمب را محدود مي‌كرد. آنها دقيقا نمي‌دانستند كه شحاده در كدام واحد خواهد بود. تنها نكته‌اي كه وجود داشت، اين بود كه او در طبقه دوم و نزديك درب رو به خيابان خوابيده است. يك بمب بزرگ‌تر اين اطمينان را مي‌داد كه او بميرد.

اين عمليات تقريبا سه بار لغو شده بود؛ بار اول روز نوزدهم جولاي كه روز جمعه بود و روز استراحت مسلمانان و خيابان‌ها پر از جمعيت و دوباره دو شب بعد از آن، روز بيستم و بيست و يكم كه تصور مي‌شد دختر شحاده با او است .در عصر روز 22 جولاي، تيم به دو قسمت تقسيم شده بود. با آنكه همه موافق بودند كه همسر شحاده در آپارتمان است و اينكه دستورات به آنها اين اجازه را داده كه عمليات در هر صورت ادامه يابد، اما فقط بخشي از تيم معتقد بودند كه اطلاعات حاكي از آن است كه دخترش با او در آپارتمان نيست.يووال ديسكين كه مسوول مستقيم علميات كشتن هدفمند بود، در كل با اين برآورد كه احتمال كمي وجود دارد كه ايمان، دختر شحاده در آپارتمان نيست، متقاعد نشده بود.ديسكين به ديچتر تلفن زد و با او درباره ترديدهايش حرف زد و توصيه كرد كه حمله متوقف شود؛ اما طبق تفحص رسمي، «مدير شين‌بت تمامي داده‌ها و تخمين‌ها را سنجيد و به اين نتيجه رسيد كه به احتمال خيلي زياد ايمان در خانه نيست و بر همين اساس دستور داد، عمليات اجرا شود.» ديچتر به مشاور نظامي شارون، نخست‌وزير تلفن كرد. او شارون را بيدار كرد تا مجوز «انجام فوري» بمباران را صادر كند.خلبان شروع به نزديك شدن به آشيانه كرد. فرمانده پايگاه او به سمت هواپيمايش دويد و از نردبان بالا رفت تا به كابين او برسد. او از خلبان و هوانورد پرسيد كه «آيا مي‌خواهيد بدانيد كه هدف چه كسي هست؟» منظور او اين بود كه مي‌خواهيد بدانيد چه كسي را داريد مي‌كشيد.خلبان گفت: «از هواپيما برو پايين. ما نمي‌خواهيم چيزي بدانيم. معني هم ندارد.»

به هر ترتيب، معني هم نداشت. مرداني كه كشتن را انجام مي‌دهند، كساني كه ماموريت پروازي انجام مي‌دهند و بمب‌ها را رها مي‌كنند غالبا چيز اندكي مي‌دانند. آنها در ارتفاع تمام آنچه مي‌توانند، ببينند اهداف كوچكي هستند كه توسط اعداد ساعت مانند شناسايي مي‌شوند و نيازي نيست كه دنبال چيزي بگردند.صداي آژير بلند شد و اف-16 شروع به بلند شدن كرد. ساعت يازده شب 22 جولاي بود. زمان پرواز از هاتزور به غزه، دو دقيقه بود اما خلبان دستور داشت تا اول به غرب برود و از روي دريا به سمت تاريكي برود. خلبان بعدا گفت: «شحاده. او متوجه هواپيما مي‌شود، صداي هواپيما را مي‌شنود و فرار مي‌كند. ما براي 50 دقيقه روي دريا دور مي‌زديم و منتظر بوديم. سپس برج كنترل از بي‌سيم به من گفت، «درگير شو».»هواپيما به سمت شرق مي‌رود و به غرب مي‌پيچد و بمب را مي‌اندازد. خلبان گفت: «شما بايد آن را در فيلم‌ها ديده باشيد. اين مثل همان‌هاست. ما ضربه را زديم و خانه فرو ريخت. كاملا پايين آمد.»

توضيح: استفاده از واژه تروريست‌هاي فلسطيني براي حفظ امانت در ترجمه است
نه اعتقاد مترجم و روزنامه

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون