• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۱۳ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4583 -
  • ۱۳۹۸ دوشنبه ۲۱ بهمن

امام (ره) «مردم» را «سالار» مي‌دانست

غلامعلي رجايي

با نگاهي به قانون اساسي درمي‌يابيم يكي از اصول مهم قانون اساسي، اصل «جمهوريت» است، چنان‌كه در اصل 177 قانون اساسي، اسلاميت و جمهوريت را ابدي و غيرقابل تغيير مي‌داند. چنين است كه به اين پرسش اساسي كه آيا تمامي اصول قانون اساسي، از ارزش واحد و يكساني برخوردار هستند، پاسخ داده مي‌شود. باتوجه به اصل 177 بعضي از اصول قانون اساسي ابدي و غيرقابل تغيير هستند و هيچ اصلي نمي‌تواند نافي اين اصول باشد. اگر‌چه ممكن است كه بعضي از اصول را در تجديدنظر و بازنگري قانون اساسي تغيير دهند، همان‌طور كه در سال 68 بعضي از اصول ازجمله اينكه شوراي رهبري برچيده شود و با تفويض اختياراتي به ولي‌فقيه، كنترل نيروهاي نظامي و انتظامي دراختيار رهبري قرار گيرد، مورد بازنگري قرار گرفت و اصلاح شد. اين تغييرات نشان از پايگاه و جايگاه ويژه اصل جمهوريت در قانون اساسي دارد كه ميثاق عمومي مردم است و ملت به آن اطمينان و باور دارند. در اين ميان اما يكي از تفاوت‌هاي آشكار و اساسي حكومت ما با نظام پيشين و همچنين نظام‌هاي سياسي ديگر كشورها، به‌ويژه در منطقه، بحث ارزش و اعتبار «جمهوريت» است و مي‌توان گفت انتخاب تمام اركان حكومتي و مناصب، با راي مردم انجام مي‌شود. چنان‌كه اعضاي مجلس خبرگان كه با راي مردم انتخاب مي‌شوند، به نيابت از ملت، رهبر را تعيين مي‌كنند؛ نمايندگان مجلس قانون را وضع مي‌كنند و براساس آن دولتي كه رياستش با راي مردم انتخاب مي‌شود، موظف است به قانون عمل كند. همچنين دولت اقدامات مربوط به سياست‌هاي داخلي تا روابط بين‌المللي را به نيابت از مردم مديريت مي‌كند، چراكه بنابر قانون اساسي، مردم به نمايندگان‌شان وكالت مي‌دهند تا اين نمايندگان به نمايندگي از ملت طبقه حاكميت را تشكيل دهند.در حقيقت اصل جمهوريت، قالب حكومت را شكل مي‌دهد، اما پرسشي كه پيش مي‌آيد اين است كه جمهوريت و اسلاميت كه در نظام ما كنار يكديگر قرار گرفته‌اند، چگونه قابل جمع هستند! شخصا معتقدم كه اين دو قابل‌جمع هستند؛ به اين دليل كه اسلاميت، ماهيت و محتواي نظام را تشكيل مي‌دهد و شكل حاكميت كه جمهوريت باشد، با راي مردم تعيين مي‌شود. به بيان ديگر، اينكه نظام به شكل رياستي باشد يا به پارلماني تبديل شود را مردم تعيين مي‌كنند. مردم محتواي حكومت و اسلام را مي‌پذيرند ولي قالب را خود‌شان تعيين مي‌كنند. بحث جمهوريت را امام خميني (ره) در سخنراني خود در بهشت‌زهرا عنوان كردند. ايشان در آن سخنراني گفتند كه «من دولت تعيين مي‌كنم» و بعد با اين جمله كه «من با پشتوانه اينكه ملت من را قبول دارد، دولت تعيين مي‌كنم»، بر اهميت جمهوريت تاكيد كردند. بايد توجه كنيم كه امام خميني (ره) براي تعيين دولت، به فقيه و مجتهد بودن خود اتكا نداشتند، بلكه با اين پشتوانه كه ملت ايشان را قبول داشتند، مي‌خواستند كه دولت تعيين كنند. در واقع اينجا بحث اعتبار اجتماعي مطرح مي‌شود كه يكي از بحث‌هاي مهم در بررسي ميزان كارايي نظام سياسي است. ما در اين چهار دهه به رخ دنيا كشيده‌ايم كه مردم بي‌واسطه يا با واسطه در انتصابات كشور حق انتخاب دارند. مساله‌اي كه مصداق بارز تفاوت حكومت‌ها با يكديگر است؛ چنان‌كه زماني كه بختيار به
امام (ره) گفت نمي‌توان با دو دولت كشور را اداره كرد، امام تاييد كرد اما دولت بختيار را غيرقانوني دانست؛ چون شعار‌هاي‌ مردم نشانه عدم رضايت‌شان از آن دولت بود. نكته ديگري كه نشان از باور و عمل امام (ره) به جمهوريت دارد، آن است كه عده‌اي از نخبگان و اطرافيان
امام (ره) اين عقيده را داشتند كه مردم ايران مسلمان هستند و بنابراين نيازي به برگزاري رفراندوم نيست، اما امام (ره) اسلاميت و جمهوريت نظام را به آراي عمومي واگذار كردند كه 98درصد از مردمي كه در رفراندوم شركت كردند، به جمهوري اسلامي آري گفتند. حتي همين كه گزينه نه به معناي نفي جمهوريت هم در اين رفراندوم وجود داشت، نشان از باور امام‌خميني (ره) بود. مفهوم جمهوريت والا و با ارزش است به اين دليل كه، نقطه اتصال قدرت و اعتبار اجتماعي با حاكميت است. حكومت‌ها به‌وسيله قدرت و اعتبار اجتماعي‌شان است كه كار‌شان را پيش مي‌برند و به همين پشتوانه مردمي است كه سخن مي‌رانند. برخلاف كشور ما، در كشور‌هايي كه نقش احزاب پر‌رنگ‌تر است، تمام تلاش احزاب اين است كه با جذب آرا‌ي عمومي، قدرت سياسي را براي رسيدن به آرمان‌هاي‌شان از آن خود كنند. به باور من جمهوريت يك امر فرانسلي است، يعني بعضي از اصول قانون اساسي را مردم مي‌توانند نپذيرند، مثل اينكه سيستم حكومت پارلماني باشد يا رياستي، ولي اصل جمهوريت كه به مردم مرتبط است، همين اصل غيرقابل تغيير است. از ويژگي‌ها‌ي نهضت امام (ره) همين تكيه بر مردم است، عده‌اي به امام ايراد مي‌گرفتند كه چرا اين‌قدر بيانيه مي‌دادند و ديدار مي‌كردند. به اين دليل كه معمولا در مشي مراجع، آن‌قدر حرف زدن و بيانيه دادن نيست. اما امام (ره) در هر موضوعي با مردم صحبت مي‌كردند. اگر قدس به آتش كشيده مي‌شد يا در كشور معامله‌اي با اسراييل بسته مي‌شد، امام (ره) آنها را افشا مي‌كردند و به مردم اطلاع مي‌دادند. اساسا امام‌(ره) مردم را سالار مي‌دانست. برخلاف تصوري كه در بعضي افراد رايج است كه مردم فقط بايد عده‌اي را بر سركار بياورند و از اين طريق كار خود را انجام داده‌اند، اما امام (ره) معتقد بودند كه شأن ملت، نظارت است. بر همين اساس نمايندگان در مجلس، قانون وضع كرده و براساس اختياري كه دارند مسير هيات حاكمه و وزيران را تعيين مي‌كنند؛ بنابراين رويه جمهوري اسلامي براساس جمهوريت، اين است كه تعبير مردم‌سالاري ديني كه از دل حكومت بيرون مي‌آيد، با رفراندوم نهايي شد، چنان‌كه مي‌بينيم بيشترين كلمه در جمله‌هاي امام (ره)، پس از اسلام، مردم است؛ آن هم عامه مردم. امام خميني (ره) به مردم نگاه طبقاتي نداشتند. وقتي ايشان مي‌گفتند، مردم شريف ايران، منظور‌شان عامه مردم بود با هر نگرشي كه داشتند و در اين چارچوب مرزي زندگي مي‌كردند.

كنشگر سياسي اصلاح‌طلب

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها