• ۱۴۰۳ شنبه ۸ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4543 -
  • ۱۳۹۸ دوشنبه ۲ دي

آيا استيضاح به برگ برنده ترامپ در انتخابات تبديل مي‌شود؟

سرنوشت انگليس در انتظار امريكا

ترجمه: هديه عابدي

به نظر مي‌رسد همه تاييد مي‌كنند كه استيضاح دونالد ترامپ، رييس‌جمهور امريكا بهترين كار ممكن بود اما هيچ‌كس نمي‌پرسد خب بعد از اين چه پيش خواهد آمد؟ با نگاه به دستاورد بوريس جانسون در بريتانيا مي‌توان فهميد كه چه چيزي در انتظار امريكاست. استيضاح ترامپ به پيروزي او در انتخابات رياست‌جمهوري 2020 كمك مي‌كند. گاهي مي‌شنوم كه برخي مي‌گويند شرايط امريكا فرق دارد؛ سيستم راي‌گيري، اولويت‌هاي مردم، سياست‌هاي حزبي و در صدر همه اينها فرهنگ سياسي. همه اينها كاملا درست است. اما آيا همه اينها به معناي اين است كه نتيجه بايد متفاوت باشد؟ من در اين مورد شك دارم.

با توجه به سوءاستفاده ترامپ از قدرت و بسياري دلايل ديگر، استيضاح او شايد بهترين كار بوده باشد. هر انسان واقع‌گرايي كه كمي سلامت عقل داشته باشد، مي‌داند كه اگر نگوييم ترامپ از اول هم‌ نبايد رييس‌جمهور مي‌شد، لااقل بايد خيلي وقت پيش از كاخ سفيد كنار مي‌رفت. اما، درست مانند برگزيت، اكنون استيضاح ترامپ باعث افزايش احساسات ملي‌گرايي راست‌‌گرايانه مي‌شود و اين امر سيستم ليبرال دموكراتيك جهان غرب را با تهديد بي‌سابقه‌اي روبه‌رو مي‌كند. طنز داستان اين است كه همه اين ماجرا در بريتانيا آغاز شد. اكثريت بريتانيايي‌ها به شكل غيرمنتظره‌اي در فوريه 2016 به خروج از اتحاديه اروپا راي دادند و اين اتفاق همزمان بود با پيروزي عجيب ترامپ در انتخابات نوامبر همان سال. اكنون، با شروع سال 2020 برگزيت به احتمال خيلي زياد رسما اجرا مي‌شود و انتظار مي‌رود ترامپ نيز آخر سال در انتخابات پيروز شود. اين‌بار ديگر خبري از شوك و هراس سياسي سال 2016 نخواهد شد، چرا كه ماجراي استيضاح عملا ضربه بزرگي به دموكرات‌ها زده و كمك بزرگي به ترامپ خواهد كرد.

هيلاري كلينتون و نانسي پلوسي (رييس دموكرات مجلس نمايندگان) هنوز نفهميده بودند واقعا چه اتفاقي افتاده است يا راي‌دهندگان حزب، از ليبراليسمي كه اين دو نفر ارايه مي‌كنند، چه برداشتي دارند؟ و مهم‌تر از آن اينكه راست‌گرايان (جمهوري‌خواهان) چگونه توانسته‌اند قلب و ذهن راي‌دهندگان هميشگي ليبرال‌ها را به خود اختصاص دهند؟

علت اين است كه به نظر مي‌رسد راست‌گرايي افراطي در طرف درست تاريخ قرار گرفته است. نانسي پلوسي با پيش بردن پرونده استيضاح ترامپ در مجلس نمايندگان، كار درست را انجام داد، دقيقا مانند جرمي كوربين (رهبر سابق حزب كارگر) كه قول برگزاري يك رفراندوم را داد تا راي‌دهندگان بريتانيايي بتوانند در مورد توافق خروج از اتحاديه اروپا تصميم نهايي را بگيرند.

پلوسي مي‌داند كه استيضاح از سد مجلس سنا رد نمي‌شود و هيچ آسيبي به كمپين انتخاباتي ترامپ نمي‌زند. شايد او تصور مي‌كند اين نمايش تاريخي براي حفظ اتحاد حزب دموكرات لازم است. اما راي‌دهندگان بريتانيايي چنين چيزي را همين چند وقت پيش ديده‌اند و همه آنها مي‌دانند كه پايان خوشي ندارد.تغيير اساسي كه ليبرال‌ها قادر به حل آن نيستند ترديد مردم نسبت به نظم دموكراتيك ليبرالي است كه در ميان كشورهاي دوسوي آتلانتيك غالب شده و از پايان جنگ جهاني دوم تاكنون در جهان غرب پررنگ شده است. دموكراسي، در وضعيت نخ‌نماي فعلي، سازوكاري معيوب است. از شيلي گرفته تا هنگ‌كنگ مردم در تلاشند جايگزين موثرتري پيدا كنند كه نشان‌دهنده آرزوهاي قرن بيست و يكم آنهاست. اين كشمكشي است كه تا 50 سال آينده تشديد مي‌شود.

در جهان آنگلوساكسون، مردم سوسياليست‌ها و دموكرات‌ها را به عنوان نگهبانان اين دموكراسي ليبرال مي‌بينند. بيشتر آنها دوست ندارند به سخنراني‌هاي تند و شديداللحن درباره سوسياليسم كهنه يا وعده اينترنت رايگان گوش فرا دهند. به نظر مي‌رسد آنها بيشتر آماده گوش سپردن به ادعاهاي دروغين بوريس جانسون هستند كه درباره استخدام 50 هزار پرستار و ساخت 40 بيمارستان يا فريادهاي احمقانه او و دادن شعار «دوباره بريتانيا را كبير مي‌كنيم» است. احتمالا ستون‌نويس‌هاي چپ‌گرا و ديگر سوسياليست‌هاي فعال در توييتر بودند كه با پشتيباني از كانديداتوري برني سندرز از او به عنوان يك رقيب جدي براي رياست‌جمهوري حمايت كردند. اما به نظر نمي‌رسد مردم امريكا نيز آنچنان كه بايد طرفدار «سوسياليسم دموكراتيك» يا سياست «توافق جديد» سندرز باشند.

بسياري از ما كه خود را در جناح ليبرال مي‌بينيم هنوز نفهميده‌ايم برگزيت چگونه بريتانيا را دگرگون كرد و هنوز نمي‌توانيم پيش‌بيني كنيم روند استيضاح ترامپ چطور شرايط را به نفع او رقم مي‌زند. سياست‌هاي دروغين پوپوليست‌ها در هر دو سوي اقيانوس اطلس به حدي تاثير‌گذار و قدرتمند بوده است كه توانسته بسياري از افراد را متقاعد كند كه برگزاري رفراندوم و استيضاح ترامپ بخشي از برنامه‌هاي «دشمن خلق» عليه «اراده خلق» است.

تغيير بزرگي در كمپين‌هاي انتخاباتي از اقتصاد خالص به فرهنگ در ميان راي‌دهندگان اتفاق افتاد و موجب بازنويسي كل نقشه سياسي در بريتانيا گرديد. رهبران حزب كارگر و ليبرال دموكرات زير پاي گونه جديدي از رهبران پوپوليست شروري له شدند كه با تخطئه واقعيت‌ها براي تقويت بنيان خود مشكلي ندارند.

پس از شكست جمهوري‌خواهان من مي‌توانم ببينم كه دموكرات‌ها تلوتلوخوران از دور ظاهر مي‌شوند. در سال 2016 ترامپ توانست آراي سه ايالت دموكرات يعني ميشيگان، پنسيلوانيا و ويسكانسين را از آن خود كند. در سال 2020 او بايد حوزه‌هاي اصلي نفوذ دموكرات‌ها را هدف قرار دهد و اين جناح را به‌طور كلي از سر راه خود بردارد. دموكرات‌ها همچنان سوار بر قطار حزب كارگر و ليبرال دموكرات هستند و اميدوارند به مقصد متفاوتي برسند. متاسفانه تاريخ در مورد آنها قابل پيش‌بيني است. ايالات متحده و اروپا در پنج سال گذشته شاهد افزايش ميزان تعصبات راست‌گرايانه بوده‌اند. اما اين هنوز ابتداي داستان است. در مرحله دوم آن، كه احتمالا در سال 2020 رونمايي مي‌شود شاهد افزايش واقعي آن خواهيم بود.

منبع: اينديپندنت

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون