• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4561 -
  • ۱۳۹۸ دوشنبه ۲۳ دي

تحليل شرايط امروز بازار سرمايه در گفت‌وگوي «اعتماد» با يك كارشناس بورس

بازار بورس ر فتار توده‌وار دارد

گروه اقتصادي

بورس كشور پس از چند روز كه بر مدار كاهشي قرار داشت و افت‌هاي زيادي را تجربه كرد به مدار افزايشي بازگشت و در ساعات ابتدايي يكشنبه توفاني شروع كرد و در پايان روز گذشته 15 هزار و 842 واحد رشد داشت. اواخر هفته گذشته و پس از ترور سردار سليماني و پاسخ نظامي ايران همه شاخص‌هاي بورس از بيم بالا رفتن احتمال درگيري نظامي ميان ايران و امريكا افت ارزش داشتند كه در برخي گروه‌ها اين افت بيشتر بود؛ به گونه‌اي كه بسياري از كارشناسان در خصوص احتمال خروج نقدينگي از بورس هشدارهايي دادند. روند نزولي بورس پس از اعلام مواضع ترامپ، رييس‌جمهور امريكا مبني بر تنش‌زدايي در منطقه خاورميانه متوقف شد. تا اينكه روز گذشته بورس افزايش بي‌سابقه‌اي داشت و شاخص كل بورس رشدي 4/4 درصدي را تجربه كرد و نزديك به ۱۶ هزار واحد افزايش يافت و وارد كانال ۳۷۵ هزار واحدي شد. عباسعلي حقاني‌نسب، كارشناس بازارهاي سرمايه معتقد است كاهش شاخص بورس در هفته گذشته به دليل رفتار توده‌وار برخي از سرمايه‌گذاران بود. به گفته او بيش از 70 درصد سرمايه‌گذاران در بورس به صورت مستقيم و بدون استفاده از نظرات كارشناسان اقدام به خريد و فروش سهم در اين بازار دارند كه همين امر سبب ايجاد مشكلاتي در شرايط خاص مي‌شود. حقاني‌نسب معتقد است عدم مراجعه سرمايه‌داران به متخصصان بازار سرمايه باعث شكل‌گيري رشد و ريزش‌هاي شديد در بورس مي‌شود كه مي‌توان با تدابيري آن را مديريت كرد.

 

بورس دو هفته متفاوتي را از خود به نمايش گذاشت. هفته گذشته، هفته سقوط‌هاي تاريخي بورس بود كه نگراني‌هاي بسياري را در بين سرمايه‌گذاران و اقتصاددانان ايجاد كرد. به نحوي كه بسياري معتقد بودند با ادامه‌دار شدن روند كاهشي شاخص‌هاي بورس، خروج نقدينگي از اين بازار بسيار محتمل خواهد بود. اما از ابتداي هفته جاري روي ديگر بورس خودنمايي كرد كه تنها در چند دقيقه شاخص‌ها بيش از 4 درصد رشد داشتند و شاخص نيز بيش از 15 هزار واحد افزايش يافت. آيا معتقديد كه بورس در هفته جاري به سمت اصلاح پيش رفته است؟

بورس در زماني كه اتفاقاتي افتاد و كشور به سمت درگيري نظامي مي‌رفت و احتمال جنگ افزايش يافته بود، واكنش منفي نشان داد و شاخص كاهش شديد داشت. وقتي كه احتمال جنگ از بين رفت و با صحبت‌هاي طرفين قاعدتا بورس در تلاش براي بازگشت به شرايط قبل بود. دليل اين امر وجود جغرافياي خاص بورس است. بيش از 70 درصد افرادي كه در بورس فعال هستند به صورت مستقيم سرمايه‌گذاري مي‌كنند و با ساختار بورس به ‌طور كامل آشنا نيستند يا از مشاوره‌هاي افراد غيرمسوول استفاده مي‌كنند. اين افراد منافع‌شان در گردش معاملات است بنابراين در زمان افت شاخص‌ها، سهامداران خرد را به سمت فروش سوق مي‌دهند يا برعكس. همين امر سبب‌ساز صفوف طولاني براي معاملات و به نوعي رفتار هيجاني مي‌شود. وقتي اين اتفاقات برگشت همان افراد به دليل اينكه حق كميسيون در معامله سهام‌، افراد را به سمت خريد سوق مي‌دهند بار ديگر به بازار برگشتند. با اين همه من معتقدم اگر شاخص‌ها به 388 هزار برسد مي‌توان گفت كه بازار سرمايه خودش را اصلاح كرده است.

اشاره كرديد به صفوف طولاني فروش؛ برخي كارشناسان معتقد بودند اگر تنش‌ها ادامه‌دار شود و ريسك‌هاي سرمايه‌گذاري افزايش يابد بنابراين خروج نقدينگي كاملا محتمل خواهد بود. آيا اين احتمال بدبينانه براي بازار سرمايه وجود داشت يا واقعا خروج نقدينگي رويدادي با احتمال رخداد بالا بود؟

بازار سرمايه كشور، رفتار توده‌وار دارد و جغرافياي آن مبتني بر رفتارهاي هيجاني است كه اين امر نيز نشات گرفته از همان ناآگاهي و استفاده از كارشناساني است كه در شرايط اقتصادي مشاوره‌هاي درستي به سرمايه‌گذاران نمي‌دهند. اگر در بازار سرمايه روند كاهشي تا 7 روز كاري ادامه يابد، تحليل بر اين است كه وارد فاز خروج نقدينگي از بازار مي‌شويم. برعكس اين امر نيز صادق است. اگر حدود 10 روز كاري افزايش قيمت و به تبع آن شاخص‌ها اتفاق افتد، افراد پول‌هاي خود را به بازار سرمايه مي‌آورند تا با آن سهام بخرند و منابع به طرف بازار سرمايه سرازير مي‌شود. زيرا زمينه براي اطلاع‌رساني عملكرد بازار سرمايه وجود دارد. در كنار اخبار تحليل‌ها نيز منتشر مي‌شود. اخبار و تحليل باعث ورود مستقيم منابع جديد به بازار سرمايه مي‌شود. در شرايط عدم رونق و ورود بازار سرمايه به فاز كاهشي ريسك‌هاي تحليل نيز قوت مي‌گيرد. به اين معنا كه عدم تحليل صحيح افزايش مي‌يابد و به ورود يا خروج پول دامن مي‌زند.

در مدت كاهش شاخص بورس بسياري بر ميزان «نقدشوندگي» شاخص‌ها تاكيد داشتند و توصيه‌شان به افرادي كه در بورس مي‌مانند‌، انتخاب سهامي بود كه نقدشوندگي بالايي داشته باشند. به صورت كلي نقدشوندگي به چه معناست و چه چيزي مي‌تواند بر آن تاثير بگذارد؟

مهم‌ترين اصل بازار سرمايه نقدشوندگي است. اين اصل به قدري مهم است كه شفافيت در اولويت‌هاي بعدي قرار مي‌گيرد. البته اصل تمام بازارها نيز نقدشوندگي است. به اين معنا كه افراد يا به صورت كلي سرمايه‌گذاران هر زمان كه توانستند به هر حجم سهمي را معامله كند. اگر نقدشوندگي نباشد، اصطلاحا مي‌گويند ريسك نقدشوندگي بازار تغيير كرده كه ممكن است پايين ‌آيد يا بالا رود. ريسك نقدشوندگي از دو مسير مي‌تواند بر بازار سرمايه تاثير بگذارد. مسير اول ساز و كارهايي است كه توسط متوليان و ناظر بازار كه همان سازمان بورس است بر بازار تحميل مي‌شود. اين امر باعث مي‌شود نقدشوندگي سهام دستخوش تغيير شود. به‌ طور مثال دامنه نوسان و حجم مبنا اهرم‌هايي هستند كه ريسك نقدشوندگي در بازار سرمايه را در شرايط بحران افزايش مي‌دهند زيرا اهرم‌ها اجازه نمي‌دهند كه سهم به تعادل برسد، دامنه نوسان محدود است و سهم بايد درصدي بالاتر يا پايين‌تر از ارزش واقعي قيمت داشته تا امكان نقدشوندگي آن وجود داشته باشد. هر چند بايد به اين نكته توجه كرد كه متولي و ناظر بازار سرمايه بر اساس اهدافي كه دارد همچنين مديريت بورس و جلوگيري از افت ارزش بيشتر آن توسط رفتارهاي هيجاني، اقدامات متناسب با تغيير ريسك‌هاي نقدشوندگي را انجام مي‌دهند. مسير دومي كه بر نقدشوندگي تاثيرگذار است، اندازه شركت‌ها و شناوري سهام آنها است. قاعدتا شناوري، اندازه و اينكه سهم شركت به لحاظ ارزشي در چه وضعيتي قرار دارد و تا چه حد مي‌تواند در برابر بحران‌ها و مخاطرات مقاومت داشته باشد‌، بر نقدشوندگي آن شركت و به تبع آن شاخص بورس تاثيرگذار است. شركت‌هاي كوچك به دليل شناوري پايين‌تر همچنين رشد‌هاي بالاتر در شرايط خاص ممكن است ريسك نقدشوندگي بالايي داشته باشد. از سوي ديگر شركت‌هايي كه به لحاظ درآمدزايي تلاطم بيشتري نسبت به اندازه شركت دارند، اصلاحا توده‌هاي كمتري دارند. به اين معنا كه اگر قيمت سهم دچار نوسان شود در پايان سال سود عملكردي خوبي به سهام‌دار پرداخت مي‌كند. نقدشوندگي از اين دو جنبه است كه تحت تاثير قرار مي‌گيرد. بنابراين نبايد تمام جنبه‌هاي نقدشوندگي را به شركت‌ها نسبت داد بلكه بخشي از آن نيز از جانب متولي و ناظر بازار سرمايه تحميل مي‌شود. البته بايد تاكيد شود كه تلاش‌هايي براي تاثيرگذاري كمتر رفتارهاي هيجاني بر بورس صورت گرفته مانند برخي محدوديت‌ها و دادن اطلاعاتي مبني بر كاهش ريسك‌هاي سيستماتيك كشور. اما لازم است براي جلوگيري از افزايش‌ها و كاهش‌هاي ناگهاني، سرمايه‌گذاري غيرمستقيم را ترويج داد تا افراد به صورت غير مستقيم وارد بازار سرمايه نشوند.

نسبت ارزش بازار سرمايه به توليد ناخالص داخلي در كشور چقدر است؟ ارزيابي شما از اين نسبت چيست؟

نسبت ارزش بورس نسبت به توليد ناخالص كشور بين 85 تا 90 درصد است. اما اين نسبت‌، درست نيست. چرا كه بايد نسبت ارزش معاملات به توليد ناخالص يك كشور مبنا قرار گيرد. اگر اين نسبت به عنوان مبناي تحليل يك ساله بورس مدنظر قرار گيرد‌، عملكردي واقع بينانه‌تر از آن مي‌دهد. زيرا زماني كه ارزش يك بازار مبنا باشد‌، به معناي مبنا قرار دادن ارزش بازار سرمايه طي زمان فعاليتش از گذشته تاكنون است كه اين امر مي‌تواند سبب برخي تحليل‌هاي غيرواقع بينانه شود. ارزش معاملات نسبت به توليد ناخالص داخلي پايين و حدود 50 درصد است. اين در حالي است كه در بورس‌هاي معروف جهان ارزش معاملات تا بيش از دو برابر توليد ناخالص دنيا وجود دارد. كم بودن اين نسبت در كشور به دليل بالا بودن هزينه‌هاي مبادله است. به عنوان مثال كارگزاران بورس براي هر معامله‌اي 0.8 درصد از صاحب سهم كارمزد دريافت مي‌كنند. از سوي ديگر 0.5 درصد نيز ماليات بر سرمايه‌گذاران دريافت مي‌شود . پيشنهاد ما اين است كه اين موارد به 0.2 و 0.1 درصد برسد.

چشم‌انداز بازار را چطور مي‌بينيد؟

بايد از اتفاقات اقتصادي كشور كه همه بخش‌ها را تحت تاثير قرار مي‌دهد، عبرت گرفت. متاسفانه اشتباه‌هاي اقتصادي در كشور چندين بار تكرار مي‌شود. بايد ساختار اقتصادي و افق سرمايه‌گذاري را اصلاح كرد تا سرمايه‌گذاري غيرمستقيم و تخصص محور در دستور كار مردم و مسوولان قرار گيرد. به اين معنا كه شرايطي ايجاد شود كه در هر حرفه‌اي تخصص‌محوري و وظيفه‌محوري متناسب با شرايط را مبنا قرار دهيم. بيشترين مشكلات در بازار سرمايه عدم مراجعه سرمايه‌داران به متخصص بازار سرمايه است. اين امر علاوه بر افزايش تلاطم در اين بازارها باعث ضررهاي مالي فراوان مي‌شود كه هر گونه اصلاح ساختاري براي اقتصاد را سخت مي‌كند. در سايه اين امر فعاليت‌هاي سوداگرانه شكل مي‌گيرد و افراد تنها زماني به بورس وارد مي‌شوند كه قيمت‌ها و شاخص‌ها بر مدار افزايشي باشد. در حالي كه افزايش و كاهش‌هاي شديد به دليل عدم بهره‌گيري از متخصص است.


بيش از 70 درصد افرادي كه در بورس فعال هستند به صورت مستقيم سرمايه‌گذاري مي‌كنند و با ساختار بورس به ‌طور كامل آشنا نيستند يا از مشاوره‌هاي افراد غيرمسوول استفاده مي‌كنند. اين افراد منافع‌شان در گردش معاملات است بنابراين در زمان افت شاخص‌ها، سهامداران خرد را به سمت فروش سوق مي‌دهند يا برعكس. همين امر سبب‌ساز صفوف طولاني براي معاملات و به نوعي رفتار هيجاني مي‌شود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون